خواندنی ها برچسب :

متهم

«تا شناسایی نشده‌ایم، بهتر است از اینجا برویم» اگر چه این جمله را مرد جوان زیر گوش دوستش زمزمه کرد، اما مأمور حفاظت که از ابتدای حضور این دو مرد در دادسرا به آن‌ها مشکوک شده بود، این جمله را شنید و مطمئن شد که آن‌ها ریگی به کفش دارند.
در حال شکستن دوربین بودم که فردی به سمتم آمد و خواست مانع کارم شود که باهم درگیر شدیم و او شروع به فریاد زدن کرد. من از ترسم چند ضربه چاقو به او زدم و وقتی دیدم بشدت مصدوم شده از آنجا فرار کردم.
مرد جوان گفت: من، چون خیلی خوش‌تیپ هستم به من لقب چارلی داده‌اند و دختران زیادی دوست دارند با من رابطه داشته باشند. این دختر هم خودش خواست با من به خانه بیاید.
متهمی که شیفته درجه سرداری بود!
شنیدم گفتند یک مأمور تیر خورده و وقتی هم که من را داشتند می‌بردند دیدم که کنار دیوار افتاده است، اما من اصلا تیراندازی نکرده‌ام.
او یک ظرف بنزین دستش بود و روی خودش بنزین ریخته بود، تا خواستم بنزین را از او بگیرم، خودش را آتش زد. من هم با کمک همسایه‌ها او را خاموش کردم و به بیمارستان بردم.
پیشخوان