گوشی تلفن همراه امروزه به مهمترین دوست و همراه مردم تبدیل شده است. ابزاری ضروری که محرمانهترین اسرار زندگی افراد را در خود دارد و البته هک آن به یکی از مهمترین دغدغهها و کابوسهای افراد تبدیل شده است.
به گزارش ایرنا، کمتر فردی را امروزه میتوان پیدا کرد که از گوشی تلفن همراه استفاده نکند. تلفن همراه امروزه فقط وسیله صحبت کردن از راه دور نیست بلکه وسیلهای است که در آن ارتباطات افراد با دوستان در شبکههای ارتباطی جدید، آلبوم عکسهای خانوادگی، رمزهای عبور در درگاههای بانکی و خصوصیترین اطلاعات را در خود جای داده است.
در چنین وضعیتی گوشی تلفن همراه، طعمه خوبی برای هکرهاست تا با دسترسی به اطلاعات افراد از آنان اخاذی کنند. هکرها روشهای مختلفی برای هک و نفوذ به تلفنهای همراه دارند که برای بسیاری از مردم و کاربران این وسیله هوشمند ناشناخته است یا از آن غافل هستند. تصور کنید یک روز تلفن همراه شما هک شود، چه حالی پیدا میکنید؟ چه کار میتوانید بکنید؟ روشهای پیشگیری و مقابله و پیگیریهای بعدی در مقابل هکرها چیست؟
کشمکشهای یک روز قربانی با هکر
در نخستین بخش این گزارش حال و هوا یک قربانی واقعی هک تلفن همراه را با هم میخوانیم و در بخشهای بعدی به دیگر ابعاد این پدیده میپردازیم:
پنجشنبه بعدازظهر بود که یکی از رفقای نزدیکم تماس گرفت، گفت نتیجه رأی دادگاه برایش آمده، اما نمیتواند پیام را باز کند چون گوشیاش اندروید نیست. چون به من اعتماد داشت، پیام را برایم فرستاد تا باز کنم. پیام را فوروارد کرد. روی فوروارد پیام نگاه کردم و احساس کردم فرستنده پیام برای من هم آشناست؛ یعنی فامیل فرستنده پیام، برایم آشنا بود. خلاصه کلی عوامل دست به دست هم داد که اعتماد کنم و روی فایل بزنم تا دانلود شود. چند دقیقهای نگذشت که احساس کردم یک نرمافزار به نام Adliran دارد روی گوشی نصب میشود. بعد مرا هدایت کرد به سمت... نمیدانم... ناکجاآباد!
یک صفحه «به پرداخت بانک ملت» باز شد و از من خواست برای پرداخت هزینه خدمات روزنامه رسمی مبلغ پنج هزار تومان پرداخت کنم، علامت شاپرک هم داشت و همین باعث شد شماره کارتم را وارد کنم، رمز دوم هم روی گوشی آمد.پیامک برداشت از حساب بانک ملی آمد همین که آمدم به خودم بجنبم دو دقیقه نگذشت که پول برداشت شد. خشکم زده بود.
یک دفعه شک کردم، گفتم بهتره با فرد فرستنده پیام تماس بگیرم. تماس که گرفتم، تازه متوجه قضیه شدم. موضوع، کلاهبرداری بود!
اول برایم مهم نبود، گفتم حالا یک اتفاقی افتاده، مهم نیست. با دوستم تماس گرفتم و موضوع کلاهبرداری را برایش تعریف کردم و گفتم امیدوارم اتفاق بدی نیفتد، اما سه چهار دقیقه بیشتر نگذشته بود که یک دفعه پیامک آمد: «کد ورود به روبیکا»!
تا متوجه شدم، یک دقیقه بعد پیامک بعدی آمد: چند تا پیامک برای ورود به تلگرام. من روی گوشی دو سیمکارت دارم انگار رگباری ورود به تلگرام را میزد و همین طور برای من پیامک میآمد. برای هر دو سیمکارت تلاش میکرد وارد تلگرام شود. همین طور توی ذهنم درگیری داشتم. درگیر پیامکهای رمز ورود به تلگرام بودم که یک دفعه خشکم زد!
پیامک برداشت از حساب بانک ملی آمد، آمدم به خودم بجنبم، اما 2 دقیقه نگذشت که پول برداشت شد.
خشکم زده بود! انگار آدمی دارد جلوی روی خودت از حساب بانکیات پول برمیدارد و هیچ کاری هم نمیتوانی بکنی.
اول گفتم چه کنم؟ بروم یک عابربانک پیدا کنم و پولهایم را از حساب بانکی منتقل کنم، چون کارت بانکیام نه اینترنت بانک داشت و نه همراه بانک. هرچقدر با خودم دودوتا چهارتا کردم دیدم به محض اینکه لباس بپوشم و به ATM برسم این حساب تکه تکه خالی شده، یک دفعه به ذهنم رسید، پولم را توی کیف پول اسنپ بریزم. خوشبختانه قبل از آنکه طرف بتواند برداشت بعدی را انجام بدهد موجودی حساب به کیف پول اسنپ منتقل شد.
یک مقدار آرام شدم و یک نفس راحت کشیدم. یک مقدار به خودم آمدم. بعدش احساس کردم یک کار دیگر هم بکنم. بروم و کارت بانکیام را هم بسوزانم، کار از محکم کاری عیب نمیکند. با پشتیبانی بانک تماس گرفتم، اطلاعات را پرسید و کارت سوخت. فکر کردم: «دیگه موضوع تمام شده و اتفاق جدیدی نمیافته» اما هنوز سه چهار دقیقهای از مکالمه با پشتیبانی بانک نمیگذشت که یک دفعه پیامک دیگری آمد که دوباره عجیب و غریب خشکم زد.
از دیوار میترسیدم
کد تایید ورود به «دیوار» آمد؛ از دیوار خیلی میترسیدم. چون فکر میکردم تنها پلتفرمی است که 2 نفر غریبه میتوانند در 2 جای مختلف بنشینند و با هم معامله کنند و خطر کلاهبرداری هم توی دیوار هست. چه به عنوان خریدار، چه به عنوان فروشنده. خیلی دربارهاش شنیده بودم. با خودم گفتم: «این آدم الان اگه بره به نام من از کسی اخاذی کنه، یا از طرف من به یکی قولی بده، من چطور میتونم جوابشو بدم؟» در همین فاصله دوباره با خودم گفتم همه میگویند زنگ بزن به پلیس فتا. زنگ زدم به پلیس فتا.
به پلیس فتا زنگ زندم، کلی مرا پشت خط نگه داشت. بعد هم گفت برو گوشی را ریست کن، نه اطلاعاتی از من پرسید، نه شماره تلفنم را گرفت. نه چیزی ثبت کرد اما پشتیبانی دیوار خوب راهنمایی کرد.
زنگ زدم به پلیس فتا. بگذریم از اینکه 34 دقیقه ساعت پشت خط ماندم تا به کارشناس پلیس وصل بشوم. با کارشناس پلیس فتا صحبت کردم و موضوع را شرح دادم. به من گفت باید بروی و گوشی را فلش (ریست) کنی؛ همین. نه اطلاعاتی از من گرفت، نه شماره موبایلم را پرسید. نه اسم و فامیل پرسید، نه چیزی ثبت کرد. اصلاً یک جوری شدم. فقط گفت باید بروی گوشی را فلش کنی. بلافاصله لباس پوشیدم، نشستم پشت فرمان ماشین و به دفتر پیشخوان خدمات دولت رفتم تا با کارشناسان آنجا هم مشورت کنم و اگر لازم است گوشی را فلش کنم تا ریست شود.
بدافزار را از گوشی پاک کن
با همکاران دفتر خدمات دولت که صحبت کردم، ترس مرا بیشتر کردند، گفتند، افراد زیادی قبلاً آمدهاند و همین اتفاق برایشان افتاده بود. گوشی را فلش کردند، اما باز هم مشکل حل نشده است. دوباره سوار ماشین شدم و به خانه برگشتم. در این فاصله با پشتیبانی دیوار تماس گرفتم، تنها جایی که خوب مرا راهنمایی کرد، پشتیبانی دیوار بود. اولاً این اطمینان خاطر را به من داد که کسی در حال فعالیت روی صفحه دیوار شما نیست. دوم اینکه گفت در مرحله اول بدافزار را از گوشی پاک کن. اگر بدافزار را نتوانستی پاک کنی، آن وقت برو گوشی را ریست کن. خوشبختانه بدافزار هاید (مخفی) نبود. پیداش کردم و برنامه را از گوشی پاک کردم.
شروع این فرآیند ساعه سه بعدازظهر بود. حالا حدود ساعت پنج، پنج و ربع بود. برداشت خودم این بود که ارتباط گوشی من با آن بدافزار قطع شده و دیگر کسی نمیتواند کاری کند. این طور بود که سوار ماشین شدم و به سمت خانه راه افتادم. به خانه که رسیدم حوالی ساعت 6 بعد از ظهر بود که پیامک کد تایید ورود به تلگرام آمد. هاج و واج مانده بودم. من بدافزار را پاک کرده بودم و دیگر نباید گوشی من به جایی متصل میبود. آن وقت بود که متوجه شدم هکر روی یکی از خطهایم که تلگرام نداشت، یک اکانت جدید تلگرام ایجاد کرده است. من هم اصلاً روی آن خط تلگرام نداشتم و کاری نمیتوانستم انجام بدهم.
پاسخ تلگرام به من که در ایرانم!
هنوز هفت هشت دقیقهای نگذشته بود که دیدم دارند با آن خط من تماس میگیرند. شماره غریبه بود. برداشتم؛ طرف گفت شما برای ما پیام فرستادید گفتم چه پیامی؟ گفت در مورد موضوعات قضایی است. نوشتید پرونده قضایی شما را حل میکنیم. پرونده قضاییتان را از این طریق میتوانید پیگیری کنید یا یک چنین پیامهایی. گفتم این پیامها مال من نیست و گوشی من هک شده است. نفر بعدی هم زنگ زد و همین طور ادامه داشت. انگار آب سردی روی سرم ریخته باشند. احساس کردم یک آدمی آن طرف نشسته و دارد با خط تلفن من چه جرمهایی مرتکب میشود و این بلاهایی که سر من آورده است را میخواهد سر آدمهای دیگر هم بیاورد.حساب بانکی را با سوزاندن کارت نجات دادم اما نتوانستم تلگرام را از دست هکر دربیاوریم، خود تلگرام هم همکاری نکرد.
تا ساعت هشت شب، بیش از هفت نفر زنگ زدند، اکثرا از روستاهای غرب کشور و کردستان و..و همین طور تماسها ادامه داشت. با خودم گفتم چه کار کنم؟ چه کار نکنم؟ اولین نکتهای که به ذهنم رسید این بود که دوباره با پلیس فتا تماس بگیرم. تماس گرفتم اما فایدهای نداشت. مرحله بعد این بود که برای تلگرام پیام فرستادم و اعلام کردم چنین اتفاقی افتاده است. اگر ممکن است دسترسی من را به این اکانت ایجاد کنید یا اینکه این اکانت را ببندید. تلاش کردم وارد اکانت جدید تلگرام بشوم. از من کد ورود خواست، درخواست کد ورود کردم، دیدم کد را به آدرس یک جیمیل میفرستد که جیمیل من نیست. آن وقت بود که متوجه شدم هکر جیمیل متصل به تلگرام را عوض کرده، درخواست کردم کد ورود به صورت پیامک بیاید، تلگرام پیام فرستاد: «چون اکانت شما پریمیوم نیست نمیتوانیم پیامک ارسال کنیم، مگر اینکه اکانت پریمیوم خریداری کنید.»
فتا و ثنا چه کردند؟
تا ساعت 11 شب درگیر تلگرام بودم و تلاش میکردم از طریق ایمیلهای مختلف به تلگرام پیام بدهم که این اتفاق افتاده، مشکل را حل کنید! اما هیچ پاسخی از تلگرام به من نرسید. حدود ساعت 11 و نیم شب دوباره با پلیس فتا تماس گرفتم و آنها راهنمایی خواستم. گفتم ممکن است افرادی که از خط من برایشان پیام میرود، از من شکایت کنند. کارشناس پلیس فتا گفت: امروز که پنجشنبه است، فردا هم جمعه است شما کاری نمیتوانید بکنید. صبر کنید تا شنبه به دفاتر خدمات قضایی بروید و شکایت ثبت کنید. گفتم حداقل شما امروز در این ساعت گزارش تخلف را ثبت کنید. گفتند، امکانش نیست. قبلاً ثبت نام ثنا را انجام داده بودم و اطلاعات مربوط به سایت قوه قضاییه را داشتم، به سایت ثنا رفتم تا خودم آنجا شکایت را ثبت کنم دیدم آنجا هم امکان ثبت آنلاین شکایت نیست.
صبح جمعه شد باز افرادی که از طرف تلگرام من برایشان پیام رفته بود با من تماس میگرفتند، البته محدودتر. داستان ادامه داشت تا صبح شنبه که رفتم دفتر قضایی شکایت کردم، پرونده به دادسرای جرایم رایانهای رفته، به پلیس فتا هم ارجاع شده است فعلاً منتظرم ببینم چی میشود اما امیدی ندارم.
ادامه دارد ...
پژوهشگر ایرنا این موضوع را با مسئولان ذیربط پلیس، دستگاه قضایی، کارشناسان امنیت شبکه و.. در میان میگذارد.