همه چیز از شبی شروع شد که پدر «استیون کینگ» برای کشیدن سیگار بعد از شامش از خانه خارج شد و دیگر هیچ وقت بازنگشت. اتفاق هایی که از آن شب به بعد در زندگی استیون افتاد، باعث شد تا از پسربچه پرحرف و شیطان یک خانواده خوشبخت، به پسری کم حرف و خجالتی تبدیل شود.