ماهان شبکه ایرانیان

نگاهی به جملات زیبای کتاب سقوط اثر آلبر کامو

یکی از کتاب های بسیار مشهور سقوط می باشد که اثر آلبرکامو می باشد و دارای جملات ناب و دلنشینی است. که در این مقاله جملات کتاب سقوط را در اختیارتان گذاشته ایم.

نگاهی به جملات زیبای کتاب سقوط اثر آلبر کامو

کتاب سقوط اثر آلبر کامو می باشد که نویسنده مشهور فرانسوی است و نخستین بار این کتاب در سال 1956 انتشار پیدا کرد که دارای متن های ناب و دلنشینی است. بنابراین، اگر شما نیز از آن دسته افرادی هستی که به دنبال جملات کتاب سقوط هستید تا در شبکه های اجتماعی از آن ها استفاده کنید بهتر است تا پایان مطلب همراه ما باشید.

جملات کتاب سقوط با مفاهیم دلنشین

کتاب سقوط رمانی فلسفی است که روایت شده از زبان ژان بانیست کلامنس که وکیل بوده و اینکه خود را قاضی توبه کار می خواند می باشد. و او داستان زندگی اش را برای غریبه ای اعتراف می کند. که در ادامه مطلب جملات کتاب سقوط را در اختیارتان گذاشته ایم. تا بتوانید از بین آن ها متن های نابی را انتخاب کنید و در شبکه های اجتماعی نیز از آن ها استفاده کنید.

جملات کتاب سقوط با مفاهیم ناب

جملات دلنشین کتاب سقوط

شما دربارهٔ روز رستاخیز حرف می‌زدید. اجازه بدهید مؤدبانه به گفته‌هاتان بخندم. من بدون ترس و لرز منتظرش هستم: به آن‌چه از همه بدتر است پی برده‌ام و آن داوری دربارهٔ آدم‌هاست.

******

جذاب‌بودن که می‌دانید یعنی چی؟ روشی برای دریافت پاسخ مثبت بدون مطرح‌کردن هیچ‌گونه پرسش مشخصی.

******

متن کوتاه از کتاب سقوط اثر آلبر کامو

آدم‌ها، با دلیل‌هاتان، با درستی گفتارتان و وخیم‌بودن درد و رنج‌هاتان متقاعد نمی‌شوند، مگر موقعی که بمیرید.

******

عشق حقیقی، امری است استثنایی، به احتمال دو یا سه مورد طی یک قرن. بقیهٔ عشق‌ها، یا از روی خودخواهی است یا ملال.

******

متن دلنشین کتاب سقوط

متن کوتاه کتاب سقوط

«بدبختی هنگامی به‌سراغ‌تان می‌آید که همه از شما تعریف می‌کنند!»

******

«همیشه به دوردست‌ها فکر کن. آن‌جاست که حقیقت را خواهی یافت.»

******

منتظر روز رستاخیز نمانید. رستاخیز همه‌روزه صورت می‌گیرد.

******

طغیان می‌کنم، پس هستم.

******

متن کتاب سقوط با مفاهیم دلنشین

هر آدمی مثل تنفس هوای پاک، احتیاج به برده دارد. دستوردادن مانند نفس‌کشیدن ضروری است.

******

من هم پی برده‌ام که از آزادی می‌ترسم

******

«بشر تنها آفریده‌ایست که نمی‌خواهد آن باشد که هست.»

******

حق با شماست، سکوتش کرکننده است

******

متن ناب کتاب سقوط

متن های طولانی کتاب سقوط

موقعی‌که آدم به‌خاطر پیشه یا استعداد ذاتی‌اش خیلی دربارهٔ انسان‌ها مطالعه کرده، به این نتیجه می‌رسد که دلش برای آدم‌های ماقبل تاریخ تنگ شده و هوای آن‌ها را می‌کند. آن‌ها دست‌کم هیچ فکر پنهانی‌ای در سرشان نداشته‌اند.

******

زنانی که با من دوست می‌شدند درواقع این وجه مشترک را با ناپلئون داشتند که همواره فکر می‌کردند جایی که همهٔ مردم دنیا شکست می‌خورند، آن‌ها موفق می‌شوند.

******

هیچ توجه کرده‌اید که فقط مرگ است که احساس‌هامان را برمی‌انگیزد؟ موقعی‌که عزیزانی را ازدست می‌دهیم، بیش‌تر دوست‌شان داریم، این‌طور نیست؟

******

متن طولانی و دلنشین کتاب سقوط

دختری به پدرش که مانع ازدواجش با خواستگاری بسیار مناسب شده بود می‌گفت: «تلافی‌اش را سرت درمی‌آورم!» و خود را کشت. اما پدرش هیچ زیانی ندید. او ماهی‌گیری با قلاب را خیلی دوست داشت. سه هفته پس از مرگ دخترش، برگشت کنار رودخانه، این‌طور که خودش می‌گفت برای فراموش‌کردن این فاجعه. حسابش هم درست بود، ماجرا را به‌کلی ازیاد برد.

******

چه کتاب‌هایی که نیمه‌خوانده کنار گذاشتم، چه دوستانی که نیمه‌دوست‌شده رها کردم، چه شهرهایی که نیمه دیدن کرده از آن‌ها گذشتم و چه زن‌هایی که نیمه‌آشناشده، ترک‌شان کردم. کارهایی که انجام می‌دادم از روی بی‌حوصلگی بود یا تفریح. آدم‌ها از من پیروی می‌کردند یا می‌خواستند به‌من بیاویزند، اما چیزی در کار نبود، مگر بدبختی و ناکامی. البته برای آن‌ها. چون برای من، فراموش‌شان می‌کردم، هرگز جز خودم کس دیگری به‌یادم نمی‌ماند.

******

دربارهٔ مردی با من حرف زدند که دوستش زندانی شده بود و او هر شب برای همدلی و ابراز همدردی با او که رفاه و آسایشش را گرفته بودند، در اتاقش روی زمین می‌خوابید؛ چه کسی، چه کسی آقای عزیز، به‌خاطر ما روی زمین خواهد خوابید؟

******

متن ناب کتاب سقوط

چون همگی داور هستیم، نسبت به یکدیگر تقصیرکاریم، همگی با رفتار شرارت‌آمیزمان به‌نحوی مسیح هستیم و یک‌به‌یک به‌صلیب کشیده‌شده و همیشه هم بی‌آن‌که بدانیم چرا. به‌صلیب هم کشیده خواهیم شد، اگر من، کلمانس، سرانجام تنها راه‌حل، یعنی حقیقت را به‌عنوان گریزگاه نیافته بودم…

******

دانته را می‌شناسید؟ به‌راستی؟ بر شیطان لعنت. پس باید بدانید دانته معتقد است فرشتگان در نبرد میان یزدان و اهریمن بی‌طرفند و جای‌شان در برزخ است که دالانی است به‌سوی دوزخ. ما هم در همین دالان هستیم، دوست عزیز.

******

متن ناب کتاب سقوط

متن های مفهومی کتاب سقوط

آن‌وقت مردم شتاب‌زده دربارهٔ آدم داوری می‌کنند تا خودشان مورد داوری قرار نگیرند.

******

در پایانِ هر آزادی، حکمی صادر شده؛ به‌همین دلیل است که آزادی برای حمل‌کردن بسیار سنگین است، به‌ویژه هنگامی‌که آدم در آتش تب می‌سوزد، یا رنج می‌برد و یا هیچ‌کس را دوست ندارد.

******

متن مفهومی و ناب کتاب سقوط

وقتی آدم تنهاست و خستگی هم به‌آن افزوده می‌شود، چه انتظاری دارید، به‌آسانی خود را پیامبر می‌انگارد.

******

گه‌گاه در این فکرم که تاریخ‌نویسان آینده دربارهٔ ما چه خواهند نوشت و چه قضاوتی خواهند کرد.

******

متن زیبا کتاب سقوط

شما همراهان به منظور مطالعه جملات کتاب بلندی های بادگیر و جملات کتاب دن کیشوت می توانید روی لینک مورد نظر کلیک نمایید و در شبکه های اجتماعی نیز از آن ها استفاده کنید.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان