به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، مرضیه عاصی در گفتوگو با حوزه، عنوان کرد: وقتی عوامل و ریشههای بروز انقلاب اسلامی ایران را بررسی میکنیم از سوی انقلابپژوهان داخلی و خارجی عواملی ذکر میشود که بیشتر علل سیاسی- اجتماعی و اقتصادی است. اما کمتر، انقلاب ما از نظر"هویتی – فرهنگی و تمدنیِ" ایرانیان، مورد توجه قرار گرفته است؛ چون انقلاب ایران، از نظر خصلت فرهنگی و هویتیاش از سایر انقلابهای جهانی متمایز میشود. به تعبیری "ایرانیت" و "اسلامیتِ" انقلاب ما از نظر "ساحت هویتی" قابل بررسی است.
وی افزود: ایران، در زمان پهلوی دوم، به ظاهر از نظر سیاستمداران غربی و حکومت داخلی شرایط انقلاب را نداشت تا آنجا که حتی کارتر در سفری که به ایران داشت، از آن با عنوان "جزیره ثبات" یاد کرده بود و سازمان سیا هم سه ماه قبل از انقلاب ایران تأکید کرده بود که اصلاً در ایران زمینه انقلاب وجود ندارد.
فعال فرهنگی گفت: انقلاب، زمینه، بستر و کنشگر میخواهد که هیچکدام از اینها در ایران وجود نداشت؛ کمونیستها همه یا زندانی یا تحتنظر بودند، نیروهای مذهبی فعال همه دستگیر شده بودند، مابقی هم تبعید و تحتنظر ساواک بودند و بعضی از رهبران مخالف همچون امام خمینی(رحمهالله علیه) نیز در خارج از کشور بودند، اما با وجود همه این مسائل، انقلاب در ایران طی مدت بسیار کوتاهی به پیروزی رسید.
چرا در جامعهای که جزیره ثبات قلمداد میشد، انقلاب رخ داد؟
وی اضافه کرد: زمینههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و علل کارگزاری یا ساختاری از جمله دلایل است که در تبیین انقلاب هر یک به تنهایی کافی نیست. در یک نگاه جامعتر میتوان بر سه سطح عوامل کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت تأکید کرد. در لایه نخست، باید بر نقش کارگزاران انقلاب مثل نقش رهبری امام خمینی(رحمهالله علیه) و ایدئولوژی و بسیج مردمی بهعنوان علل کوتاهمدت یا شتابدهنده انقلاب اشاره کرد.
عاصی ادامه داد: در لایه دوم، باید بر عوامل میانمدت همچون چالشهای ساختار سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تأکید کرد؛ چون ساختار ایران، یک ساختار استبدادی بوده و این ساختار به دوران شاه محدود نمیشد و از دویست سال گذشته تا دوران انقلاب تداوم داشته است، بنابراین، اعتراضها در جریان انقلاب، به علت ساختار استبدادی طولانیمدت در ایران بوده است. برخی هم از وابستگی اقتصادی میگویند و معتقدند که بعد از جنگهای ایران و روس، وابستگیهایی بتدریج در ایران شکل گرفت و بسیاری از جنبشهای اجتماعی به خاطر وابستگی اقتصادی بوده است، حتی زمان قاجار و مشروطه علت اصلی قیام، مبارزه با وابستگی ایران بوده است.
وی افزود: در کنار این دو سطح، سطح سومِ بلندمدتی هم وجود دارد که از اهمیت بسیاری برخوردار است تا آنجا که حتی کارگزاران و ساختارها را باید براساس آن تفسیر کرد و آن "لایه تمدنی، هویتی و فرهنگی" است.
پژوهشگر حوزوی بیان کرد: هویت و فرهنگ به ساختارها و کارگزاران شکل میدهد. اینکه چرا مردم از بین رهبران مخالف، امام خمینی(ره) را بهعنوان رهبر انتخاب کردند؟ چون مردم فهمیده بودند تنها کسی که میتواند خواست و نیاز آنها را برآورده کند این شخصیت ممتاز است.
وی اظهار کرد: اینکه چرا انقلاب ایران "اسلامی" شد؟ چرا کمونیستی یا لیبرالیستی نشد؟ همه اینها به لایه سوم یعنی بحث هویت و فرهنگ برمیگردد. لایه سوم، لایه بسیار مهمی است. تصور از مشکلات ساختاری و همچنین پذیرش کارگزاران انقلاب در راستای هویت و فرهنگ غالب شکل گرفت و کارگزاران در بسترهایی که هویت ایجاد کرده بود، جاری شدند.
فعال فرهنگی اضافه کرد: کسی در ایران براساس شعارهای کمونیستی نمیتوانست انقلاب کند؛ چون بستر آن فراهم نبود. غیر از امام خمینی (ره) کسی نمیتوانست رهبری انقلاب را بهدست گیرد.
وی یادآور شد: امام خمینی (ره) و انقلاب ایران به صورتی طبیعی از این بستر و این هویت و فرهنگ دینی متولد و سخنگوی خواست اکثریت جامعه شدند و نوعی همکفوی بین رهبر و ملت ایجاد شد که منجر به پیروزی انقلاب "اسلامی" گردید.