قاتل

با شکایت پدر رامین، چند نفر از افرادی که با او دوست بودند و مراوده داشتند بازداشت شدند، اما هیچ سرنخی که نشان دهد آن‌ها روز حادثه همراه رامین بوده یا با او کینه‌ای داشتند به دست نیامد.

به‌همین خاطر کینه به دل گرفتم و به فکر قتل افتادم. شب حادثه وقتی از محل کارم به خانه برگشتم نقشه‌ام را اجرا کردم و با خونسردی «الهام» را کشتم.

اگر این ادعا حقیقت داشته باشد پس چرا سه فرزند دیگر متهم که تقریبا همسن و سال‌های حدیثه هستند هیچ گاه مورد شکنجه با سیگار و سیم داغ قرار نگرفته اند و این موارد فقط روی پیکر حدیثه رخ داده است؟!

قاتل اقرار کرده پس از گرفتن آژانس در بندرترکمن جوان 36 ساله‌ای که قصد کشتنش را داشت به بهانه‌ای داخل خودرو می‌کشاند و با گلوله می‌کشد.

وقتی آزاد شدم، به سراغ سعید رفتم. اما متوجه شدم او جای مرا گرفته و پاتوق مرا تصاحب کرده است. حتی به خودش لقب سلطان هروئین داده بود. هر کاری کردم تا پاتوقم را بدست آورم بی فایده بود.

جسد مربوط به پیرمرد 72 ساله‌ای به نام رجبعلی ترابی بود که آثار ضربات چوب بر سرش خودنمایی می‌کرد. از سوی دیگر عامل یا عاملان جنایت پیراهن پیرمرد را در سرش پیچیده بودند تا آثار جنایت را پنهان کنند.

نزاع های خیابانی و خانوادگی در 31 استان کشور در یک دهه اخیر روند صعودی داشته و در بلبشوی اقتصادی کشور که تنور کم تحملی ایرانیان را شعله ور کرده است، شاهد جنابت هایی هستیم که با سلاح های گرم مدرن صورت می گیرد. سلاح هایی که به صورت قاچاق در اختیار مجرمان قرار میگیرد تا در نزاع ها از آن استفاده کنند.

فرهنگ و ادبیات پر است از داستان‌هایی در مورد هیولا‌های خونخوار و بسیار بیرحمی که بسیاری را در یک شهر کوچک یا روستا در وحشت فرو می‌بردند