فواید دین
یکی از راه های تبیین انتظار بشر از دین و نیاز انسان به آن، بررسی فواید دین است که این مسئله در کتب کلامی تحت عنوان فوائد بعثت انبیاء بررسی گردیده و در زبان جامعه شناسان از آن به کارکرد دین یا خدمات و حسنات دین یاد می شود.
مرحوم خواجه نصیر طوسی (ره) در دو کتاب کلامی خود تجرید کلام و تلخیص المحصل، جامع ترین بیان را در این خصوص ارائه کرده است که در آغاز، سخنان وی از تجریدالکلام نقل و سپس توضیح داده می شود.البعثة حسنة لاشتمالها علی فوائد. کمعاضدة العقل فیما یدل علیه. و استفادة الحکم فیما لایذل. و ازالة الخوف. و استفادة الحسن و القبح. و النافع والضار. و حفظ النوع الانسانی. و تکمیل اشخاصه بحسب استعداداتهم المختلفة. و تعلیمهم الصنایع الخفیة. و الاخلاق والسیاسات. والاخبار بالعقاب والثواب فیحصل اللطف للمکلف (1) .
بعثت پیامبران به دلیل اشتمال آن بر فوائدی حسن و زیباست بدون آن که مفسده و ضرری بر آن مترتب شود وآن فوائد عبارتند از:
1- تایید اموری که عقل مستقلا آن را ادراک می کند
توضیح مطلب آن که امور بر دو قسمند: اموری که عقل مستقلا آن را درک کرده و درباره آن قضاوت می کند مانند علم انسان به نیاز جهان به آفریدگار حکیم و علم و قدرت و حیات و وحدانیت او ومانند آن و اموری که عقل مستقلا آن ها را درک نمی کند و درباره آن ها مستقلا قضاوت نمی کند مانند بعضی از مسائل اصول دین و احکام فرعی دینی در اموری که عقل مستقلا آن ها را ادراک کرده و درباره آن ها قضاوت می کند.نقل آن ها را تایید و تاکید خواهد کرد و نیز حجت بر مکلف تمام خواهد شد.
و به عبارت دیگر فایده بعثت انبیاء در آن چه که عقل مستقلا آن ها را می یابد تایید آن ها و اتمام حجت بر مکلفین است.
2- استفاده حکم در مواردی که عقل مستقلا آن ها را ادراک نمی کند
اموری که عقل مستقل آن ها را ادراک نکرده و درباره آن ها استقلال در قضاوت ندارد فایده بعثت تبیین آن هاست.مثلا عقل بعضی از صفات جزئیه خداوند مانند سمع و بصر وکلام الهی و همچنین حقیقت معادو چگونگی آن و احکام الهی را ادراک نمی کند از این جهت باید آن ها را از نقل استفاده کند.
3- ازاله خوف و زایل شدن ترس
انسان به دلیل عقل دریافت که وجودش و آن چه که از تصرف بدست مخلوق و مملوک خداوند جهان آفرین است اگر به اطاعت مشغول شود می ترسد که در ملک خداوند بدون اذن او تصرف کرده باشد و اگر به طاعت مشغول نشود ممکن است بر ترک طاعت کیفر ببیند زیرا خودداری از تصرف احیانا مبغوض خداوند است و به عبارت دیگر اگر بخواهد عملی را انجام دهد بیمناک است از این که مجاز نباشد و اگر بخواهد همان عمل را ترک کند بیمناک است از این که وظیفه اش را انجام نداده باشد.از این رو در هر دو حال از خشم خداوند بیمناک است اما بوسیله بعثت انبیاء و بیان حدود فعالیت انسان این ترس و بیم زایل خواهد شد و او بدون بیم وظایف خود را انجام می دهد.
4- رفع نیاز انسان در شناخت حسن و قبح افعال و اشیاء
برخی از افعال زشت و برخی زیباست و عقل در شناخت زیبایی و زشتی پاره ای از آن ها استقلال دارد و در بعضی نیازمند به راهنما است.با بعثت انبیاء و شریعت آن ها این نیازمندی برطرف می شود و روشن می شود چه چیزهایی زیبا و حسن است و چه اموری زشت و قبیح.
5- رفع نیاز انسان در شناخت اشیاء سودمند و زیان مند
اشیایی که در زمین وجود دارند برخی از آنها خوراکیها و داروهایی هستند که برای انسان نافع و سودمندند و برخی از آن ها سمومی هستند که برای انسان زیان آورند و عقل در صورتی سود و زیان آن ها را ادراک می کند که تجربه و آزمایش کرده باشد و آزمون و تجربه نیازمند به گذشت زمان های طولانی و تحمل زیان هایی است.فایده بعثت آن است که انسان اشیاء نافع و ضار را می شناسد بدون این که ضرر و خطری متوجه او شود.
6- حفظ نوع انسانی
از آن جایی که انسان طبعا مدنی و اجتماعی است و اجتماع انسان به دلیل برخورداری افراد انسانی از خودخواهی ها در معرض تنازع آدمیان قرار گرفته و در نتیجه دچار هرج و مرج و اختلال نظم می شود از این رو نیازمند به سنت و قانونی است که تمام افراد در مقابل آن تسلیم بوده و در پرتو اجرای آن نظم و امنیت در جامعه برقرار و نوع انسانی در آن از هلاکت محفوظ بماند و آن قانون باید از طرف شخصیت ممتازی که افراد بشر امتیاز او را بپذیرند وضع شود.از این جهت پیامبران از طرف خداوند مبعوث می شوند که بشر را به طاعات ترغیب و از سیئات باز دارند.بنابراین یکی از فواید بعثت انبیاء حفظ نوع انسانی خواهد بود.
7- تربیت و تکمیل انسان ها به حسب استعدادهای آن ها
به لحاظ این که افراد بشر از نظر ادراک کمال و تحصیل معارف و اکتساب فضایل گوناگونند، برخی از نفس قوی و قوه ادراکی نیرومندی برخوردارند و برخی از نفس ضعیف و برخی متوسط الحال هستند.فایده بعثت انبیاء آن است که انسان ها را به حسب استعدادهای گوناگونشان تربیت و تکمیل می کنند و آن ها را به کمال ممکن آن ها می رسانند و به عبارت دیگر: چون عقل انسان ها متفاوت است و انسان کامل کمیاب و اسرار الهی عزیزالوجود، از این جهت انبیا مبعوث شدند که هر مستعدی را به نهایت کمال ممکن او نایل کنند. (2)
8- تعلیم صنایع و فنون سودمند
نوع انسان در بقای خود نیازمند به آلات و ابزاری است که در اثر صنعت پدید می آید و صنعت نیازمند به علم و فن مخصوص است که محتاج به تمرین و تجارب است و تمرین و تجارب تدریجی و نیازمند به مرور زمان است.بنابراین یکی از فواید بعثت انبیاء تعلیم صنایع و فنونی است که بر بشر پوشیده است، چنان که به داوود صنعت زره سازی و به نوح صنعت کشتی سازی را آموخته است و آن ها نیز آن را به بشر آموختند.
9- تعلیم اخلاق و سیاسات
انسان در نظام زندگی و معیشت دنیوی نیازمند به علم اخلاق و سیاسات است، تا در پرتو آن نفس را تهذیب و اخلاق را تکمیل و منزل و شهر را تدبیر و اداره نماید.از این رو یکی از فواید بعثت انبیاء آن است که بشر را به اخلاق فاضله راهنمایی و به تدبیر منزل و تنظیم امور اجتماعی آگاه کند و چون تعلیم اخلاق و سیاست در زندگی انسان از اهمیت برخوردار است خدا به پیامبرش فرمود:
«خذ العفو و امر بالعرف و اعرض عن الجاهلین » (3)
گذشت پیشه کن و به کار پسندیده فرمان ده و از نادانان رخ برتاب و اعراض کن.و فرمود:
«ان الله یامر بالعدل و الاحسان و ایتاء ذی القربی و ینهی عن الفحشاء و المنکر و البغی یعظکم لعلکم تذکرون » (4)
در حقیقت خدا به دادگری و نیکوکاری و بخشش به خویشاوندان فرمان می دهد و از کار زشت و ناپسند و ستم باز می دارد به شما اندرز می دهد باشد که پند گیرید.
10- آگاه کردن بشر به ثواب و عقاب اعمال به منظور مشمول لطف خدا شدن
انبیاء به پاداش و کیفر اعمال از طریق وحی آگاهند و با بیان خودشان بشر را به کیفر و پاداش اعمال مطلع می سازند و این اطلاع وسیله نزدیکی بشر به طاعت و دوری از گناهان و نافرمانی ها شده و در نتیجه لطف خداوند شامل حال بندگان می گردد.
11- معرفی انسان کامل به عنوان قلب عالم هستی
همان طوری که انسان قلبی دارد که حیات و فعالیت همه اعضاء بوسیله آن تامین می شود، بشریت نیز احتیاج به قلبی دارد که بر ظاهر و باطن او حکومت کند و او ولی الله خواهد بود.در زمان پیامبر (ص) ولایت الهی از آن پیامبر بود.و بعد از آن حضرت، خلیفه اوست که حجت خدا بر خلق است. (5) و این خلیفه و حجت را پیامبر به مردم معرفی می کند.
12- همبستگی اجتماعی
در کتابهای جامعه شناسی در بررسی جامعه شناسانه دین، یکی از کارکردهای دین یا فواید آن را همبستگی اجتماعی می دانند.
رابرتسون اسمیت ادعا می کند: دین دو کارکرد دارد، یکی تنظیم کننده رفتار فردی برای خیر همگان و دیگری برانگیزاننده احساس اشتراک و وحدت اجتماعی.از این رو مناسک دینی بیان تکراری وحدت و کارکردهایی است که اشتراک اجتماعی را تحکیم می بخشد. (6) دورکیم نیز یکی از جامعه شناسانی است که کارکرد دین را همبستگی می داند و می گوید: مناسک دین برای کارکرد درست زندگی اخلاقی ما به همان اندازه ضروری اند که خوراک برای نگهداشت زندگی جسمانی ما ضرورت دارد.زیرا از طریق همین مناسک است که گروه خود را تایید و حفظ می کند(7) و برای تایید این کارکرد از دین شاید بتوان این آیه را شاهد آورد که قرآن می فرماید:
«انما المؤمنون اخوة » (8)
مؤمنان با هم برادرند.گرچه برادری نسبی وجود دارد ولی دایره آن محدود است اما برادری بر محور دین داری و ایمان دینی دایره آن وسیع و ثبات آن افزون است زیرا اساس آن بر ایمان به خدایی است که همه انسان ها را از منشا واحد آفریده و براساس برنامه واحد برای رسیدن به هدف واحد هدایت کرده است.
13- معنابخشی به زندگی
بعضی از جامعه شناسان در تحلیل دین می گویند: جوهر دین را باید در این واقعیت جستجو کرد که دین در واقع واکنشی است در برابر تهدید به بی معنایی در زندگی بشری و کوششی است برای نگریستن به جهان به صورت یک واقعیت معنادار. (9)
و شاید این فایده از مهمترین فواید دین باشد زیرا زمانی زندگی برای انسان معنا پیدا می کند که بداند هدف و معنای آن چیست و برای چه آفریده شده است و در واقع اگر ما معنای زندگی را در جهت تامین جاودانگی و ابدیت انسان تبیین کنیم به یکی از عظیم ترین و اصلی ترین فواید دین دست یافته ایم.از این روست که گفته اند سر حاجت انسان به دین، جاودانه بودن و زندگی اخروی اوست و اگر جاودانگی مطرح نباشد زندگی لغو خواهد بود.
البته جامعه شناسان برای دین کارکردهای اجتماعی دیگری نیز ذکر کرده اند. (10)
14- راهنمایی هایی جهت مطمئن زیستن
یکی از فواید دین آن است که راهنمایی هایی را در اختیار انسان می نهد تا زندگی برای او در مجموعه هستی میسر و مطبوع شود و به تعبیری بین آدمی و جهان و زندگی و خویشتن او آشتی برقرار گردد و به همه چیز به دید مثبت بنگرد.دکتر بیل در پیامی به جهانیان، آن ها را به داشتن قدرت مثبت نگریستن فراخوانده است و گفته است: «با اطمینان به نفس، شور و حرارت و نگرش مثبت و به کمک پروردگار می توانی مشکلات شخصی خویش را حل کنی.» (11)
قرآن کریم نیز یکی از پیام های دین را اطمینان نفس می داند و می فرماید:
«الا بذکر الله تطمئن القلوب » (12)
دل ها با یاد خدا به آرامش می رسد.
15- پاسخ به احساس تنهایی
یکی از فواید دین و باور دینی و ایمان به خدا و معاد این است که انسان خدا باور هیچگاه احساس تنهایی نمی کند.توضیح مساله این است که یکی از مسائلی که از دردهای همیشگی انسان بوده و پیوسته از آن رنج می برد، احساس تنهایی است و این تنهایی انواعی دارد.گاه تنهایی فیزیکی است، یعنی در محیطی قرار گرفته که کسی با او نیست و گاهی به معنایی است که دیگران او را درک نمی کنند، گرچه در میان جمع باشد از آن جهت که موقعیت او را نمی یابند و آن چنان که باید از وجود او بهره نمی برند، احساس تنهایی می کند و به این معناست که گفته می شود امام تنهاست.و گاه به این معناست که دیگران نمی توانند نقائص و ضعف های او را برطرف نمایند و عمیقتر از آن تنهایی به گونه ای است که ممکن است دیگران او را درک کنند و درصدد رفع مشکلات او برآیند.اما در واقع کار را برای خود انجام می دهند و حب الذات و خویشتن دوستی آن ها را وامی دارد تا درصدد جلب منفعت به سوی خود و دفع ضرر از خود باشندو همین که انسان احساس کند همه به فکر خویشند، احساس تنهایی می کند.
اما دین و ایمان دینی نقش مهمی در زدودن انواع تنهایی ایفا می کند.زیرا انسان مؤمن و خداباور هیچگاه به لحاظ فیزیکی احساس تنهایی نمی کند برای این که باور دارد که خداوند به او نزدیک است
«نحن اقرب الیه من حبل الورید» (13)
ما از رگ گردن به او نزدیک تریم و هر جا که باشد خدا با اوست
«هو معکم اینما کنتم » (14)
و در دعاها نیز می خوانیم که او همنشین هر کسی است که با خدا همنشین باشد چنان که به داوود پیامبر فرمود: به زمینیان بگو
«انی جلیس من جالسنی و مونس لمن آنسی بذکری » (15)
و هم چنین تنها موجودی که انسان را درک می کند خداست چرا که
«ان الله یحول بین المرء و قلبه » (16)
خدا بین انسان و تمام حقیقت او حائل می شود
«و یعلم السر و اخفی » (17)
خداوند از سر و پنهان تر از سر آگاه است و همچنین خداوند به دلیل این که دارای علم مطلق و قدرت مطلق و رحمت مطلقه است توانایی از بین بردن نقائص و ضعف های انسان را دارد، چرا که «ان الله بکل شی ء علیم » (18) و «ان الله علی کل شی ء قدیر» (19) و «ان الله رؤوف رحیم » (20)
و همچنین خداوند چون غنی مطلق است درصدد رفع مشکلات انسان برمی آید بدون اینکه از وی توقعی داشته باشد و اگر انسان را به عبادت و اطاعت فرا خوانده و یا هدف آفرینش انسان را عبادت خود قرار داده است نفع آن به خود انسان برمی گردد.چنان که فرمود:
«و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون ما ارید منهم من رزق و ما ارید ان یطعمون ان الله هو الرزاق ذو القوة المتین » (21)
و جن و انس را نیافریدم جز برای آن که مرا بپرستند، از آنان هیچ روزی نمی خواهم و نمی خواهم که مرا خوراک دهند، خداست که خود روزی بخش، نیرومند استوار است و در جای دیگر فرمود: «فان الله غنی عن العالمین » (22)یقینا خدا از جهانیان بی نیاز است.
16- دین و تمدن
یکی از آثار و فواید دین شکوفایی تمدن است و هر جا دین حضور پیدا کرد، تمدن جلوه های بیشتری از خود ارائه کرده است.
برای این که نقش دین در شکوفایی تمدن روشن شود، لازم است در آغاز تمدن تعریف شده و مشخصه های آن بیان گردد و سپس رابطه آن با دین بیان شود آن گاه مشخص شود که نقش دین در تمدن چگونه است.
در تعریف تمدن گفته اند: تمدن عبارت است از نظم اجتماعی که در نتیجه وجود آن خلاقیت فرهنگی امکان پذیر گردیده و جریان می یابد و اموری از قبیل پیش بینی و احتیاط در امور اقتصادی، سازمان سیاسی، سنن اخلاقی و کوشش در راه معرفت و بسط هنر را به عنوان عناصر و ارکان تمدن شمرده اند.و گفته اند تمدن در شرایطی ظهور می کند که هرج و مرج و ناامنی پایان پذیرفته باشد و به جای آن نظم و امنیت حاکم شده و در نتیجه با حاکمیت نظم و امنیت، انسان می تواند در راه کسب علم و معرفت و تهیه وسایل بهبود زندگی سیر کند.
علاوه بر عوامل جغرافیایی از قبیل آب و مواد معدنی و محصولات غذایی و شرائط آب و هوایی مناسب، عوامل و اوضاع و احوال اقتصادی از قبیل کشاورزی و تجارت و صنعت و عوامل سیاسی از قبیل حکومت و دولت و قانون و عوامل اخلاقی و عوامل عقلی و روحی به عنوان عوامل تمدن یاد می شود. (23)
بعد از تعریف تمدن و مشخصه ها و عوامل آن باید به دین و حقیقت آن توجه شود و آن این که دین مجموعه ای از عقاید و احکام و مقررات و اخلاق است که برای راهنمایی انسان در جهت تحصیل سعادت واقعی در اختیار او قرار گرفته است که در مرتبه اول انسان را از توحش حیوانیت خارج و او را به وادی حریم انسانیت وارد می کند و با پذیرش حیات انسانی و رعایت قوانین الهی و عمل به آن چه از طریق وحی آسمانی در دسترس او قرار گرفته و کمالات عقلی و اغراض فطری را تامین و به سعادت ابدی بار می یابد.
انسانی که از حیوانیت گذر کرده و به تعقل می رسد، عقل زمام رفتار و کردار او را به عهده می گیرد و انسانی که زمام رفتار و کردار او به عهده عقل او باشد، امنیت و نظم را حاکم می کند و به دنبال حاکمیت امنیت و نظم، عناصر و عوامل تمدن در چهارچوب برنامه الهی شکل می گیرد و در واقع انسان متمدن در این معنا انسان الهی است که در اعمال و رفتار اجتماعی و فردی خود جز با خدا زیست نمی کند.
در بین ادیان موجود، دین اسلام به لحاظ داشتن تاریخ مشخص و روشن در آفرینش تمدن نقش فوق العاده ای ایفا کرده است و کتاب های مختلفی در زمینه تمدن اسلامی به نگارش درآمده است. (24)
با توجه به آن چه که در فوائد و نقش دین از دیدگاه کلامی و جامعه شناختی و تاریخی و روانشناسی مطرح شد، روشن می شود که از دین می توان انتظار این فوائد را داشت، زیرا اگر دین این قابلیت را نداشته باشد تا این کارکردها و فواید را داشته باشد، نمی توانست این آثار از او بروز کند، خصوصا دینی مثل اسلام که جامعه جاهلی زمان خود را متحول ساخته و او را در جهت علم و عقل و تفکر و رشد قرار داده است و چون اسلام چنین تاثیری را در جامعه بشری داشته است و این عملکردها از او بروز کرده و می کند شایسته است برای بیان قابلیت آن به بعضی فوائد بعثت انبیاء از دیدگاه قرآن اشاره شود.
فواید بعثت انبیاء در قرآن
گرچه قرآن کتاب هدایت است و نزول آن برای هدایت و راهیابی انسان به سعادت حقیقی نازل شده است، اما در بسیاری از آیات به فواید خاصی اشاره می کند که شایسته توجه و دقت است و آن فواید عبارتند از:
1- تعلیم حقایقی که انسان بدون وحی به آنها آگاهی پیدا نمی کند چنان که می فرماید:
«کما ارسلنا فیکم رسولا منکم یتلوا علیکم آیاتنا و یزکیکم و یعلمکم الکتاب و الحکمة و یعلمکم ما لم تکونوا تعلمون.» (25)
همان طور که در میان شما فرستاده ای از خودتان روانه کردیم که آیات ما را بر شما می خواند و شما را پاک می گرداند و به شما کتاب و حکمت می آموزد و آن چه را نمی دانستید به شما یاد می دهد.
از جمله پایانی آیه استفاده می شود که پیامبران علومی را به انسان ها تعلیم می دهند که آگاهی به آن از غیر طریق وحی امکان پذیر نبوده و انسان نمی توانست از غیر راه وحی و نبوت به آن آگاه شود.
در واقع قرآن دارای دو بخش از علوم است.بخشی از معارف که می توان از راه استدلالات عقلی به آن دسترسی پیدا کرد و بخشی از آن از غیر طریق وحی ممکن نبوده است مانند بسیاری از حقایق جهان بعد از مرگ و قیامت.
2- تزکیه و تربیت
در آیات قرآن یکی از فوائد بعثت را تربیت و تزکیه انسان ها می داند چنان که در آیات متعددی فرمود
«و یزکیهم ». (26)
مسئله تربیت انسان بیش از آن چه که جنبه علمی دارد دارای جنبه عملی است.مربی در صورتی در کار خود موفق می شود که علاوه بر آموزشهای لازم بتواند عملا الگوی کاملی برای تعلیمات خود باشد و با صفات و اخلاق و اعمال خود تمام مسائل تربیتی را نشان دهد و این در صورتی میسر است که پیامبرانی از جنس بشر به صورت الگوها و اسوه هایی برگزیده شوند و صفات و برنامه های یک انسان کامل را در عمل نشان دهند تا انسان ها به آن ها تاسی جویند و قدم در جای قدم های آن ها نهند و این مسیر پر پیچ و خم را به رهبری آن ها به پیمایند از این رو در قرآن فرمود:
«لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة » (27)
برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بوده است.
3- اقامه قسط و عدل
در قرآن کریم یکی از فواید بعثت انبیاء را برقراری عدالت اجتماعی می داند و نزول کتاب و میزان را مقدمه ای برای آن می شمارد چنان که فرمود:
«و لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط »
ما رسولان خود را با دلائل روشن فرستادیم و همراه آن ها کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند.
4- آزادی انسان ها
یکی از فوائد بعثت در قرآن کریم نجات انسان ها از چنگال اسارت ها است زیرا همیشه زمامداران مادی برای تثبیت موقعیت خود انسان ها را به غل و زنجیر کشیده اند و اموری را بر آن ها تحمیل کرده اند اما انبیاء آمده اند تا به انسان آزادی ببخشند و از بارهای سنگینی که بر دوش آن ها سنگینی می کند آزاد کنند چنان که فرمود:
«و یضع عنهم اصرهم و الاغلال التی کانت علیهم » (28)
یعنی پیامبر بارهای سنگین و زنجیرهایی را که بر آن ها بود برمی دارد.
این بار سنگین و زنجیرها عبارتند از زنجیر بت پرستی و خرافات وت عادات و رسوم غلط و جهل و نادانی و قوانین نادرست و اسارت و استبداد طاغوتیان و مانند آن و انبیاء مبعوث می شوند تا انسان ها را از انواع قید و بند و اسارت نجات دهند.
5- رفع اختلاف
همیشه انسان ها از اختلاف رنج برده و جوامع بشری در اختلاف می سوزند و نیروهای عظیم و امکانات فراوان به خاطر آن بر باد می رود و اگر اختلافات در بین انسان ها از بین برود نیرو و امکانات به جا به کار گرفته می شود و با مصرف به جای امکانات و نیروها جهان به سوی ترقی و تکامل گام برمی دارد از این در جهت قرآن یکی از فوائد انبیاء را رفع اختلاف معرفی کرده است و فرمود:
«کان الناس امة واحدة فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین و انزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه » (29)
مردم امتی یگانه بودند پس خدا پیامبران را نویدآور و بیم دهنده برانگیخت و با آنان کتاب خود را به حق فروفرستاد تا میان مردم در آن چه که با هم اختلاف داشتند داوری کند.
6- تذکر و یادآوری نسبت به فطریات و مستقلات عقلیه
انسان بسیاری از حقایق موجود عالم هستی و همچنین بسیاری از بایدها و نبایدها را با عقلش درک می کند ولی همیشه وسوسه هایی در این ادراک عقلی نهفته است.اینجاست که لطف خدا ایجاب می کند پیامبرانی را مبعوث کند تا ضمن دعوت به سوی خدا بر این ادراکات عقلی صحه بگذارند و یا فتنه های واقعی خرد انسانی را با بیان خود که از وحی آسمانی سرچشمه می گیرد تایید و تاکید کند و این چیزی است که قرآن از آن به تذکر یاد می کند و فرموده است:
«هذا بلاغ للناس و لینذروا و لیعلموا انما هو اله واحد و لیتذکر اولوا الالباب » (30)
این قرآن ابلاغی است به همه مردم تا با آن انذار شوند و بدانند که او معبود واحدی است و تا صاحبان مغز و اندیشه متذکر شوند.
7- دعوت به حیات و زندگانی
از بعضی آیات قرآن استفاده می شود که انبیاء افراد بشر را به یک حیات جامع و کامل واقعی دعوت می کنند چنان که فرمود:
«یا ایها الذین آمنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم » (31)
ای کسانی که ایمان آورده اید دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی چیزی می خواند که شما را زنده می کند.
از مطالب گذشته می توان نتیجه گرفت که دین و مذهب برخلاف پندار بسیاری از ساده اندیشان یک مساله شخصی و خصوصی نیست بلکه حقیقتی است که در تمام زندگی انسان ها حضور دارد و تمام شئون زندگی را به رنگ الهی و انسانی در می آورد.
مخالفان بعثت انبیاء و وحی الهی چنان که گفته شد متکلمان در بیان ضرورت بعثت انبیاء از فوائد بعثت سخن گفته اند اما در برابر این ها گروهی نیز با بعثت انبیاء مخالفت کرده و در برابر دین الهی ایستادگی کرده و از دین نفی فایده نموده اند و این ها خود دو دسته هستند : عده ای عالمانه به مخالفت با دین برخاسته و آن را نفی کرده اند و عده ای نیز به خاطر عدم مبالات و برای رهایی خود دین را انکار می کنند بدون این که دارای مکتبی باشند که برخی از آنان به اوباش تعبیر کرده اند. (32) طبیعی است در برابر دسته دوم نمی توان بحث علمی کرد وبا بحث علمی آنان را متقاعد ساخت اما در برابر دسته اول که شبهات عالمانه دارند می توان شبهات آنان را دید و شنید وسپس به پاسخ آن پرداخت.
یکی از شبهاتی که پیوسته در بین متکلمین مطرح بوده و آن را جواب داده اند، شبهه براهمه است، و ما هم این شبهه را به دلیل این که اکنون نیز آن را مطرح می کنند، طرح و به جواب آن می پردازیم.
1- براهمه می گویند: تعلیمات پیامبر از دو حال خارج نیست یا موافق عقل است یا مخالف و اگر موافق عقل باشد، نیازی به تعلیمات وی نداریم، زیرا عقل ما خود قادر به ادراک و وصول به آن تعلیمات خواهد بود و چنان چه مخالف عقل باشد پذیرفتن آن ها سزاوار مقام انسانیت نیست، زیرا پذیریش خلاف عقل تجاوز از حدود انسانیت و ورود در حریم بهیمیت و حیوانیت است.
در پاسخ این شبهه گفته شد اولا در مواردی که عقل قادر به ادراک و قضاوت باشد، تعلیمات انبیاء مفید تایید و تاکید حکم عقل است و با بیان پیامبران اهتمام انسان به رعایت احکام عقلیه بیشتر می شود و ثانیا چه دلیلی بر حصر تعلیمات انبیاء در موافق عقل و مخالف عقل و به عبارت دیگر در مسائل عقل پذیر و عقل ستیز اقامه شده است، زیرا امکان دارد شق سومی محقق باشد یعنی غالب تعالیم انبیاء موافق با احکام قطعی عقل نیست و مخالف با قضاوت قطعی عقل نیز نیست، بلکه عبارت است از عقاید و احکامی که هرچند عقل به تنهایی قادر به ادراک و صدور حکم درباره آن ها نیست، لیکن آن را تجویز می کند و دلیلی برای استحاله آن ارائه نمی دهد مانند بسیاری از جزئیات اصول دین و احکام عبادات، چنان که قرآن کریم در بیان رسالت انبیاء فرمود: پیامبران علاوه بر تلاوت آیات و تزکیه نفوس و تعلیم کتاب و حکمت ، حقایقی را به انسان تعلیم می دهند که خود به تنهایی قادر بر ادراک آن ها نیست
«و یعلمکم ما لم تکونوا تعلمون » (33)
2- به دلیل عقلی ثابت شده است که خداوند حکیم است و حکیم از بندگان خود عباداتی را که عقل بر آن دلالت نکند طلب نمی کند و از سوی دیگر دلایل عقلی بشر را هدایت می کند به این که جهان آفریننده حکیم و توانایی دارد که به بندگان خود نعمت هایی ارزانی داشته و سپاسگزاری آن نعمت ها بر آنان لازم است، از این رو هنگامی که خدا را با عقل و مشاهده نشانه های او در مخلوق شناختیم، در مقابل نعمت های او سپاسگزاری می نماییم و کسی که خدا را شناخت و شکر نعمتش را به جا آورد استحقاق پاداش الهی را خواهد داشت و اگر خدا را انکار کرده و در مقابل نعمت ها ناسپاسی کند استحقاق کیفر دارد.بنابراین لزومی ندارد که انسان از بشری مثل خود پیروی کند.زیرا عقل او را به معرفت خدا و سپاسگزاری او وادار می کند، پس نیاز به پیامبر و تعلیمات او ندارد. (34)
پاسخ: حکم عقل به لزوم معرفت پروردگار و شکر نعمت های او خود دلیل لزوم بعثت انبیاء است.زیرا عقل در شناخت اوصاف و کمالات خداوند و عملی که بدان شکر منعم محقق می شود از جهت کمیت و کیفیت آن نیازمند به راهنما است و آن راهنما پیامبرانند و پیامبر اگرچه به ظاهر مانند دیگر انسان ها هستند لیکن در کمالات معنوی و اخلاق الهی از دیگران ممتازند و به خاطر همین امتیاز لایق وحی الهی شده و مامور راهنمایی دیگران گشته اند.
اما این که بشر در شناخت اوصاف و کمالات الهی و کمیت و کیفیت سپاسگزاری به معلم و راهنما نیازمند است به دلیل وجود اختلاف عقلا در آن هاست و خداوند از بندگان خود نخواسته است که از انبیاء تعالیمی را دریافت کنند که مخالف حکم عقل باشد، بلکه بندگان را به اموری متعبد ساخته که عقل به تنهایی قادر به کشف آن ها نیست و در عین حال حکم به امتناع تعبد به آن امور را نمی کند.
|