نیروی-هوایی-ارتش

با چک لیست پروازی به شانه‌ علیرضا یاسینی زدم و او را صدا زدم ولی بازهم نه حرکتی کرد و نه جوابی داد. با خودم گفتم احتمالا رضا شهید شده است.

نماینده نیروی هوایی آمریکا طی تماسی با خانواده غفور جدی اردبیلی از پدر وی سوالی کرد که وی در پاسخ به آمریکایی‌ها گفت: «من فرزندم را برای میهنم پرورش داده‌ام.»

رحمان زاده گفت: تابلوی تمثال 102شهید خلبان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی به همراه پلاک زندگینامه این شهیدان بر دیوار پادگان نیروی هوایی خیابان پیروزی نصب شد.

نیروی هوایی اصلا برای جنگ با ایران آماده نبود. ما حتی فکرش را هم نمی‌کردیم که داریم به جنگ ایرانیان می‌رویم.

نیروی هوایی اصلا برای جنگ با ایران آماده نبود. ما حتی فکرش را هم نمی‌کردیم که داریم به جنگ ایرانیان می‌رویم.

ماهی‌ها رهایم نمی‌کردند شناکنان به سوی قایق لاستیکی به حرکت درآمدم. هنوز کمی با قایق فاصله داشتم که احساس کردم لباس پروازم از هر طرف به سویی کشیده می‌شود. با وحشت نگاهی به اطرافم انداختم. ماهی‌های ریز و درشتی دورم حلقه زده بودند و هر کدام گوشه‌ای از لباس پروازم را به دهان گرفته و به سویی می‌کشیدند.

ماهی‌ها رهایم نمی‌کردند شناکنان به سوی قایق لاستیکی به حرکت درآمدم. هنوز کمی با قایق فاصله داشتم که احساس کردم لباس پروازم از هر طرف به سویی کشیده می‌شود. با وحشت نگاهی به اطرافم انداختم. ماهی‌های ریز و درشتی دورم حلقه زده بودند و هر کدام گوشه‌ای از لباس پروازم را به دهان گرفته و به سویی می‌کشیدند.

یکی از خلبان های عراقی جلوآمد و گفت: «این جا کشور دوم شماست. نگران نباشید این جا نرمال است. ما در هوا با هم دشمنیم ولی در زمین دوستیم.»

هر دو گروه پروازی با سرعت از سمت جنوب و شمال شرق به سمت بغداد پیش می‌روند. در همین لحظات ورود هواپیماهای ایرانی به پدافند بغداد اطلاع داده می‌شود و به یک بار سدی از آتش آسمان را فرا می‌گیرد و آسمان پر از گلوله ضدهوایی می‌شود.

از نظر اسرائیل، تداوم جنگ به معنای تضعیف دو دشمن خود، یعنی ایران انقلابی و عراق بعثی بود. طی این جنگ، اسرائیل با اطمینان از ناتوانی دولت‌های عرب از جمله عراق برای اقدام متقابل، به خود جرئت داد تا نیروگاه اتمی اوسیراک عراق را در سال 1982 بمباران و نابود کند.