به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، دلم میخواست مادر پیرم را روی دوشم سوار کنم و حتی پیاده هم شده به کربلا ببرم. این حسرت علی آقای 70 ساله است که دوست داشت آرزوی مادرش که زیارت امام حسین علیهالسلام بود، برآورده کند. اما مادرش را اواسط دهه 50 از دست داد.حالا که سالهاست مسیر کربلا باز است و هر کسی هر زمانی که دلش میخواهد میتواند راهی این سفر شود، گریزی میزنیم به روزهایی که بسیاری در حسرت زیارت بودند.
بنابر روایت فارس؛ در دهه 50 و حتی پیش از آن، به دلیل اختلافات مرزی میان ایران و عراق، کمتر کسی میتوانست که به کربلا برود. حتی در آن دوران عراق به بهانه اختلاف بر سر حاکمیت اروندرود و پس از آن حاکمیت جزایر سهگانه، روحانیون و دیگر ایرانیان مهاجر در عراق را اخراج کرد. همینها بهانهای شد تا روابط ایران و عراق به تیرگی رفته و افرادی که برای سفر یا زیارت به این کشور میرفتند هم امکان تشرف به کربلا را نداشتند.
وضعیت آنقدر سخت شد که حکومت پهلوی تلاشی برای برقراری روابط و سفرها نکرد و بسیاری از ایرانیان در حسرت زیارت امام حسین علیهالسلام ماندند.البته برخی هم که تعدادشان زیاد نبود، از کشورهای همسایه به زیارت میرفتند تا رفع دلتنگی کنند. اما باز هم همین تعداد محدود وقتی عزم رفتن داشتند، برای سختیهای مسیر طوری حلالیت طلبیده و خداحافظی میکردند که انگار دیگر قرار نیست بازگردند. یک روز میان راه جلوی آنها را میگرفتند و روزی دیگر وقتی متوجه میشدند که ایرانی هستند، آنها را بازداشت کرده یا از کشورشان اخراج میکردند. بار دیگر ماشینهای آنها خراب میشد و تا مدتها خبری از زائران نبود و در دورانی هم وسیله حمل و نقل برای رفتن تا مرز پیدا نمیشد. در هر صورت کسی که میخواست به کربلا برود باید قید کار و زندگی را حداقل برای 4 ماه میزد. زمان رفتن از شهرش شاید دست خودش بود، اما خبر نداشت که چه زمانی قرار است بازگردد.حالا اما سالها از آن زمان میگذرد و ایران و ایرانی جایگاهی دیگری پیدا کرد. درست است که در ابتدای پیروزی انقلاب، صدام که فکر میکرد وضعیت ایران متزلزل است و میتواند بهراحتی در چند روز بخشی از کشور را از آنِ خود کند، با حمله به ایران روابط را تیرهتر کرد، اما پس از پایان هشت سال جنگ تحمیلی، به عشق ارباب و زیارت اعتاب مقدسه، برنامهریزیها برای برقراری سفرهای زیارتی آغاز شد.
دی سال 69 بود که ایرانِ اسلامی و عراق برای نخستینبار برای برقراری سفرها بین دو کشور وارد مذاکره شدند. در آن زمان تصمیم بر اعزام هفتگی سه هزار نفر به عراق بود اما نتیجه مذاکرات منجر به اعزام زائران نشد.ایران که اصرار بر اعزام زائران ایرانی به عتبات داشت، مذاکره را رها نکرد تا جایی که حتی 8 سال این روند ادامه داشت. سال 75 دولت ورود زائران ایرانی را قبول کرد اما با قید شرط پرداخت 700 دلار به ازای هر زائر! ایران با این تصمیم مخالفت کرد.در نهایت با گفتوگوهای مختلف مسئولان کشورمان با طرف عراقی، 24 مرداد 77 نخستین گروه زائران ایرانی بهصورت رسمی به عتبات مشرف شدند. آنها که در آن زمان به کربلا رفتند، خوب به یاد دارند که برای رفتن به حرمها باید بر اساس زمانبندی حرکت میکردند. اتوبوسهای حامل زائران هم اسکورت میشد و حتی افراد اجازه کنار زدن پردههای اتوبوس را نداشتند.
4 سال زائران ایرانی به کربلا مشرف شدند و دلهای تعدادی از عاشقان حسینی آرام گرفت اما چون این سفرها محدود برگزار شدند، همچنان بسیاری در حسرت زیارت بودند و با دیدن عکس و فیلمی از گنبد مطلای حرم ابا عبدالله الحسین علیهالسلام اشک میریختند و آرزوی میکردند تا زائر کربلا شوند. اما سال 81 با حمله آمریکا به عراق این مسیر بسته شد.ایرانیان که همچنان دلداده زیارت امام حسین علیهالسلام در هر شرایطی بودند، هر بار از مسئولان میخواستند تا از سرگیری اعزامها را دنبال کنند. مهر 84 ایران و عراق باز هم تفاهمنامهای امضا کردند تا دوباره زائران ایرانی بتوانند راهی زیارت عتبات شوند.
البته اینبار دیگر سازمان حج اعزام کننده نبود بلکه قرار شد یک شرکت خصوصی زیر نظر این سازمان اعزامها را برنامهریزی و اجرا کند و سازمان حج فقط ناظر باشد. همین شد که شرکت شمسا زائران را به صورت محدود و تحت شرایط امنیتی با رعایت اصول خاص به کربلا اعزام کرد. سفرها یک هفتهای برنامهریزی شد تا زائران بتوانند 3 روز در کربلا، 3 روز در نجف و یک روز در کاظمین بمانند. البته زیارت سامرا در آن برهه چندان امکانپذیر نبود. اگر هم کاروانی زائران را به سامرا میبرد، باید در ساعات خاص با تدابیر امنیتی شدید اعزام میکرد.
پس از سقوط صدام، حرمها همچنان در مهجوریت بود؛ تا جایی که حتی شهید قاسم سلیمانی در خاطراتی گفته بود که با دیدن خاک روی ضریح حرم امام علی علیهالسلام دلم گرفت و به فکر توسعه حرم افتادم. همین شد که ستاد بازسازی عتبات راهاندازی شد.با حضور سردار قاسم سلیمانی به عنوان فرمانده نیروی قدس در عراق، امنیت در این کشور تا حدودی برای زائران ایرانی فراهم شد. اما باز هم اتوبوسهای ایرانی در برخی مسیرها اسکورت میشد. با وجود این، بهمرور شرایط عادی شد و جای اینکه همه زائران زمینی به عتبات بروند، سفرهای هوایی هم راهاندازی شد؛ به طوری که سال 87 اعزامهای هوایی به طور رسمی کلید خورد و سفرها رونق دو چندان گرفت.
محدودیتها برای اعزام برداشته شد و ایرانیان که به امام رضا علیهالسلام متوسل میشدند و دلهایشان را در پنجه فولاد حرم سلطان گره میزدند، اینبار از مشهدالرضا برات کربلا را گرفتند. سفرها به حدی رسید که سال 87 نزدیک به 500 هزار ایرانی کربلایی شدند. پس از آن در بسیاری از خیابانها بنر و پارچههای خیرمقدم کربلاییها به چشم میخورد. در موقعیتهای مختلف بهویژه ایام مناسبتی بسیاری از ایرانیان مشتاق زیارت کربلا بودند و هر چه میگذشت تقاضا برای اعزامها بیشتر شد تا جایی که اوایل دهه 90 بیش از یک میلیون نفر فقط در یک سال (به غیر از ایام اربعین) به کربلا مشرف شدند.
تعداد زائران اعزامی به عتبات زیر نظر سازمان حج و زیارت بدون در نظر گرفتن زائران اربعین اکنون یک دهه از آن دوران میگذرد و بسیاری از ایرانیان نهتنها یکبار بلکه بارها به زیارت کربلا مشرف شدهاند. پیرزن و پیرمردهای روستایی از دورترین نقاط ایران هم دیگر در حسرت زیارت کربلا نیستند و میتوانند هر زمان که اراده کنند بهصورت زمینی یا هوایی راهی زیارت عتبات شوند. دیگر رفتن به کربلا حسرتی دست نیافتنی نیست، بلکه باید دلش را داشته باشی و در این مسیر قدم بگذاری. رفتن به کربلا آنقدر دلچسب و گواراست که توصیه شده «قرض بگیر و به کربلا برو». امام صادق علیهالسلام نیز فرمودند که اگر مردم میدانستند که چقدر خیر و برکت در زیارت امام حسین (ع) وجود دارد، برای زیارتکردنش با یکدیگر مقاتله میکردند، و هر آینه اموالشان را برای رفتن به زیارتش میفروختند. در روایتی دیگر هم فرموند که «حداقل سالی یکمرتبه به زیارت قبر حضرت امام حسین(ع) بروید.»