ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

مریم-رحمنی

تغییر غروب برای آدم‌های روستا از آن شبی شروع شد که تقی نفتی رفته بود سهم نفت چراغش را بدهد. فریاد می‌کشید و کوچه‌های پیچ و واپیچ روستا را چهار دست و پا طی می‌کرد. چه شده بود؟
دیدن داخل خانه آرزوی اهل محل بود. تاوقتی میرزاجهانگیرخان زنده بود باتوجه به غرور اشرافی‌‌یی که برای حفظ خاندان قجری‌اش به‌خرج می‌داد، همه‌ی اهل‌محل را رعیت خودش می‌دید. بعد از مردنش هم کل آن عمارت به‌تصرف تنها دخترش درآمد.
پیشخوان