خواندنی ها برچسب :

قتل-دختر-معلول

من هرچه در توان داشتم برای او گذاشتم اما مدام به من می‌گفت تو پدر خوبی نیستی. بعد از گفته‌های دخترم خیلی عصبی شدم، کنترل خودم را از دست دادم، جعبه دستمال کاغذی را سمتش پرت کردم و گفتم ساکت شو اما توجهی نکرد و بیشتر فحاشی کرد. یک لحظه کنترل خودم را از دست دادم اصلا نفهمیدم چطور دستم را روی گلویش گذاشتم. وقتی به خودم آمدم، او خفه شده‌ بود.