بسم الله الرحمن الرحیم
اولا به همه برادران و خواهران عزیز, بخصوص خانواده های معظم شهیدان و همچنین دوستان, برادران و خواهرانی که از راههای دور و شهرهای دیگر تشریف آورده اند, خوش آمد عرض می کنم.به نظر من این جلسه, جلسه بسیار باعظمتی است; چون دو قشر معلم و کارگر با عظمتند.معلمان امروز و معلمان فردا, مرشدان و راهنمایان نسل ما هستند.کارگران, پایه ها و استوانه های اساسی پیشرفت کشورند.بنابراین جمع شما از نظر من, یک جمع برجسته و ممتاز است.
روز معلم و روز کارگر یعنی دوازدهم و یازدهم اردیبهشت از جهات مختلف حقیقتا باید از روزهای برجسته و ممتاز شناخته شود.ما حرفهای زیادی با شما و ملت عزیزمان داریم.یک ماه است که من به خاطر ابتلای به کمردرد و عوارض جسمی این طوری, توفیق پیدا نکردم تا با مردم عزیزمان صحبت کنم.
حرفهای متراکمی وجود دارد و شما بهترین مخاطبان هستید.
مسائل فراوانی قابل طرح است; هم مسائل داخل کشور, مثل اهمیت مساله کار و کارگر و جامعه کارگری; هم مساله معلمان و مسائل گوناگون دیگری که آگاهی مردم عزیز ما از اینها لازم است.ملت ما ملتی است که تاکنون با نیروی آگاهی خود حرکت کرده است.وقتی ایمان با آگاهی همراه شد, معجزه می کند.دشمنان ما هرجا توانستند, از ناآگاهیها استفاده کردند.مسائل جهان اسلام هم مسائل مهمی است.تصور نشود که مسائل جهان اسلام, مسائل فلسطین و مسائل خاورمیانه, با مسائل داخلی و سرنوشت ما ارتباطی ندارد.امروز مسائل جهانی در هم تنیده است و مسائل ملتها به هم مرتبط است.سیاستهایی که در دنیا مشکلات ملتها را طراحی می کنند, در پیشرفت اهداف و اغراض خود, این ملت و آن ملت را نمی شناسد.برای هر کدام از این مسائل, در حد فرصت و وقت, چند جمله یی عرض می کنیم .
مهمترین مساله در مسائل خارجی ما که به مساله کنونی کشور ما هم ارتباط مستقیم دارد فلسطین است.مساله فلسطین فقط مساله یک ملت نیست; مساله حاکمیت دیکتاتوری بین المللی و حاکمیت زور است.شما ببینید امروز در اراضی فلسطین چه می گذرد.امروز ما فاجعه بارترین حوادث خونین را در فلسطین شاهدیم.دولت غاصب و جعلی اسرائیل با نیروی نظامی خود, با تانک و هواپیما و آتش بی رحمی و ظلم خود, شهرهای فلسطین را محاصره کرده است و یکی پس از دیگری وارد این شهرها می شود; مردم را قتل عام و خانه ها را ویران می کند; یک روز رام الله, یک روز نابلس, یک روز جنین, و امروز الخلیل و شهرهای دیگر.فاجعه هایی که در این شهرها به وجود آمده است, قابل وصف نیست.نیروی نظامی وارد شهری بشود, زن و مرد و کودک را دستگیر کند و بکشد و یا زخمی کند.ده هزار مجروح و هزاران شهید در این شهرها امروز وجود دارد.هزاران جوان را از خانه هایشان ربودند و به نقاط نامعلوم بردند و خانه های بی شماری را ویران کردند.شنیدم در شهر جنین, هفتاد درصد خانه ها ویران شده است! هفتاد درصد خانه های یک شهر را تانکها بیایند ویران کنند! این جنایات, مقابل چشم بشریت است.
معنای این کارها چیست؟ معنای این کارها این است که یک دولت ظالم بی اعتنای به همه مقررات بشری, انسانی, دینی و خدایی, به خاطر طمعها و ادامه ظلم چندین ده ساله خود, این فاجعه ها را به بار میآورد; دولتی هم مثل امریکا به طور کامل و صددرصد از او حمایت می کند و همه شعارهای حقوق بشر و دفاع از ملتها و دمکراسی و آزادی و همه و همه فراموش می شود.
وجدان جهانی به حرکت درآمد, اما وجدان سران امریکا و کاخ سفید اندک تاثری هم پیدا نکرد!
اینها می خواهند دو چیز را برای دنیا مشخص کنند:یکی این که این غده ی سرطانی به هر قیمتی باید بماند; دوم این که می خواهند به دنیا بگویند و تفهیم کنند که امروز سرو کار شما با اعمال زور است و می خواهیم زور بگوییم; هر کس هم هر چه می خواهد بگوید, بگوید; یعنی مردم دنیا را قانع کنند که هیچ حرف و هیچ اقدامی در مقابل زور سرنیزه و زور نظامی امریکا قادر به هیچ کاری نیست.
البته تا الان شکست خورده اند و علی رغم همه این تظاهرات قدرتمند, به هدفهای خود نرسیده اند.چرا؟ چون فلسطین تسلیم نشده است.آنها می خواهند با فشار و کشتار و بیرحمی و لگدکوب کردن همه نشانه های انسانی, ملت فلسطین را وادار به تسلیم کنند و این ملت دربست زیر بار آنها برود و از خواسته های بحق خود دست بردارد; اما تاکنون نتوانسته اند.برخلاف تصور امریکا و اسرائیل, این قدرت زور نیست که پیش می رود; قدرت اراده و ایمان انسانهاست که حرف آخر را در همه مسائل می زند; در این مساله هم همین طور است.
برای مواجهه با ظلم فجیعی که این روزها نسبت به مردم فلسطین اعمال می شود, دو راه علاج وجود دارد; این دو راه علاج اجتناب ناپذیر است و باید همه آن را قبول کنند و از این دو راه بروند: راه اول, ادامه انتفاضه و ایستادگی مردم فلسطین است, که بحمدالله تاکنون ایستاده اند.اوج این ایستادگی, همین عملیات استشهادی است.این که یک مرد, یک جوان, یک پسر و یک دختر حاضر می شود برای منافع و مصالح ملت و دینش جان خود را فدا کند, اوج افتخار و شجاعت و شهامت است; این همان چیزی است که دشمن از آن می ترسد.لذا شما ملاحظه کردید, از رئیس جمهور امریکا گرفته تا همه کسانی که در سراسر دنیا در خط امریکا کار می کنند و حرف می زنند, سعی کردند با شماتت و ملامت و فلسفه بافی, عملیات استشهادی را متوقف کنند.نه, عملیات استشهادی اوج عظمت یک ملت و اوج حماسه است.آن جایی که یک نیروی نظامی با کمال فداکاری از میهن خود دفاع می کند, مگر عملیات استشهادی نیست؟ آن جایی که یک ارتش ظالم و ستمگر به یک کشور تجاوز می کند و مردم آن کشور در مقابل آن ارتش می ایستند, مگر آن جا عملیات استشهادی نیست؟ کیست که بتواند چنین کاری را محکوم کند؟ کیست که بتواند از عظمت و ارزش این کار در چشم انسانهای باوجدان و باانصاف بکاهد؟ عملیات استشهادی, اوج عظمت آنهاست.حالا عده یی بنشینند برای خودشان بگویند و بنویسند و ملتی را که پنجاه سال است به خاطر کوتاهی گذشتگانش, و به خاطر عدم توجه نسل قبلی خودش به منافع بلند مدت, الان مجبور است با جان خود به میدان بیاید تا حقوق خود را زنده کند, ملامت کنند; مگر این در حال آن ملت تاثیر دارد؟ ملت فلسطین, زنده و بیدار است و دارد پیش می رود.
راه دوم, حمایتهاست; همه دنیا باید از اینها حمایت کنند.البته ملتها حمایت کردند.در اروپا هم ملتها حمایت کردند, راهپیمایی کردند و با انواع و اقسام راهها و شیوه ها, خواست قلبی خود را نشان دادند.حتی در داخل کشور ایالات متحده ی امریکا هم این حمایتها ابراز شد; بعد از این هم این چیزها ادامه خواهد داشت; لیکن دولتها باید به وظیفه خود عمل کنند.از همه واجب تر, دولتهای اسلامی و بالاخص دولتهای عربی هستند.
این مساله قطع یکماهه نفت که ما گفتیم, یک مساله اساسی است; با این مساله نمی شود سطحی برخورد کرد.البته یک مساله نمایشی هم نیست که دولتی تنها بایستد و بگوید من نفت خود را قطع می کنم; معلوم نیست چه طوری قطع می کند یا نمی کند; این یک مساله جدی و واقعی است و باید همه تصمیم بگیرند.
آمدند گفتند که قطع نفت به ضرر کشورهای قطع کننده است; در حالی که این طور نیست; این خطای در محاسبه است.قطع نفت به ضرر ملتها نیست; به سود آنهاست.همین الان شما می بینید در نوسانات قیمت نفت, چند صباح قیمت به بیست و چهار دلار, بیست و پنج دلار می رسد; اما بعد از چند روز به پانزده دلار, شانزده دلار کاهش پیدا می کند.از بالا رفتن و پایین آمدن قیمتها ملتها دارند این همه ضرر می بینند; چون اختیار در دست دیگران است.با قطع یک ماه نفت, این قدرت تصمیم گیری در ملتهای اسلامی آشکار خواهد شد.ملتها و دولتهای اسلامی نشان می دهند که می توانند بر علیه دیکتاتوری بین المللی و بر علیه خواست زورگویانی که فقط به سرنیزه متکی هستند, اقدام کنند.باید این کار را بکنند; این اجتناب ناپذیر است.
البته بعضی از دولتها مواضع خوبی اتخاذ کردند.دولت سوریه و دولت لبنان شجاعانه ایستادند; مواضعشان, مواضع خوبی است; لیکن همه دولتهای عربی, همه دولتهای اسلامی و دولتهای صادر کننده و تولید کننده نفت باید به این وظیفه تاریخی خود اهمیت بدهند.تاریخ در آینده روی این اقدامهای تعیین کننده قضاوت خواهد کرد; امروز هم ملتها قضاوت می کنند.امروز ملتها بر این اساس نسبت به دولتهای خود و نسبت به صداقت و دلسوزی و پاکدامنی آنها تصمیم گیری می کنند.
البته این یکی از راههای کمک است و راه بسیار موثری است; راههای کمک دیگری هم وجود دارد; ملتها کمکهای مالی کنند.همان طور که در نماز جمعه به مردم خودمان و دیگر ملتها عرض کردیم, باید کمک کنند.باید از این مردم مظلومی که دارند از وطن خود, از دین خود, از بیت المقدس و از هویت یک ملت اسلامی دفاع می کنند و می خواهند تداوم نفوذ استکبار را در این منطقه قطع کنند, دفاع کرد.دولتهایی هم که همسایه فلسطین اند, همچنین نیروهای مردمی و مقاومتها و دیگران, باید دفاع کنند و دفاع هم می کنند.هر کس بتواند به آنها کمک کند, باید این کار را بکند; این وظیفه همه است.
دولت امریکا با همه ادعاهای دهان پرکنی که تبلیغات و رسانه های وابسته به او به طور دایم در زمینه لزوم رهبری جهان و حقوق بشر و غیرذلک بر زبان میآورند, پشت سر دولت اسرائیل ایستاده است.واقعا انسان از تصور وقاحت و بی شرمی بعضی از دولتمردان مستکبر عالم به تعجب وادار می شود! این را دفاع از عدالت می دانند; کسانی که معنای عدالت را نمی فهمند.دولت امریکا معنای عدالت را درک نمی کند.کدام کار اینها با عدالت همراه بوده است؟ این جنایات را یک جنگ عادلانه و جنگ با تروریسم به حساب میآورند; در حالی که از فجیع ترین کارهای تروریستی آشکارا دفاع می کنند.واقعا پیشانی بشریت از شرم عرق می کند.
البته امروز امریکاییها به خاطر این رفتار نامعقول خود در دنیا از چشم ملتها بکلی افتاده اند و منفور شده اند و نفرت دلهای پاک و وجدانهای سالم را در همه دنیا به خود جلب کرده اند.هر دولتی که این مواضع بحق را بگیرد, از نظر دولت امریکا مطرود است.بغض آنها نسبت به جمهوری اسلامی, به خاطر حقگویی جمهوری اسلامی است; چون تحت تاثیر ترس قرار نمی گیرد; از امریکا نمی ترسد; راه و اراده ی خود را قربانی خواست و اراده ی سردمداران امریکا نمی کند و استقلال خود را از دست نمی دهد.در گذشته وقتی می خواستند علیه جمهوری اسلامی حرف بزنند, شعار می دادند که این جا حقوق بشر رعایت نمی شود.امروز همه چیز برملا شده است و معلوم است علت مخالفت آنها با جمهوری اسلامی چیست; چون جمهوری اسلامی تسلیم منطق زور و قلدری آنها نشده است و نخواهد شد.
مواضع جمهوری اسلامی, واضح و روشن و صددرصد منطقی است; همین مواضعی است که مسوولان کشور بارها بر زبان آورده اند; رئیس جمهور محترم هم در همین روزها مکرر در مقابل چشم ملتهای دیگر و مجامع بین المللی, آنها را تکرار کرد و بر زبان آورد.اگر شما در دنیای اسلام حرکت کنید, خواهید دید این مواضع در دل یکایک آحاد ملتها مورد تمجید و ستایش است; ملتها حق طلبند.
بنای استکبار و زورگویی در عالم این است که همه دولتهاو به تبع آنها همه ملتها را وادار کند تا منطق زور و ظلم و بی انصافی او را قبول کنند و از همان راه حرکت کنند.بنای عالم را بر ظلم گذاشتند و می خواهند به نفع کمپانیها و سرمایه دارهای بزرگ و گردانندگان صهیونیستی و غیرصهیونیستی منابع مالی بزرگ دنیا و علیه ملتها عالم را اداره کنند و توقع دارند همه دولتها و ملتها از این مواضع پیروی کنند.مگر چنین چیزی می شود؟ ممکن است بعضی از دولتها به خاطر منافع شخصی مسوولان خود تسلیم شوند; اما دولت و ملتی که به نام اسلام سخن می گوید, به نام استقلال و هویت ملی خود موضع می گیرد و حق می گوید و دنبال حق می رود, مگر ممکن است تسلیم شود؟
الان ورد و ذکر عده یی مذاکره ی با امریکا شده است! چه مذاکره یی؟! می گویند با امریکا مذاکره کنید تا موذیگری نکند; فشار وارد نیاورد; تهدید نکند و منافع ملی ما را رعایت کند.مگر کشورهایی که امروز مورد تهدید امریکا هستند غیر از جمهوری اسلامی با امریکا مذاکره نمی کنند؟ مگر آنها با امریکا رابطه ندارند؟ مذاکره و رابطه, مانع فشار آوردن و تهدید کردن و بدجنسی کردن و افزون طلبی نیست; مذاکره مشکلی را حل نمی کند.دولت امریکا صریحا با نظام اسلامی, هویت اسلامی و ایمان اسلامی مردم ما اعلام مخالفت کرده است.
علتش این است که اسلام موجب شده تا این ملت در مواضع خود مستقر و ثابت باشد و پابرجا بایستد و تسلیم آنها نشود.هدف امریکا این است که سیطره ی خود را که در دوران رژیم منحوس پهلوی بخصوص در سی سال آخر آن رژیم بر همه جای کشور گسترده بود, دوباره برقرار کند.معلوم است که ملت ایران بعد از این انقلاب عظیم, بعد از این همه فداکاری و قهرمانی و بعد از این همه شهادتها, تسلیم چنین زورگویی نخواهد شد.نخیر, مذاکره هیچ مشکلی را حل نمی کند.
مذاکره ی با امریکا, البته برای دولت امریکا مفید است.با مذاکره, او جای پایی پیدا می کند تا بتواند خواسته های خود را بیشتر تحمیل کند و توقعات خود را انبوه تر بر سر این ملت و دولت بریزد.مذاکره موجب می شود که دولت امریکا بتواند همین تهدیدهایی را که الان از دور می کند, همین توقعات بیجا و قلدرانه یی را که در مصاحبه ها و سخنرانیها می گوید, پشت میز مذاکره, با حجم بیشتر و با قدرت چانه زنی بیشتر, بر سر مسوولان کشور ما بریزد.معنای مذاکره این نیست که امریکا حاضر باشد هویت این ملت را, نظام جمهوری اسلامی را, ایمان این مردم و مواضع آنها را به رسمیت بشناسد.آنها با این اساس مخالفند; آنها با حضور این مردم مومن مخالفند; آنها دنبال این هستند که همان روشهایی را که در دوران حکومت پهلوی اعمال می شد همان فساد, همان تسلط و همان قاهریت دوباره در این مملکت ایجاد کنند; این که با مذاکره حل نمی شود.مگر این ملت اجازه خواهد داد که مسوولی در این کشور از رهبری گرفته تا همه مسوولان از مواضع اسلامی و منافع اساسی سرنوشت ساز او یک قدم عقب بنشیند؟
ما نباید ضعفهای خود را به پای این ملت بگذاریم; این ملت, قوی و زنده و مومن است; جوانهای ما مومن هستند; قشرهای مختلف این کشور, قدر این انقلاب و این نظام مردمی را می دانند.با تبلیغات دشمن که مرتب بگوید این نظام تحمیلی است, این نظام مردمی نیست; اگر هر کس دیگر در دنیا باور کند, این مردم که خود می بینند در این مملکت چه می گذرد; می بینند که این نظام, متکی به رای و عاطفه و ایمان و اراده ی مردم است.چنین نظامی, مستحکم است.این نظام, نظامی نیست که تهدید فلان قدرت و فلان مقام, اخم کردن فلان رئیس جمهور یا فلان سیاستمدار بتواند آن را تکان دهد و متزلزل کند.راه علاج, ایستادگی ملت و دولت در مقابل فزونخواهی امریکا و طمع ورزی هر قدرت دست انداز و مستکبری است.یک روز در دنیا دو قدرت بزرگ بودند امریکا و شوروی هر دو هم با ایران مخالف بودند در جنگ تحمیلی اما جمهوری اسلامی به هیچکدام باج نداد; روی پای خود ایستاد و به مقاصد خود رسید و هیچ کس هم نتوانست هیچ غلطی بکند; بعد از این هم همین خواهد بود.
ملت ما, ملت زنده و بیدار و آگاهی است.
بهترین کاری که مسوولان و دست اندرکاران بخشهای مختلف کشور می توانند بکنند, این است که به این ملت خدمت کنند.الان مسائل گوناگون قشرهای مختلف مطرح است; قشر معلمان و قشر کارگران; قشرهای دیگر هم هر کدام مطالباتی دارند.ببینید عزیزان من! این ملت ثروتهای فراوانی دارد; ثروت مادی دارد, ثروت زیرزمینی دارد, ثروت انسانی دارد که از همه اینها بالاتر است ما دهها میلیون جوان داریم, که این یک ثروت بسیار عظیم است; ما استعدادهای برجسته داریم.آن مجموعه یی که بتواند از این استعدادها استفاده کند و آنها را در راه مصالح ملی به کار بیندازد, بزرگترین خدمت را به این کشور کرده است.
ما هیچ احتیاجی به بیگانه نداریم.البته ما با همه دنیا ارتباط داریم; ما درهای اقتصاد و تحرکات گوناگون کشور را بر روی ملتها و کشورهای دیگر نبسته ایم; ما از تجربه ها استفاده می کنیم و مبادلات داریم; اما بر اصول و ارزشها و مصالح ملی و هویت اسلامی این ملت تکیه می کنیم; این نباید مورد تهدید قرار بگیرد; این رمز قدرت ماست.دشمن می خواهد عناصر اقتدار را از درون این کشور بگیرد; ملت را بی دفاع کند; ایمان و فهم و آگاهی را بگیرد; مراکز اساسی نظام جمهوری اسلامی را بی اثر و خنثی کند تا اگر یک وقت خواست به این ملت تعرض کند, این ملت نتواند از خود دفاع کند.بعکس, ما باید بر ارزشها و مواضع و مصالح ملی خود پافشاری کنیم.
امروز مساله اقتصاد کشور از مسائل بسیار مهمی است که باید همه مسوولان به آن بپردازند.من در مورد مساله اشتغال بارها مطالبی را گفته ام.البته مسوولان دارند تلاش می کنند; من می توانم این را با اطمینان کامل به شما بگویم.رئیس جمهور محترم در هیات دولت و جمعهای گوناگون دیگر, در این زمینه تلاش و پیگیری می کنند.در همه رده ها و همه بخشها باید همین خط دنبال شود.راه رسیدن این ملت به هدفهای والای خود, کار خستگی ناپذیر و مخلصانه و خالصانه مسوولان کشور است; چه دولت, چه مجلس شورای اسلامی, چه بقیه بخشهایی که به این کارها ارتباط دارند و می توانند در این تصمیمها تاثیری بگذارند.
ما احتیاج داریم که جامعه معلمان ما همان طور که وزیر محترم اشاره کردند جامعه یی باشد که بتواند با خیال آسوده و فارغ از دغدغه های گوناگون, به امر تعلیم و تربیت بپردازد.ما احتیاج داریم که کارگران ما مورد ارزشیابی درست قرار بگیرند و همه بفهمند که قوام پیشرفت کشور بر روی استوانه هایی است که یکی از مهمترین آنها, قشر کارگر است; کارگر کاردان, مومن, وظیفه شناس; کارگری که اگر به او کاری سپرده شده است, می خواهد آن را به بهترین وجه انجام دهد; کارگری که جزو ارزشمندترین عناصر یک جامعه است.این دو قشر و قشرهای گوناگون دیگر هر کدام خواستها و نیازهایی دارند که باید در حد امکانات و مقدورات کشور ما توقع زیادی هم از مسوولان نداریم به آنها رسیدگی شود.
باید اسراف نشود.هزینه کردن اعتبارات و پولهای کشور در جاهای غیرلازم و تشریفاتی و زیادی, حرام است.امروز پرداختن به کارهایی که به جنبه های عملی زندگی مردم ارتباطی ندارد, یک کار مسرفانه است.این که بعضیها فضای کشور را آن قدر سیاسی کنند که مسائل اصلی کشور تحت الشعاع قرار بگیرد, یک غفلت بزرگ است.البته گروه معدودی این غفلت را عمدا انجام می دهند; آنها خیانت می کنند; یک عده هم غفلت می کنند.هر روز مساله سیاسی جدیدی را در کشور ایجاد کردن به مجلس شورای اسلامی نگاه می کنیم, یک طور; به مجموعه های گوناگون دیگر نگاه می کنیم, یک طور و ذهنها و فکرها را از کاری که باید برای مردم انجام بگیرد, منصرف کردن, هیچ مصلحت نیست.همه باید ذهنهای خود را به کارهایی که برای پیشرفت و حل مشکلات کشور لازم است مسائل معیشتی مردم, مسائل اقتصادی مردم, مساله اشتغال منعطف کنند.دستگاهها باید با هم کمک کنند و این کارها را انجام دهند.کار دارد صورت می گیرد, اما باید شتاب بیشتری پیدا کند و همه جانبه شود.
باید از شعارهای انحرافی پرهیز شود.عده یی اصلا کانه مزد گرفته اند برای این که ذهن مسوولان کشور را از کارهای اصلی منصرف کنند و به جای دیگری ببرند; متاسفانه بعضی از مطبوعات هم در این زمینه خیلی تاثیر دارند.هر چیزی را می نویسند, برخلاف ایمان و اعتقادات و مصالح مردم و برخلاف واقعیت می نویسند و آزادانه منتشر می کنند; آخرش هم داد می کشند که آزادی نیست! از آزادی استفاده می کنند برای این که بدروغ ادعا کنند آزادی نیست!
اگر آزادی نیست, پس این همه فریادهایی که می کشید, این همه شایعه پراکنی و دروغگویی در مطبوعات و غیرمطبوعات و دستگاههای مختلف, چیست؟! البته ما از این اظهارات بیمی به دل راه نمی دهیم; این ملت, ملت مومنی است.
سعی کردند جامعه کارگری را از کارش منصرف کنند; سعی کردند خواستهای بحق معلمان را سیاسی کنند; سعی کردند جامعه معلمان را به ایستادگی در مقابل نظام وادار کنند; اما نتوانستند و باز هم نخواهند توانست.معلمان و کارگران ما مومن و متعهدند و از اول انقلاب بارهای سنگینی را بر دوش گرفته و تحمل کرده اند.در طول سالهای گذشته هم بارها دشمن خواسته است از احساسات اینها سواستفاده کند; اما بحمدالله نتوانسته و ایستادگی و آگاهی و ایمان این قشرها, به سینه نامحرم زده و دشمن را عقب نشانده است و باز هم همین طور خواهد بود.مسوولان باید این را احساس کنند و قدر بدانند.
مطبوعات هم سعی نکنند فضا را تیره و تار نشان دهند.یک وقت تذکر به دولت و تذکر به مسوولان و نصیحت کردن است; اینها خوب است; اما یک وقت تیره و تار جلوه دادن افق و فضاست; این بد و خطاست; و اگر عمدا صورت بگیرد, خیانت است.فضا و افق آینده ی کشور, تیره و تار نیست; روشن است.ملت ما زنده و بیدار و عازم و مصمم است; و مسوولان ما علاقه مند و وظیفه شناس و خودیاند; اگر چند صباحی در گوشه یی در رده های دوم یا سوم, آدمهای نامطمئن و غریبه ای هم باشند, باید با آنها برخورد شود; باید خود مسوولان و دستگاههای مختلفی که مسوولند, با آنها برخورد کنند.
از خداوند متعال می خواهیم این ملت را آن چنان که شایسته اوست, مشمول رحمت و برکت خود قرار دهد; هدایت و برکات خود را بر این ملت نازل کند; توجهات حضرت بقیه الله (ارواحنافداه) را روزبه روز و بیشتر از پیش شامل حال ما بگرداند و ما را مشمول دعای آن بزرگوار قرار دهد.از خداوند متعال می خواهیم درجات امام بزرگوار و شهدای گرانقدر ما را روزبه روز متعالی تر بفرماید. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته