ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

کتاب-دلتنگ-نباش

دهه اول محرم هر شب هیئت کوچکی داشتند. عمار با اینکه خودش مداح بود، از اسماعیل می خواست تا برایشان مداحی کند. اسماعیل باسوز خاصی می خواند. بین جمع کوچکشان تنها علی و عمار بودند که...
زینب مولایی گفت: من کار کوچکی برای شهید قربانی انجام دادم که موجب خوشحالی همسرشان شد. همسرشان گفتند آقا روح الله زیر دِین کسی نمی ماند و...
پیشخوان