شناسه : ۳۴۷۳۸۳ - چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶ ساعت ۰۸:۳۷
به مناسبت شهادت مظلومانه حضرت زهرا علیهاالسلام حاج محمد علی رفیع نظری
داد پیغمبر سفارش از برای فاطمه علیهاالسلام
در عوض دادند، نیکوتر جزای فاطمه علیهاالسلام
|
داد پیغمبر سفارش از برای فاطمه علیهاالسلام |
در خبر دارد چنین گفتی خدای فاطمه علیهاالسلام |
|
چون که رفت از دار دنیا خسرو عالیمقام |
گشت عالمگیر یکسر های های فاطمه علیهاالسلام |
|
آمدند نزد علی علیه السلام ، این گریه ها از بهر چیست؟ |
کی بود این ناله ها بهر شفای فاطمه علیهاالسلام |
|
اوّلین رفتار آنان رسم ناهنجار بود |
گوشه بگرفتی ز مسجد مقتدای فاطمه علیهاالسلام |
|
آمدند در خانه زهرا و دقّ الباب شد |
خیر امّت را بداند کبریای فاطمه علیهاالسلام |
|
آتشی افروخته شد اندر خاندان مرتضی |
سوخت درب و شد نمایان پس سرای فاطمه علیهاالسلام |
|
آمد آن خاتون محشر، مانع آنان شود |
پس فشار آمد به روی سینه های فاطمه علیهاالسلام |
|
گوئیا او زد لگد بر پهلوی خیرالنساء |
نابکاری داد اینگونه سزای فاطمه علیهاالسلام |
|
گفت پیغمبر که ار دعوت مرا پاداش نیست |
در عوض دادند نیکوتر جزای فاطمه علیهاالسلام |
|
سقط شد نوباوه اش اندر جنین |
از درون آهی برون شد با نوای فاطمه علیهاالسلام |
|
پس رسن بر گردن شیر الهی بسته شد |
درد بی درمان چنانی شد دوای فاطمه علیهاالسلام |
|
چون بدانست او علی را سوی مسجد برده اند |
پس فزون تر گشت آن دم آه وای فاطمه علیهاالسلام |
|
چادر اندر سر نمود و شد سوی مسجد روان |
گفت آخر کی رضا باشد خدای فاطمه علیهاالسلام |
|
نی کنون از زیر چادر گیسوان ایشان کنم |
تا که گفت او زین سخن بی جان صدای فاطمهعلیهاالسلام |
|
دید مولا گر کند این کردگار زرین روش |
زیر و رو مسجد بگردد از دعای فاطمه علیهاالسلام |
|
گفت ای سلمان برس بر داد دخت مصطفی |
گو که آرمش ببخشد با صفای فاطمه علیهاالسلام |
|
خود نمی دانم چه اسراریست اندر روزگار |
چون خدا بخشنده باشد با رضای فاطمه علیهاالسلام |
|
گر نظر داری که گردی در دو عالم بهره ور |
باش پیوسته به راهی، شو گدای فاطمه علیهاالسلام |