ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

قتل-خانوادگی

چاقو و دست‌هایم را که خونی شده بود شستم و خوابیدم. ساعت 10 صبح روز بعد از خواب بیدار شدم به مادرم سر زدم، اما او بی‌حرکت همانجا افتاده بود. به اتاقم رفتم و دوباره خوابیدم.
پس از اینکه به آنجا رسیدیم دایی و پسردایی‌ام با ریختن سم در دلستر برادر و پسرخاله‌ام را کشتند و پس از آن هم اجسادشان را در وانت گذاشتیم و جسد برادرم را به شهرستان عسلویه و جسد پسرخاله‌ام را به شهرستان پارسیان بردیم و در آنجا رها کردیم.
من و پسردایی‌ام با‌هم اختلاف داشتیم و از او کینه به دل گرفته بودم، به همین دلیل تصمیم گرفتم با کشتن او انتقام خودم را بگیرم. سلاحی تهیه کردم و نقشه‌ام را به اجرا درآوردم.
این کار را با کمک برادر بزرگ‌ترم انجام دادم. بعد از آن برای اینکه ردپا‌ها را از بین ببرم و کسی متوجه قتل نشود، از دوستم نادر کمک گرفتم و جسد را با موتورسیکلت او به یک روستا بردیم و در چاه انداختیم.
متهم به خاطر انگیزه ناموسی با خواهر خود درگیری لفظی پیدا کرده و در نهایت با زدن یک میله آهنی به سر خواهرش، وی را به قتل رسانده و جنازه را در چاهی کنار رودخانه زاب نزدیک شهر نلاس انداخته است.
متهم به خاطر انگیزه ناموسی با خواهر خود درگیری لفظی پیدا کرده و در نهایت با زدن یک میله آهنی به سر خواهرش، وی را به قتل رسانده و جنازه را در چاهی کنار رودخانه زاب نزدیک شهر نلاس انداخته است.
وقتی اورژانس آمد و او را به بیمارستان بردند گفتند بر اثر ضربه مغزی جان باخته است. من و مادرم نمی‌خواستیم واقعیت را بگوییم و گفتیم که او سرش گیج رفته و زمین خورده، اما پزشکی قانونی مشخص کرد که روی بدنش آثار درگیری داشته و او به قتل رسیده است، من هم به ناچار اعتراف کردم.
مادرمان را از روی پله‌ها به پایین پرت کردیم و سپس با کشیدن پلاستیک به سر نیمه جان او، راه تنفس اش را بستیم و بعد هم جسد او را در کوه‌های خلج به آتش کشیدیم!
آن‌ها متوجه شدند این دختر معلول و بیمار روانی بود. او زمان حادثه در‌حالی‌که کنترلی بر رفتارش نداشت، با چاقو به پدرش حمله‌ور شد و ضرباتی را به او وارد کرد.
مادرم گفت سند در خانه نیست و در بانک است و آن را نمی‌دهد. بعد ما یک چمدان از لباس‌های همسرم را که در خانه مادرم بود، جمع کردیم و از آنجا بیرون رفتیم. من از ترس اینکه خواهرم به من تهمت قتل بزند نگفتم به خانه مادرم رفته بودم
پیشخوان