علائم و نشانه ها:
		-قراردادن خود در تصور به جای آدمهای مهم،
		-قراردادن خود در تصور به جای افرادی شجاع، محبوب و سرشناس،
		-احساس ترس و اضطراب،
		-به وجود آوردن ترس های خیالی برای خود،
		-پرخاشگر و انتقام جو تصور کردن خود در عالم خیال،
		-سعی درجبران ناکامیها در خیال،
		-حرف زدن با خود،
		-دوستدار صحنه های هیجان انگیز و رقت آور،
		-خیالبافی برای آنها پناهگاهی است جهت بیرون آمدن از کسالت،
		-گاهی دچار احساس گناه،
		-دروغگو،
		-ناتوان در مواجهه شدن با مشکلات و مسایل،
		-از خود راضی،
		-اغلب افرادی خجول، عاطفی و زودرنج،
		-فخر فروش و ریاکار،
		-ناتوان در مقابله با واقعیت،
		-سرگرم کردن خود با خیال،
		-سخت ارتباط برقرار کردن با دیگران،
		-بیشتر دوست دارند گوینده باشند و دیگران گوش دهند به حرفهای آنها.
		
			عوامل پدید آورنده:
		-محرومیت شدید در مسیر زندگی،
		-ندیدن مهر و محبت توسط والدین و دیگران،
		-اضطراب،
		-ترس از چیزهای مختلف،
		-سرخوردگی و ناکامی،
		-وجود تضاد و کشمکش در زندگی،
		-نداشتن سرگرمی و اشتغال مورد علاقه،
		-احساس حقارت و گناه،
		-دوری از جمع و انزوا،
		-فقر و ناداری،
		-حسادت و بدخواهی،
		-نبودن تربیت صحیح،
		- تنبیه و سرزنش کودک،
		-اختلال روانی.
		
			چگونگی عملکرد:
		-بررسی ریشه و علت اصلی خیالبافی در کودک،
		-رفع علل به وجود آمدن خیالبافی،
		-آموزش و تربیت کودک به سوی واقعیت نگری،
		-آشنا کردن کودک با واقعیات زندگی،
		-سپردن مسئولیت های واقعی و عملی به کودک،
		-تقویت استدلال و منطق در کودک،
		-رفع نابسامانی ها و مشغله های فکری،
		-تقویت عزت نفس و رشد دادن تفکر و تعقل منطقی در کودک،
		-هدایت کودک به سمت اجتماعی شدن و پرهیز از درونگرائی،
		-مورد تمسخر و تنبیه قرار ندادن کودک،
		-عادت دادن کودک به انجام کارهایش،
		-تغییر محیط به نحوی که کودک بتواند به نمایش بگذارد لیاقت خود را،
		-ابراز محبت و دوستی به کودک.
		
منبع: نجاتی، حسین، (1388)، روانشناسی کودک، تهران، نشر بیکران، چاپ دهم.