پسر جوانی که در یک درگیری خیابانی مرتکب قتل شده بود، با بخشش اولیایدم از مرگ نجات پیدا کرد و زندگی دوباره یافت. مأموران پلیس شامگاه 21 خرداد سال 93 از درگیری چند جوان در یک پارک مطلع و راهی محل شدند. زمانی که به آنجا رسیدند، پسر جوانی را که زخمی بود و از پایش خون میآمد دیدند.
مأموران بعد از هماهنگی با اورژانس برای انتقال مجروح به بیمارستان مشغول تحقیق درباره درگیری خونین شدند، اما ساعاتی بعد به آنها خبر رسید که پسر جوان بهدلیل شدت خونریزی فوت شده است. بهاینترتیب پرونده وارد مرحلهای جدید شد و بازپرس کشیک قتل پایتخت نیز در جریان ماجرا قرار گرفت.
در ادامه مأموران از دوست مقتول که در صحنه درگیری حضور داشت و شاهد واقعه بود، تحقیق کردند. او گفت: من و دوستم (مقتول) با هم کنار اتوبان خاوران و نزدیک پارک بودیم که دیدیم دو مرد راه را بر یک پسر نوجوان بستهاند. به حمایت از پسر نوجوان با آنها درگیر شدیم و پسر نوجوان را از دست آنها نجات دادیم و او فرار کرد.
بعد ماجرا تمام شد و آن دو نفر هم از آنجا رفتند، اما پس از مدت کوتاهی که از آنجا رفته بودند دوباره برگشتند تا با ما دعوا کنند. دوست مقتول در ادامه گفت: دوستم در درگیری دوم مجروح شد و بعد فوت کرد. من دو نفری را که دوستم را مجروح کردند نمیشناختم. آنها بعد از درگیری دوم و زخمیکردن دوستم با موتورسیکلت فرار کردند.
بعد از این گفتههای دوست مقتول، تحقیقات برای شناسایی دو متهم فراری با توجه به سرنخهایی که مأموران به دست آورده بودند آغاز شد و با گذشت چند روز از شروع تحقیقات متهمان فراری شناسایی و بازداشت شدند. با دستگیری متهمان، یکی از آنها که جوانی 27 ساله به نام شهرام بود، به قتل اعتراف کرد و گفت: در زمان وقوع آن ماجرا مشروب خورده و بعد از آن هم چهارتا قرص مصرف کرده بودم و حالم عادی نبود.
به دوستم گفتم مرا به پارک ببرد تا کمی هوا بخورم شاید حالم بهتر شود. با هم به آنجا رفتیم. در حالت مستی و گیجی سد راه یک پسر نوجوان شدم. دوستم خواست مانع شود، اما نتوانست و من او را هل دادم. همان موقع مقتول و دوستش آمدند و آن نوجوان را نجات دادند، بعد از آن بود که میان ما درگیری به وجود آمد و باعث مرگ آن جوان در درگیری خونین شد.
شهرام در ادامه اظهارات خود گفت: اشتباه کردم و پشیمانم. در عالم مستی فقط میخواستم آن جوان را بترسانم، فکر نمیکردم کار به اینجا بکشد و او جانش را از دست بدهد.
با اعتراف شهرام و بررسی اظهارات دوستش که حرفهای مشابهی را مطرح کرده بود، هر دو متهم به بازسازی صحنه قتل پرداختند و در نهایت با تکمیل تحقیقات مقدماتی به دستور بازپرس روانه زندان شدند.
پرونده در ادامه روند رسیدگی بعد از گذشت چند ماه از شروع تحقیقات با صدور کیفرخواست از دادسرای جنایی تهران به دادگاه کیفری استان تهران رفت و در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران مورد رسیدگی قرار گرفت. شهرام که متهم ردیف اول پرونده بود، اظهارات قبلی خود را تکرار و ابراز پشیمانی کرد و از اولیایدم مقتول خواست او را ببخشند، اما اولیایدم برای قاتل حکم قصاص درخواست کردند.
در پایان، قضات دادگاه قاتل را محکوم به قصاص کردند و بابت شرب خمر 80 ضربه شلاق برای او در نظر گرفتند. متهم ردیف دوم نیز به تحمل پنج سال حبس محکوم شد. این رأی بعد از اعتراض متهمان در شعبه 13 دیوانعالی کشور مورد بررسی قرار گرفت و تأیید شد.
سپس پرونده برای اجرای حکم قصاص به شعبه چهارم اجرای احکام دادسرای جنایی تهران ارسال شد. چهار سال بعد از قتل، متهم برای اجرای حکم در زندان رجاییشهر کرج پای چوبه دار رفت، اما خانواده مقتول برای اجرای حکم نیامدند. بهاینترتیب اجرای حکم به تعویق افتاد و مرد اعدامی به سلولش در زندان بازگشت.
پس از آن بود که تلاشها برای جلب رضایت اولیایدم از سر گرفته شد، اما متهم نتوانست آنها را به بخشش راضی کند تا اینکه چند ماه قبل برای بار دوم پای چوبه دار رفت، اما در آخرین لحظات موفق شد دوباره مهلت بگیرد. این مهلت هم به اتمام رسید، اما شهرام باز هم موفق به جلب رضایت اولیایدم نشد.
بهاینترتیب چند هفته پیش برای بار سوم برای اجرای حکم پای چوبه دار رفت و اینبار با تلاش هیئت صلح و سازش دادسرای جنایی تهران پنج ماه مهلت گرفت. اینبار با توجه به اینکه خانواده مقتول گفتند این آخرین مهلت است، تلاشها ادامه یافت.
در نهایت با توجه به اینکه مرد اعدامی در زندان رفتار خوبی داشت و از سویی از همان اول نیز به جرم خود اعتراف کرده و از ارتکاب قتل پشیمان بود، چند روز پیش خانواده مقتول به شعبه چهارم اجرای احکام دادسرای جنایی تهران رفتند و برای رضای خدا و به دلیل نزدیکی سال نو، قاتل پسرشان را بخشیدند.