قاتل

این درگیری وحشتناک که شیشه‌های شکسته نوشابه نیز به طرز هولناکی در آن خودنمایی می‌کرد، به زد و خورد با چاقو کشید که در نهایت «علی-ف» از ناحیه پهلوی چپ هدف اصابت ضربه چاقو قرار گرفت.

پدر «امین» نیز احساس خوبی نداشت و از پسرش خواست یکی از بستگان نزدیک شان را به خانه او بفرستد چرا که معتقد بود «امین» حال مناسبی ندارد و بهتر نشده است.

"سوپرانقلابی"هایی که دستگاه اطلاعاتی برای پیدا کردن نفوذی باید به آنها نیز توجه کند، دقیقا چه کسانی هستند!؟

آن‌ها برادرم را با قمه زدند و آن‌قدر بر بدنش ضربه وارد کردند که دیگر جای سالم برایش نمانده بود. این سه نفر با هم این ضربات را وارد می‌کردند.

پیرمردی که در واپسین روز‌های زندگی خود بود با پلیس تماس گرفت و به قتلی که 25 سال قبل مرتکب آن شده بود اعتراف کرد.

وقتی مرا دید شروع به سرو صدا کرد تا همسایه‌ها به کمکش بیایند. من که خیلی ترسیده بودم دستم را روی دهان و گلویش قرار دادم و ناخواسته جنایتی را رقم زدم.

بدین‌ترتیب تیم جنایی با هماهنگی‌های قضایی راهی شهرستانی که مخفیگاه خشایار بود شده و مرد جوان را دستگیر کردند. خشایار برای تحقیقات به تهران منتقل شد و به جنایتی که دو سال قبل مرتکب شده بود اعتراف کرد.

مردی که نامزد جوان خود را به قتل رسانده بود با سرچ در گوگل خود را لو داد و دستگیر شد.

من همچنان طناب را می‌کشیدم و شوهر 34 ساله او در حال خرخر کردن بود که «ز» یکی دیگر از همان قرص‌ها را آورد و درون دهان شوهرش فرو کرد! وقتی دیگر نفس نکشید او را در همان جا دفن کردیم!‌

وقتی بیهوش شد ترسیدم و کمربندش را باز کردم و دور گردنش پیچیدم که خفه شد. سپس با خودروی پی کی جسد او را به محل دفن در چند کیلومتری روستای رباط خاکستری بردم و دفن کردم.