ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

قاتل

مادرم گفت سند در خانه نیست و در بانک است و آن را نمی‌دهد. بعد ما یک چمدان از لباس‌های همسرم را که در خانه مادرم بود، جمع کردیم و از آنجا بیرون رفتیم. من از ترس اینکه خواهرم به من تهمت قتل بزند نگفتم به خانه مادرم رفته بودم
مادرم گفت سند در خانه نیست و در بانک است و آن را نمی‌دهد. بعد ما یک چمدان از لباس‌های همسرم را که در خانه مادرم بود، جمع کردیم و از آنجا بیرون رفتیم. من از ترس اینکه خواهرم به من تهمت قتل بزند نگفتم به خانه مادرم رفته بودم
وقتی شیدا و برادرش رسیدند، من هنوز در خانه بودم. شیدا بدون اینکه برادرش بفهمد من را از خانه بیرون فرستاد و گوشی خواهرش را هم به من داد تا صحنه‌سازی کند و همه چیز را سرقت نشان دهد.
در ادامه با یک کارد میوه خوری که به همراه داشت، پس از وارد آوردن چندین ضربه به سر و صورت مقتول با قساوت تمام، سر او را جدا کرد و داخل یک کیسه پلاستیکی در سطل زباله انداخت!
مدعی شد بعد از ورود به خانه آن‌ها و به محض دیدن مادربزرگ و نوه‌هایش طلب مالی و مدارک خود را از این زن خواسته بود که با مقاومت آن‌ها رو به‌رو شده و به این جنایت هولناک دست زده است.
من هم یک چاقوی میوه‌خوری از جیبم درآوردم تا بتوانم از خودم دفاع کنم. متهم اعترافاتش را این‌طور ادامه داد: در حین درگیری ضربه چاقو به گردنش برخورد کرد و من که خیلی ترسیده بودم، چاقو را انداختم و فرار کردم؛ اما با ماشین تصادف کردم.
من و پسرم از افغانستان به ایران آمده‌ایم و در یک ساختمان نیمه‌کاره کار می‌کردیم. شب حادثه من در کانکس نبودم و برای چند‌ساعتی بیرون رفته بودم؛ وقتی برگشتم دیدم پسرم را کشته‌اند.
وقتی من به مخفیگاهشان رفتم آن‌ها مدعی شدند که، چون رضا با آن‌ها همکاری نکرده او را کشته‌اند و از من خواستند تا کمک کنم جسد را دفن کنند. من در دفن جسد با آن‌ها همکاری داشتم، ولی در ماجرای قتل دخالتی نداشتم.
برای همین همسر اردشیر به سراغ بهلول رفت تا ردی از شوهرش به‌دست بیاورد، اما زن جوان هم ناپدید شد. آن زمان فرزندان اردشیر کوچک بودند با این حال برای یافتن پدر و مادرشان خیلی تلاش کردند، اما به نتیجه نرسیدند.
آن‌ها به زور وارد بند ما شدند و با آب جوش و چاقو حمله کردند و درگیری بالا گرفت. در این میان وحید کشته شد. من این قتل را مرتکب نشدم و اتهام را قبول ندارم. این در حالی بود که اولیای‌دم برای متهم درخواست قصاص کرده بودند
پیشخوان