موضع رهبر انقلاب درباره مذاکره با آمریکا با شفافترین عبارات و لغات و مضامین اعلام شد تا راه بر تفاسیر و تأویلها بسته شود.
به گزارش خبرآنلاین، روزنامه جوان نوشت: با اینحال اگرچه منطقی و عقلانی است که دولت نیز بدون اتلاف وقت همسو با این موضع رهبری، موضعگیری کند تا وحدت داخلی حفظ شود، میتوان انتظار داشت که در اطراف دولت، مخالفتهای ضمنی و حتی آشکار آغاز شود و حتی از پزشکیان بخواهند که استعفا کند!
اکنون باید موافقان مذاکره دلیل خود را بیاورند. میدانیم که طرفداران مذاکره عموماً از دستهای هستند که نظریههای خود را موقوف به تجربیات میکنند و همین تجربیبودن را دلیل علمیبودن میگیرند. رهبری گفتند که تجربه، دلیل ماست. دلیل شما چیست؟ برخی میگویند دلیل ما آن است که حماس هم تقاضای مذاکره با امریکا داده است، یا تجربه مذاکرات چهار دهه پیش با صدام را داریم یا امام حسین(ع) هم برادرش را فرستاد با لشکر عمرسعد مذاکره کند.
آخر اینها هم شد دلیل؟! مذاکره ما با صدام هویتی نبود، اما مسئله ما با امریکا هویتی است. حماس هم با امریکا بر سر هویت و دین و فرهنگ خود مذاکره نمیکند. مسئله پیشنهاد حماس برای مذاکره با امریکا خاک فلسطین و غزه است.
درباره مذاکرات صدر اسلام نیز هرچند طرفداران مذاکره برای هیچچیز به آن زمان مراجعه نمیکنند و هر ارجاعدهندهای را تکفیری و متحجر مینامند، اما دریغ ندارند که فلان حرکت صدر اسلام را به نفع نظریههای خود مصادره کنند. از ایشان باید پرسید بر فرض که فهم شما از آن حرکت امام در صدر اسلام را درست ارزیابی کنیم، آیا حاضرید در صورت نپذیرفتن شروط شما از طرف امریکا همچون حسین علیهالسلام آنگونه بجنگید و دنیای خود را کامل از دست بدهید؟!
اگر سؤال کنیم چه تضمینی برای موفقیت مذاکره دارید، خواهند گفت چاره دیگری نداریم. باز هم در مقام مقایسههای نادرست مثال چین و باقی قدرتهای نوظهور را میزنند که با تسلیم یا مذاکره با امریکا رشد کردند. این دروغی محض است. هرجا استقلال و رشدی هست با مقاومت است. هرجا مقاومت نتیجه نداده، دلیلش فقدان وحدت داخلی یا سستی اندیشه و عمل رهبران و مدیران ارشد بوده است. اگر مذاکره کردیم و چیزی به دست نیاوردیم، طرفداران مذاکره هرگز به «شکست تجربهشده» اعتراف نمیکنند و دوباره میگردند تا ببینند کجا شعاری روی موشکی نوشته شده یا پرچمی روی زمینی افتاده است، تا آن را بهانه شکست کنند!