خواندنی ها برچسب :

عملیات-الی-بیت‌المقدس

عملیات بیت المقدس که آن را می‌توان یکی ازعملیات‌های پرغرور دوران دفاع مقدس دانست، فراز و فرودهای بسیاری داشته که در نهایت نیز با پیروزی ایران و باز پس گیری مجدد خرمشهر از دست دشمن بعثی همراه بود.
«روز هفتم یا هشتم نبرد، عراقی‌ها شروع کردند به عقب‌نشینی. چند تانک آن‌ها در منطقه ماند. روز قبل، فرماندهان دسته‌ها و گروهان‌ها دیدند همۀ بچه‌هایشان دارند شهید می‌شوند، تصمیم گرفتند با بسیجی‌هایشان سراغ تانک‌ها بروند. تانک‌های عراقی خیلی نزدیک شده بودند.»
آن زمان، شیوه‌های مرسومی برای قرعه‌کشی وجود داشت. دست‌های خودمان را می‌گذاشتیم و بعد، یک، دو، سه می‌گفتیم و هرکس دستش را زودتر روی سینه‌اش می‌گذاشت، نفر اول می‌شد.
هجدهم اردیبهشت‌ماه یکی از روزهای موفق عملیات «الی‌بیت‌المقدس» است که شاهد آزادسازی منطقه هویزه هم بوده است.
«سید عبدالرضا موسوی» که قبـل از پیروزی انـقلاب در خرمشهر با «سیدمحمد جهان‌آرا» آشنا شده بود،‌ به دعوت او وارد نهاد مقدس سپاه شد و در قسمت آموزش و عملیات نقش عمده‌ای ایفا کرد. و در آبان ماه سال 1358 برای مدت کوتاهی به دانشگاه رفت اما احساس مسئولیت او را به سپاه بازگرداند و با آغاز جنگ به نبرد با دشمن پرداخت و چندین مرتبه مجروح شد.
این عملیات در چهار دوره زمانی ادامه داشت که در مرحله اول محور قرارگاه قدس (شمال کرخه کور) به دلیل هوشیاری دشمن و وجود استحکامات متعدد، پیشروی نیروها به سختی امکان‌پذیر بود و در این میان تنها تیپ‌های 43 بیت المقدس و 41 ثارالله موفق شدند از مواضع دشمن عبور کرده و منطقه‌ای در جنوب رودخانه کرخه کور را به عنوان سرپل تصرف کنند
تفاوت صلح با آتش‌بس این است که به‌واسطهٔ صلح، اختلافات اساسی مانند مسئله مرز بین‌المللی حل‌وفصل می‌شود؛ درحالی‌که در آتش‌بس می‌گویند هر کسی، هر جایی که هست در همان‌جا بماند.
از 30 امین فراز دعا که گذشتیم کمتر از 10 نفر با من سبحانک یا لا اله الا انت می‌گفتند. اما برادر عبدالله هنوز سفت و سخت جواب می‌داد. دعای جوشن کبیر را ادامه دادم. فکر می‌کنم دعا هنوز به نیمه نرسیده بود که دیدم در جواب دادن ذکر دعا انگار صدای شهید نوریان هم نمی‌آید،
700 نفر از نیروها اعلام آمادگی کردند که به خرمشهر وارد شوند. برخی از فرماندهان می‌گفتند که آنها توسط دشمن قتل عام خواهند شد. در این شرایط بود که شهید حسین خرازی برای ورود به خرمشهر اقدام کرد و ما در یک تصمیم انجام شده قرار گرفتیم.
در حین فرود با چتر متوجه یک موتور سوار شدم که به سمت ما می‌آمد، نمی‌دانستم از نیروهای خودی است یا دشمن، چون حواسم به او بود هنگام فرود با چتر به شدت به زمین برخورد کردم و بعداً متوجه شدم در اثر این برخورد مهره کمرم شکسته است.
پیشخوان