ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

کتاب

جنازه خشک شده بود و شستنش برایم سخت بود. پدر دختر دو دست لباس پوشید، دو تا ماسک زد و عینک. پلاستیک زباله پیچیدیم دور لباسش. برای یک پدر خیلی سخت است که مقابل جنازه، دخترش را بشویند، اما...
یکی از ایده‌های مدیریتی ابراهیم جعفرزاده، استفاده از حس ناسیونالیستی بچه‌ها بود. می‌گفت باید یک گروهان مال بچه‌های اردکان باشد و میبدی‌ها هم توی یک گروهان دیگر جمع بشوند.
کتاب «دسیسه در کریا» روایتی از روزهای پر التهاب آغاز عملیات طوفان‌الاقصی در اسرائیل از سوی انتشارات به‌نشر منتشر شد.
در خانه باز شد. ما گفتیم حالا ما باید وارد شویم و منتظر باشیم تا امام بیاید. وارد که شدیم، دیدیم آن مردی که جهان را تکان داده، انتظار دیدار یک مادر شهید را می‌کشد. دست‌هایش را پشتش گرفته و قدم می‌زند.
نزدیک به دوسال از فعالیت تلویزیون اینترنتی کتاب می‌گذرد. شبکه‌ای که با شعار خردورزی و دانایی در بستر تلوبیون کار خود را آغاز کرد.
شوخی‌های ما با هم خیلی زود شروع شد. یکی از شوخی‌هایمان بوسیدن دست او بود. وقتی که حواسش نبود یا اگر من حواسم نبود، از پشت می‌آمد و دستم را یکهو می‌گرفت و سعی می‌کرد ببوسد...
سیدمحمد صدر اواخر مرداد 1364 به سفر حج رفت و در آن‌سفر با اتفاقی روبرو شد که تعجبش را برانگیخت. پاسخ این‌ابهام و سوال را هم سال 66 با شنیدن خبر کشتار حاجیان ایرانی در حج گرفت.
هنوز عرق می‌کردیم. هنوز با یک شورت شبیه مجسمه‌های گلی می‌شدیم، اما کمتر احساس خفگی می‌کردیم. نزدیک ظهر، موتور برق خاموش شد و دیگر هوایی نبود. هیچ‌کدام نمی‌دانستیم چه خبر شده.
یکی از جانبازان اسکیزوفرنی شدید است که برایش 5 زده‌اند. او 50 هزار تومان به نانوایی بدهکار است و تحت پوشش کمیته امداد قرار دارد. همسر جانباز دیگر در خانه مردم کار می‌کند. اصلاً مشهد را ندیده!
دیدیم نمی‌شود با وجود این گاو و حمله‌هایش عملیات انجام داد. ناگهان احمدی پرید و شاخش را گرفت. یک دستش را به گردن حیوان انداخت و دیگر رهایش نکرد. حالا گاو بود که در دستان احمدی گرفتار شده بود...
پیشخوان