شناسه : ۱۸۳۶۱۷۷ - دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۴۰
الگوی برد- برد میان ایران و آمریکا میتواند ادامه یابد
تبادلی که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری امریکا آن را حاصل یک مذاکره بسیار منصفانه توصیف کرده و مدعی شده که این امر نشانه آن است که واشنگتن و تهران میتوانند با هم به توافق دست یابند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل امریکا درباره اهمیت این ماجرا در دیپلماسی میان ایران و امریکا گفتوگو کرده است.
ایران و امریکا چند روز گذشته بر سر تبادل دو زندانی خود با یکدیگر به توافق رسیدند. این ماجرا در تحولات جاری میان دو کشور تا چه اندازه حائز اهمیت است؟
اهمیت این موضوع در درجه اول از منظر انسان دوستانه حائز اهمیت است. من اصلاً وارد ماهیت اتهاماتی که به این افراد وارد شده بود نمیشوم، چنان که گفته شده «ژائو وانگ» شهروند امریکایی آزاد شده، استاد دانشگاه است و با هدف تحقیق به ایران آمده و در مظان اتهام جاسوسی قرار گرفته و بازداشت شده است و این طرف هم آقای سلیمانی یک چهره دانشگاهی و محققی بود که در امریکا مورد اتهام قرار گرفت و بازداشت شد و گویا قرار بوده محاکمه شود. بنابراین فارغ از روند کنونی رابطه ایران و امریکا، آزاد شدن این دو نفر هم برای خودشان و خانوادهشان و هم برای دو کشور مهم است. نکته بعدی این است که تبادل این دو نفر میتواند مقدمهای برای آزاد شدن سایر شهروندان زندانی از سوی هر دو کشور باشد. خاصه اینکه این مسأله این بار بدون جار و جنجال و متهم کردن همدیگر انجام شد. بعد از اتفاقات اخیر میان دو کشور که به نظر میرسید اوضاع بسیار متشنجتر از گذشته است در همان فضا دیپلماتها داشتند کار خود را پیش میبردند و مذاکره میکردند و این نقطه قوت این ماجرا بود.
فارغ از موضوع انساندوستانه و با در نظر گرفتن فضای متشنج میان ایران و امریکا، این اتفاق میتواند به عنوان یک عامل مؤثر در مسیر کاهش تنشهای سیاسی میان طرفین تأثیرگذار باشد؟
در تحولات پرتنش میان ایران و امریکا و تبادل موفقیتآمیز زندانی میان دو کشور باید این سؤال را پرسید که چرا آقای سلیمانی از سوی امریکا آزاد شد؟ چون آقای وانگ در ایران بازداشت بود؛ یعنی دو طرف در یک موضع برابر قرار گرفتند و به این نتیجه رسیدند بازی برد - برد را انجام دهند. اگر ایران آقای وانگ را بدون هیچ ما به ازایی آزاد میکرد، بازی برد - باخت بود یا بالعکس. این ماجرا حاوی این پیام است که اولاً اگر قرار است ایران و امریکا در موضوعات دیگر مثلاً برجام یا مسائل منطقهای با یکدیگر مذاکره کنند، ابتدا دو طرف باید در موضع برابر قرار گیرند و موازنه به هم نخورد و گرنه به نتیجه نمیرسند. همانطور که در این سالها آقای وانگ در زندان بوده و آزاد نشده است. نکته بعدی این است که طرفین باید بپذیرند که باید بازی برد- برد انجام دهند یعنی چیزی را بدهند و بگیرند. سیاست اعلامی ترامپ تا الان حداقل این است که میخواهد چیزی را در ازای هیچ چیز بگیرد یا حداقل میخواهد نقد بگیرد و در اجرای تعهداتش نسیه عمل کند. حالا فارغ از بحث اعتماد به ترامپ باید این پیام برای واشنگتن آشکار شده باشد که الگوی مبادله اخیر زندانیان میتواند کمک کننده باشد به شرط اینکه امریکا از مذاکره برد - باخت وارد مذاکره برد - برد شود. یعنی ترامپ باید در ازای مطالباتش از ایران در ازای برجام و مسائل منطقه یا هر موضوع دیگری، باید آماده واگذاری امتیازاتی همارزش خواستههایش از ایران باشد در غیر این صورت بعید است الگوی این مبادله بتواند در دیگر حوزهها گرهگشا باشد.
توئیت ترامپ درباره مبادله زندانیان و این جمله او که تهران و واشنگتن میتوانند با یکدیگر مبادله کنند، میتواند به معنای اعلام آمادگی او برای مذاکره با الگوی برد- برد باشد؟
نه ایران نه امریکا حداقل در سیاستهای اعلامیشان این پیام را مخابره نمیکنند که چون این دو نفر آزاد شدند پس برجام نجات پیدا میکند. حرف ترامپ در پاسخ به منتقدانش است. همان اندازه که در داخل ایران بحث مذاکره با امریکا یک تابو و امتیاز منفی است و تقبیح میشود، این بحث در امریکا و درون حزب جمهوریخواه هم منتقدان جدی دارد که دائم ترامپ را سرزنش میکنند چرا دنبال مذاکره با ایران است و موضع محکم ندارد. تقدیر ترامپ از مبادله زندانیان بیشتر از آنکه پیامی به ایران باشد، به منتقدان داخلیاش است که میگوید شماهایی که معتقدید نمیتوان با ایران معامله کرد این ماجرای تبادل نشان داد میتوان این کار را انجام داد.
مگر قبلاً برجام این مسأله را ثابت نکرده بود؟
مسأله این است که مخالفان مذاکره با ایران در امریکا معتقدند این ایران بود که در برجام برد و موازنه تبادل امتیازات به نفع آن به هم خورد. ضمن اینکه خیلیها در امریکا همچنان به ایران بدبین هستند. چون منافعشان اقتضا میکند و بر اساس رقابتهای حزبی و منافع نمیخواهند باب مذاکره با ایران باز شود. این موضع آنها از زمان اوباما بوده است. الان ترامپ معتقد است معامله انجام گرفته است زیرا مابهازای برابری میان طرفین وجود داشت. هم روحانی و هم ترامپ میتوانند نتیجه این تبادل موفقیتآمیز زندانی را به جریانهای مخالف خودشان در داخل بفروشند و آن را به عنوان سندی جهت ادامهدار کردن مسیر مذاکره عرضه کنند؛ زیرا در این ماجرا دو طرف احساس پیروزی میکنند و باید در هر موضوع دیگر مورد توافق هم احساس پیروزی کنند. مانند دوران مذاکره هستهای که بعد از دستیابی به برجام هر دو طرف جشن گرفتند. از سوی دیگر روانشناسی ایرانیان هم نشان میدهد ایرانیان زیر بار زور نمیروند. اگر ترامپ دنبال توافق با ایران است باید مقداری کوتاه بیاید و راه آن را باید خودش پیدا کند.
گمانهزنیها بویژه بعد از تبادل زندانیان ایرانی و امریکایی درباره سفر روحانی به ژاپن قوت گرفته است. مبنی بر اینکه توکیو نقش مؤثری برای میانجیگری و گفت وگوی ایران و امریکا بازی خواهد کرد. نظر شما چیست؟
من بر اساس سابقه نتیجهبخش بودن دیپلماسی پنهان دو کشور که درست در بحبوحه اوج گرفتن اختلافات و تنش به دست آمد، معتقدم اگر قرار باشد اتفاقی میان ایران و امریکا رخ دهد در سطح دیپلماسی عمومی و به واسطه آن رخ نخواهد داد. بله ممکن است مقامهای سطح بالایی چون آبه شینزو پیام ببرند و بیاورند یا امریکا از سفر آقای روحانی به ژاپن استقبال کند، اما اینها میتواند تسهیل کننده دیپلماسی پنهانی باشد که طرفین برای به نتیجه رسیدن گفتوگوها باید باب آن را گشوده باشند. تبادل زندانیان ایران و امریکا در روزهای اخیر در اوج تنش میان دو طرف اتفاق افتاد و ثابت شد دیپلماسی پنهان برای حل یکی از موضوعات اختلافی میان دو کشور تا چه اندازه مؤثر بوده است. مذاکره میان ایران و امریکا با شرایطی که اشاره داشتم، میتواند در سطحی پنهان و به واسطه بازیگر کشوری باشد که شاید افشا شدن نامش باعث تعجب همگان شود.