ماهان شبکه ایرانیان

باب دوم، حکایت دوم

با سعدی در گلستان : عاصیان از گناه توبه کنند / عارفان از عبادت استغفار (+صدا)

درویشی را دیدم، سر بر آستانِ کعبه همی‌مالید و می‌گفت: یا غَفور! یا رحیم! تو دانی که از ظَلومِ جَهول چه آید.

این حکایت را با خوانش مهرداد خدیر بشنوید

 

عصر ایران ــ درویشی را دیدم، سر بر آستانِ کعبه همی‌مالید و می‌گفت: یا غَفور! یا رحیم! تو دانی که از ظَلومِ جَهول چه آید.

 

عذرِ تقصیرِ خدمت، آوردم

که ندارم به طاعت استظهار

 

عاصیان از گناه توبه کنند

عارفان از عبادت استغفار

 

عابدان جزایِ طاعت خواهند و بازرگانان بهایِ بِضاعت، منِ بنده امید آورده‌ام نه طاعت و به دَرْیوزه آمده‌ام نه به تجارت.

اِصْنَعْ بی ما اَنْتَ اَهْلُهُ.

 

بر درِ کعبه سائلی دیدم

که همی‌گفت و می‌گرستی خَوش

 

می‌نگویم که طاعتم بپذیر

قلمِ عفو بر گناهم کش

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان