بنیاد پژوهشهای اسلامی مردی آیینه ز بازاری خرید پیش رو برداشت چهر خویش دید دید اندام و بر و بالای خود زلف مشکین فام و مشک آسای خود دیگر آیینه ندید و خویش دید خویش را از دیگران هم بیش دید آیینه عکسش نمایان چونکه کرد امر شد پس مشتبه در چشم مرد گفت اینک در جهان یکتا منم همچو یوسف لایق و زیبا منم او ندید آیینه را نقش و نگار ماند غافل، از فن استاد کار ا ...