ساتیار دستبردار نبود و مقابل در خانهمان داد و فریاد راه انداخته بود. چون دیروقت بود، به خاطر همسایهها و از ترس آبرویم، بار دیگر مقابل در رفتم. من برای ترساندن او کارد آشپزخانه را هم همراهم برداشتم. او همچنان مقابل در فحاشی میکرد. سعی کردم او را آرام کنم، اما نشد.