طرز فکر و رفتارهای مادر بزرگم خیلی مرا آزار میداد از سوی دیگر نیز دوست داشتم دختری آزاد باشم و بیشتر اوقاتم را در بیرون از منزل بگذرانم و مانند دیگر دختران لباسهای آن چنانی بپوشم، اما عمه هایم آن قدر زیرگوش مادربزرگم برای کنترل من زمزمه میکردند که گاهی رفتار مادربزرگم به کلی تغییر میکرد.