دنیای عجیب کودکی!

بسیاری از ما به عنوان مادر یا پدر، دنیای شیرین کودکی خود را از یاد برده‌ایم، اما تلخی‌ها و سختی‌های آن دوران را به خاطر داریم. گاهی درباره آن سختی‌ها و تلخی‌ها فکر می‌کنیم و گاهی هم هنوز در چنگال آن اسیریم

دنیای عجیب کودکی!

به قلم : رکسانا خوشابی

 

تحریریه زندگی آنلاین : بسیاری از ما به عنوان مادر یا پدر، دنیای شیرین کودکی خود را از یاد برده‌ایم، اما تلخی‌ها و سختی‌های آن دوران را به خاطر داریم. گاهی درباره آن سختی‌ها و تلخی‌ها فکر می‌کنیم و گاهی هم هنوز در چنگال آن اسیریم، یعنی تحت تاثیر عواقب و تبعات رویدادهای منفی گذشته قرار داریم. نتایج تحقیقات درباره هیپنوتیزم‌های افراد بزرگسال و عقب بردن آنها در زمان و قرار دادن‌شان در زمان کودکی بیان می‌کند که بالای 95 درصد از افراد وقتی با این روش به کودکی خود باز می‌گردند، حال روانی بد و ناخوشایندی پیدا می‌کنند! در واقع دوران کودکی برای اکثر افراد (نه همه) دوره‌ای ناخوشایند تلقی می‌شود، حتی اگر خودشان این را ندانند و گمان کنند که کودکی خوبی داشته‌اند.

این نتیجه حیرت‌آور است و به ما پیام‌های زیادی می‌دهد. این پیام‌ها به ما می‌گویند:

والدین آن قدر که باید و شاید فرزندان و دنیای آنها را درک نمی‌کنند.

کودکان و خردسالان در کودکی تحت فشارها و مسائلی هستند که نمی‌توانند آنها را بیان کنند.

والدین باور غلطی دارند که خیلی به فرزندان خود محبت و توجه کرده‌اند.

والدین تصور می‌کنند اگر نیازهای کودکی خودشان را برای فرزندان‌شان برآورده کنند، کافی است و به نیاز‌های حقیقی کودک توجه ندارند.

والدین روش تربیت فرزندان را نیاموخته‌اند و بیشتر همان روش والدین خودشان را تکرار می‌کنند.

نیازهای هر کودک متفاوت است و تنبیه بسیار بر کودک اثر نامساعد می‌گذارد.

گاهی فرزندان ما در محیط‌های ترس‌آور و اضطراب‌برانگیز زندگی می‌کنند، بدون آن که ما بدانیم.

همین طور که ملاحظه می‌فرمایید این فهرست حالا حالاها تمام نمی‌شود و هر کدام از ما یاد کودکی‌مان بیفتیم، می‌توانیم این فهرست را با تجربه تلخ خود کامل و کامل‌تر کنیم.

بیشتربخوانید:

انواع دلبستگی و تاثیر آن بر زندگی

 

 

 

 

دنیای عجیب بزرگسالی!

نه تنها در کودکی، بلکه حتی در بزرگسالی هم گاهی با دنیای عجیبی مواجه هستیم. برای مثال به این نمونه توجه کنید:

چرا یک توهین یا کوچک‌ترین بی‌احترامی ‌برای مدت‌‌ها و شاید ده‌‌ها سال در ذهن ما باقی می‌ماند؟ چرا یک عملکرد نادرست و اشتباه و یک رفتار نابجا می‌تواند همه خوبی‌ها و خدمت‌‌های اطرافیان را از یاد ببرد و ... .

متاسفانه زشتی‌‌ها و بدی‌‌ها قادر به ایجاد تأثیرات بزرگ‌تر و عمیق‌تری بر مغز ما هستند. ذهن ما به صورت طبیعی از حساسیت بسیار بیشتر و بالاتری نسبت به اخبار ناراحت‌کننده و نامطلوب و منفی برخوردار است. کشش و تمایل به سوی اخبار بد و منفی کاملا به صورت خود به خودی صورت می‌گیرد و این حالت را می‌توان به راحتی در اولین مراحل روند غربال‌سازی اطلاعات رسیده به مغز پیگیری کرد. اینک بیشتر متوجه می‌شوید که  زشتی و بدی، تنبیه و دعوا و مشاجرات، اخبار بد و ترس‌آور و ... چه تاثیراتی بر فرزند ما می‌گذارد.

تحقیق جان کاسیوپو

در همین راستا تحقیقی توسط جان کاسیوپو صورت گرفته است. او به آزمایش‌شوندگان عکس‌‌هایی را نشان داد که با دیدن آنها حس خوبی به افراد دست می‌داد (مثل عکس پیتزا و غذاهای خوشمزه، عکس یک دوست، عکس مناظر یا ماشین‌های زیبا و ...) و از سوی دیگر عکس‌‌هایی که با دیدن آنها احساسات و هیجانات منفی در افراد برانگیخته می‌شد که از آن جمله می‌توان به عکس‌‌هایی از حیوانات مرده یا صورت‌‌هایی آسیب دیده، فلج و یا دچار نقص اشاره کرد و همچنین عکس‌هایی از گروه سوم که عکس‌‌هایی بودند که دیدن آنها احساساتی خنثی و عادی را موجب می‌شد. تصاویری مانند یک بشقاب، سشوار و ... .

در حین آزمایش محققین مشغول ثبت و ضبط فعالیت‌‌های الکتریکی کورتکس مغز افراد آزمایش شونده بودند، در حالی که بیشترین توجه متمرکز مخچه بود، یعنی درست همان بخشی که منعکس‌کننده اهمیت اطلاعات وارد شده به مغز می‌باشد.

 بیشتربخوانید:

قبل از تنبیه کردن فرزندتان این مطلب را بخوانید!

 

 

 

کاسیوپو اظهار می‌دارد که مغز واکنش بسیار شدیدتری را نسبت به اندیشه‌‌های منفی از خود ابراز می‌دارد و موج‌‌های شدیدتری در حین بررسی فعالیت‌‌های الکتریکی مغز در این شرایط خاص قابل مشاهده است. برای درک ملموس‌تر موضوع علاوه بر این می‌توان به این اصل اشاره کرد که رفتارها و خلقیات ما به عنوان یک بزرگسال، بسیار شدیدتر و سریع‌تر تحت تأثیر خبرهای ناراحت‌کننده و منفی در مقایسه با خبرهای خوب قرار می‌گیرد.

حساسیت ذهنی ما در برابر خبرهای منفی و بد با توجه به خطرات و آسیب‌های موجود تا حدی توجیه‌پذیر است، چرا که داشتن حساسیت زیاد نسبت به اخبار بد و حوادث منفی، ما را تا حد زیادی از قدم گذاشتن در مسیری که به هر شکلی ممکن است برایمان تهدیدکننده و خطرآفرین باشد باز می‌دارد.

بقای انسان نیز از ابتدای حضور بشر روی زمین، در گرو قدرت و توان تشخیص خطرات احتمالی و نحوه برخوردش با شرایطی این‌چنینی بوده است. از سوی دیگر این حساسیت بالای ذهنی در توجه به اخبار و رویدادهای منفی، حتی در شرایط به ظاهر خوب و آرام و بدون هیچ مشکلی نیز همچنان وجود داشته و برقرار است. به عبارت دیگر ذهن ما در لحظه لحظه جریان زندگی، در پی کشف و یافتن اطلاعاتی از این دست است، بنابراین با توجه به آنچه گفته شد، این نتیجه‌گیری که کشش ذهنی ما انسان‌ها به سوی اطلاعات منفی نقشی مهم، تأثیرگذار و نیرومند است و حتی در برقراری خصوصی‌ترین ارتباط‌هایمان نقش مهمی بازی می‌کند، چندان تعجب‌برانگیز نخواهد بود. کودک هم در طول بزرگ شدن خود در روابط خانوادگی هزاران رخداد منفی و هزاران خبر بد را تجربه می‌کند و می‌شنود و در نتیجه او نیز از این قاعده مستثنی نیست.

 بیشتربخوانید:

گفتن این 11 نکته به کودکان ممنوع!

تشویق کودک را از یاد نبرید!

 

 

 

نسبت دقیق بین شیرینی‌ها و تلخی‌ها!

آیا فکر می‌کنید تأثیر هر کار خوب توسط کاری بد خنثی می‌شود و آیا برای از بین بردن تأثیر ناشی از عملکردی منفی تنها عملی مثبت می‌تواند جبران‌کننده باشد؟

برای پاسخ به این سؤالات و سؤالات بسیار دیگری که در این رابطه وجود دارد، محققان آزمایشاتی طراحی کردند که نتایج بسیار خوبی در این زمینه داشته است. محققان بر حسب زمانی که صرف دعوای بین زوج‌‌ها می‌شد، به رسم یک نمودار پرداختند. از طرف دیگر نموداری نیز به منظور نمایش میزان رفتارهای خوب‌ ترسیم شد.

این نمودارهای رفتارهای خوب و بد نشان دادند که لازم است نسبتی بسیار دقیق و ثابت بین حالت اول و دوم برقرار باشد تا رضایت طرفین را در زندگی مشترک فراهم کند. از اعجاب‌برانگیزترین نسبت‌‌های به دست آمده طی این تحقیقات نسبت 5 به 1 بود. یعنی 5 رفتار یا عملکرد مثبت در بین زوج‌‌ها که موجب ایجاد فضایی صمیمی‌تر می‌گشت، توسط یک رفتار منفی قابل خنثی شدن بود. اینک ببینید در هر یک از این دعواها چه بلایی بر سر وضعیت روانی فرزندان این زوج‌ها می‌آید ؟!
جالب این که افرادی که به طریقی این نسبت پنج به یک را در زندگی و ارتباطات خود حفظ می‌کردند و یا بهتر و بیشتر رعایت می‌کردند، احساس خشنودی نسبی را در روابط خود تجربه می‌کردند و این در حالی بود که زوج‌‌های مشکل‌دار و افرادی که در روابط خود درگیر مسائلی به ظاهر حل‌نشدنی بودند و حتی زوج‌‌هایی که در حال جدایی بودند، رفتارهای مثبت کمتری از این نسبت را بروز می‌دادند و همین امر موجب رشد افکار و ذهنیات منفی به صورت تصاعدی در فرد مقابل می‌شد و از آنجایی که این تأثیر با توجه به آنچه بیان شد، عمیق‌تر و عمیق‌تر می‌گردد و توسط رفتارهای مثبت به میزان مناسب برطرف نمی‌گشت، همچنان بغرنج‌تر می‌شد.

 بیشتربخوانید:

 7اصل واجب در تربیت کودک

چگونه فرزندمان را با اعتماد به نفس و مستقل تربیت کنیم؟

باکودکان خود محور چگونه رفتار کنیم؟

 

 

 

جبران رفتار منفی!
می‌دانم عجیب است، اما برای جبران یک رفتار منفی حداقل 5 بار خوبی و عملکرد مثبت لازم است تا عملکردهای ذهنی ما برداشتی خنثی از آنچه رخ داده است را نتیجه‌گیری کند و بالطبع برای ایجاد اثری مطلوب، عملکردهای مطلوب و مؤثرتر باید بسیار بیشتر از میزان یاد شده باشد.

تحقیقات گسترده دیگری نیز در همین زمینه صورت گرفته و همه آنها نتایج مشابهی را در اختیار محققان قرار دادند. به یاد داشته باشیم آنچه می‌تواند تأثیر ماندگار و مثبت را در ذهن افراد بر جای گذارد، تکرار و تداوم رفتارهای مثبت و عملکردهای قشنگ است، ولی این موضوع در مورد رفتارهای منفی صدق نمی‌کند، چرا که حساسیت ذهن ما به سمت رفتارهای منفی بوده و تأثیر ناشی از حتی یک رفتار منفی می‌تواند بسیار ماندگار باشد. پس بیشتر مراقب رفتار خود با فرزندان و جلوی فرزندان‌مان باشیم.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان