ماهان شبکه ایرانیان

مرگ دانش آموزان نخبه زیر سایه بی‌تدبیری

صدای خنده و شادی دختران دانش‌آموزی که از اردوی تفریحی برمی‌گشتند فضای اتوبوس را پر کرده بود. دختران نخبه و تیزهوش مدرسه فرزانگان کرمان که بعد از چند ماه درس خواندن سنگین و آزمون‌های مداوم برای یک استراحت کوتاه و تجدید قوا آخر هفته راهی اردوی تفریحی شده بودند تا بتوانند با انرژی بیشتری این چند ماه باقی مانده تا کنکور را حسابی درس بخوانند.

می‌گویند اتوبوس ترمز بریده بود. یعنی به همین راحتی جان 38 دختر نوجوانی را که تنها امید خانواده‌هایشان بودند به دست راننده‌ای سپرده بودند که حتی نمی‌دانست ترمز اتوبوسش ایراد دارد.
 
روزنامه ایران نوشت: صدای خنده و شادی دختران دانش‌آموزی که از اردوی تفریحی برمی‌گشتند فضای اتوبوس را پر کرده بود. دختران نخبه و تیزهوش مدرسه فرزانگان کرمان که بعد از چند ماه درس خواندن سنگین و آزمون‌های مداوم برای یک استراحت کوتاه و تجدید قوا آخر هفته راهی اردوی تفریحی شده بودند تا بتوانند با انرژی بیشتری این چند ماه باقی مانده تا کنکور را حسابی درس بخوانند هرکدامشان هزاران برنامه و امید و آرزو برای آینده خود داشتند؛ نخبگانی که آینده‌سازان این مملکت بودند، اما همه این تلاش‌ها و زحمات و آرزو‌های رنگارنگ در یک لحظه نابود شد. 
 
می‌گویند اتوبوس ترمز بریده بود. یعنی به همین راحتی جان 38 دختر نوجوانی را که تنها امید خانواده‌هایشان بودند به دست راننده‌ای سپرده بودند که حتی نمی‌دانست ترمز اتوبوسش ایراد دارد.
 
 این ارابه‌های مرگ تا کی باید جان عزیزان ما را بگیرد و کسی هم صدایش درنیاید؟ مگر همین چند سال پیش اتوبوس فرسوده دانشگاه علوم تحقیقات تهران ترمزش نبرید و جان 9 دانشجو را نگرفت؟ نتیجه‌اش چه شد؟ راننده که خودش در این حادثه فوت شد و تمام. یا وقتی اتوبوس حامل دانش‌آموزان دختر هرمزگانی در نزدیکی روستای قلعه بیابان داراب واژگون شد و 11 نفر کشته و 34 نفر زخمی شدند جز پیام تسلیت و وعده پیگیری ماجرا چه اتفاقی افتاد؟ هنوز داغ مرگ خبرنگارانی که برای بازدید از طرح انتقال آب سد کانی سیب به دریاچه ارومیه رفته بودند و اتوبوسشان واژگون شد تازه است و پرونده در جریان.
 
همین دیروز یک اتوبوس دیگر هم در محور دلیجان – میمه واژگون شد و 2 فوتی و 20 مصدوم برجا گذاشت. بی‌تردید آنها هم خانواده‌ای داشتند و با مرگشان چندین نفر عزادار و ناامید شدند. حوادث رانندگی در کشور ما همچنان در سایه بی‌تدبیری‌ها، سهل‌انگاری‌ها و ایمن نبودن وسایل نقلیه و مشکلات جاده‌ای و خرابی راه‌ها قربانی می‌گیرد. مسئولان وعده می‌دهند و مردم جان.
 
چند روز قبل که وزیر راه برای بازدید به این روزنامه آمده بود آرزو و ابراز امیدواری کرد که شاهد حوادث کمتری در کشور باشیم؛ به ایشان گفتم به شرط آنکه شما هم فکری به حال راه‌ها و جاده‌های کشور بکنید و ایشان با تأیید گفتند: «بله واقعاً». خبر کشته شدن دانش‌آموزان نخبه کرمانی در سانحه رانندگی داغ بزرگی است بر دل خانواده‌ها و جامعه ایرانی. در این میان آنها که فرزندانی در سن و سال این نوگلان پرپر شده دارند بیشتر این داغ را لمس می‌کنند و می‌دانند که دانش‌آموزان سال دوازدهم با چه شور و اشتیاقی در این ماه‌های باقی مانده تا کنکور تلاش می‌کنند تا بتوانند در این رقابت نفسگیر با کسب رتبه‌ای بالاتر به آنچه می‌خواهند برسند، اما حالا این دختران بی‌گناه تاوان اشتباه و سهل‌انگاری راننده، مدیر مدرسه و دیگر مسئولان مربوطه را با جانشان پرداختند و همه امیدهایشان زیر خاک رفت و خانواده‌هایشان در این داغ فراموش نشدنی تا ابد خواهند سوخت.‌ای کاش وجدان بیداری وجود داشت و به جای وعده به میدان عمل می‌آمدند تا هم تاخت و تاز این ارابه‌های مرگ پایان می‌یافت و هم فکری به حال جاده‌های ناایمن می‌شود، اما افسوس که در سایه بی‌توجهی‌های مستمر، حوادث مرگبار تکرار می‌شود و جان هموطنان بیشتری گرفته می‌شود.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان