ماهان شبکه ایرانیان

فالون دافا، معنویت بدن گرا (قسمت دوم/ پایانی)

انسان ذاتاً گرایش به معنویت دارد. این معنویت گرایی یک نیاز اصلی است که باید پاسخ اصلی و نه جعلی و کاذب داشته باشد

اشاره:

انسان ذاتاً گرایش به معنویت دارد. این معنویت گرایی یک نیاز اصلی است که باید پاسخ اصلی و نه جعلی و کاذب داشته باشد. متأسفانه امروزه دلالان معنویت کاذب نیاز شدید آدمی به معنویت را دستمایه تجارت و به تعبیری بهانه بردگی معنوی انسان معاصر قرار داده اند. لی هنگجی یکی از این تاجران پرشهرت بازار معنویت کاذب است که با تلفیق بودیسم و تاتوئیسم، روش ابداعی فالون دافا (معنویت بدن گرا) را با 3 شعار فریبنده راستی، درستی و بردباری پی ریزی کرده است. در قسمت پیشین به پاره ای از آموزه های معنوی و اخلاقی فالون دافا اشاره شد و اینک پاره ای دیگر به همراه نقد و تحلیل آن، پیشکش خوانندگان هوشمند می شود.

معارف

بدن بودا

با تداوم تزکیة به تدریج جسم از این سطح مادی که در آن قرار دارد فراتر می رود و بدن های دیگری ایجاد می شود که با این بدن معمولی خیلی متفاوت است. در سطوح بالا مادة پیکر به انرژی تبدیل می شود و از هر گونه آسیب و ضعف پاک می گردد و سرانجام از تناسخ نجات پیدا می کند.

گونگی که بر اثر تزکیه ایجاد و جذب می شود در سلول های بدن ذخیره می گردد. گونگ به صورت ماده ای با انرژی بالا تمام سلول را پر می کند و در آن مترکم می شود و به شکل سلول های شما در می آید در این حالت بدن دیگر آن بدن فیزیکی اولیه نیست بلکه جوهر آن عوض شده است. این فرایند را «پالایش بدن» می نامیم[1].

«هر چه سطح یک فرد بالاتر رود، انرژی او متراکم تر، ذرات آن ظریف تر و قدرت آن بیشتر می شود تحت چنان شرایطی، انرژی در هر یک از سلول های بدن ذخیره می شود و نه تنها در هر یک از سلول های بدن در این بعد مادی ما، بلکه در تمام بدن ها در بعدهای دیگر ذخیره می شود... آن مادة با انرژی بالا وجودی با هوش بوده و قدرت دارد... همین که سلول ها مهار شوند، هیچ سوخت وسازی وجود نداشته و در مرحله ای به طور کامل جایگزین سلول های گوشتی انسان می شود.»[2]

با این تبدیل و تحول نه تنها در هر یک از سلول های بدن در این بعد مادی ما، بلکه در تمام بدن ها در بعدهای دیگر ذخیره می شود.[3] بدن های دیگری که پس از مردن و از هم پاشیدن این کالبد، آنها همچنان باقی هستند. و البته هم اکنون نیز منشأ اثر اند. بدین سان شما به سطوحی که از آن سقوط کرده اید باز می گردید و از برخورداری های آن بهره مند می شوید. بدن های نیروسرشتی که رنج و بیماری را از شما دور می سازد. سلول هایی از انرژی و کالبدی از مادة غنی شده و با نیروی فوق العاده. این هدف فالون دافاست و راهی است که برای نجات بشر از تناسخ نشان می دهد از بین بردن کارما و کسب تقوا و تبدیل آن به گونگ و جذب گونگ در بدن و صعود به سوی بدن بودا بدور از رنج و بیماری و تولد دوباره در این دنیا.

لی هنگجی می کوشد تا سخنان خود را با یافته های فیزیک مدرن مبنی بر اینکه انرژی حالتی از ماده و صورت دیگر آن است توجیه کند. و بر این اساس که هنوز دانش بشری خیلی از چیز ها را در بارة ماده و ذهن انسان نمی داند، نظریات خود را مطرح می سازد. «فیزیک عصر حاضر ما عناصر ماده را از مولکول ها، اتم ها، الکترون ها، پروتون ها و کوارک ها تا نوترینوها مطالعه می کند، اما عناصر پایین تر از آن ها به چه اندازه ای هستند؟ یک میکروسکوپ نمی تواند این مسأله را در آن حد شناسایی کند، پس عناصر بسیار میکروسکوپی بسیار کوچک تر چه خواهند بود؟...وقتی شخصی این بدن گوشتی را دارا نیست، چشم های او اشیا را با بینایی بزرگ شده خواهد دید و سطح میکروسکوپی بزرگ تری را خواهد دید.»[4]

لی هنگجی می گوید: «شاگردان فالون دافای ما بعد از مدتی عمل تزکیه، تغییر زیادی در صورت ظاهری شان خواهند یافت، پوست آنها نرم و سرخ و سفید خواهد شد و با سلامتی خواهد درخشید. برای مسن ترها چروک صورت کمتر شده و حتی بسیار کمتر خواهد شد،...به علاوه خانم های مسن تر عادت ماهانه شان را باز خواهند یافت.»[5]

 

مدار آسمانی مائویو

در مکتب تائوئیسم از مدار آسمانی کوچک و بزرگ سخن به میان آمده. مدار آسمانی کوچک برای شفا دادن و حفظ سلامتی است.[6] اما مدار آسمانی بزرگ برای تزکیة گونگ است در تائوئیسم کوشش می شود که کانال های انرژی به تدریج بازشود.[7] اما در فالون دافا تز بنیادین گشایش هم زمان تمام کانال های انرژی است. که با تزکیة همزمان ذهن و جسم اتفاق می افتد.

«اگر مدار آسمانی بزرگ درطول تزکیه کاملاً باز شود، یک نیروی فوق طبیعی برای تمرین کنندگان به همراه خواهد آورد....چرخش مدار آسمانی بزرگ یک جریان انرژی را شکل خواهد داد که به تدریج متراکم تر خواهد شد، به سوی سطوح بالاتر تغییر شکل می دهد و به صورت یک کمربند انرژی با ترکم بالا خواهد شد. این کمربند انرژی یک حرکت چرخشی خواهد داشت.»[8] این حرکت در حقیقت تمام کانال های انرژی را گشوده و با هم متداخل می کند و تمام بدن سرشار از انرژی می شود چنانکه انرژی قلب به روده ها و انرژی کبد

به طرف معده می رود.[9] در این حالت کانال های انرژی رنگ می بازد و از بین می رود. در این شرایط وحدت انرژی و یکپارچگی نیرو در بدن روی داده و سلول های گوشتی کاملاً با انرژی جایگزین می شوند.

اگر این کمربند انرژی در خارج بدن شخص آزاد شود، توانایی حرکت دادن از راه دور پدید می آید[10] همچنین ممکن است به پرواز در آمده از زمین بلند شوید. لی هنگجی می گوید در بسیاری از سخنرانی هایم تمرین کنندگانی هستند که می گویند چنین حالتی را تجربه کرده اند.[11] و این حالتی است که بدن در سطوح بالاتر هنگامی که هنوز به این دنیا سقوط نکرده بود، داشته است. «در بعدهای دیگر مردم بدن هایی بدین شکل ندارند. می توانند در هوا پرواز کنند و بزرگ تر یا کوچک تر شوند.»[12] گشایش یک بارة کانال های انرژی برای کسانی اتفاق می افتد که هم زمان تزکیة ذهن و جسم را انجام می دهند.

 

تزکیة ذهن و جسم

لی هنگجی تأکید می کند که تزکیه ذهن و جسم باید با هم انجام شود و هر کدام به تنهایی می تواند دردسر ساز و بلکه خطرناک باشد. بودیسم فقط به تزکیة ذهن می پردازد و تائوئیسم جسم را تزکیه می کند، اما فالون دافا هردو را مورد تأکید قرار می دهد.[13] تزکیة جسم به تنهایی انسان را نیرومند ولی شیطانی و اسیر خوی حیوانی می کند.[14] و تزکیة ذهن بدون تزکیة جسم موجب طول عمر ولی پیری شدید می شود.[15]

تزکیة ذهن همان تزکیة شین شینگ است که انسان را با سرشت جهان هماهنگ کرده تقوا کسب می کند. و تزکیة جسم از طریق تمریناتی است که لی هنگجی ابداع کرده و آموزش می دهد. با تلفق این دو روش می توان در سطح بالایی تزکیة کرد به طوری که بدن و ذهن همزمان پاک شده و انرژی زیادی را برای شکل گیری مدار آسمانی مائویو و رسیدن به بدن بودا فراهم می کند. با جمع میان تزکیة ذهن و جسم در فالون دافا امکان باز شدن سریع و هم زمان تمام کانال های انرژی بدن فراهم می شود. و ضعف و بیماری و پیری از جسم می گریزد و تسلسل مرگ و تولد گسسته می شود.

توجیه برنامة تزکیة دوگانة ذهن و جسم این است که ذهن در حقیقت پدیداری مادی در بدن انسان است مثل شکل بدن. ذهن هم فعل و انفعالات شیمیایی و امواج و ارتعاشات فیزیکی بخشی از بدن است. و این دو یکی هستند. «در حقیقت ماده و ذهن هر دو یک چیز هستند. در رشتة علم بدن انسان دانشمندان امروزی معتقدند فکری که مغز انسان تولید می کند ماده است. بنابراین آنها به صورت مادی وجود دارند.»[16] با توجه به این موضوع تزکیة کامل و فراگیر که همة ظرفیت های موجود را به کار گیرد باید به هر دو بخش ذهن و جسم بپردازد، تا گشایش یک بارة تمام کانال های انرژی که تز اصلی لی هنگجی است، اتفاق بیفتد.

او تأکید می کند که این دو روش تزکیه باید به درستی انجام شود و دربارة هر کدام طرح و نظر ویژه ای دارد. به عقیدة لی هنگجی هم روش های رایج تزکیة ذهن نادرست است و هم روش های تزکیة جسم و این دو در فالون دافا که برنامة کامل و جامع تزکیة ذهن و جسم است[17] به طور متفاوتی تعریف شده و انجام می گیرد.

 

تزکیة ذهن در فالون دافا

همة مردم یک روح اصلی و خود آگاه دارند و یک روح کمکی که در حالت نیمه هوشیار فعال می شود. خود اصلی ما همان ذهن خود آگاه و هوشیار است که باید تزکیة شود. روش ها و تمرین های دیگر که به خلسه رفتن را لازمة تمرین می دانند، در حقیقت روح کمکی را تزکیه می کنند. مدیتیش های طولانی و حتی آنها که سالها ریاضت می کشند، روح اصلی را تزکیه نمی کنند.[18] اما روش فالون دافا با تأکید بر همین زندگی عادی و قرار گرفتن در آن و تحمل انواع رنج ها خود آگاه اصلی و روح اصلی تمرین کنندگان را تزکیه می کند.

کسانی که روح کمکی را تزکیه می کنند اگر چه به نیروهای فوق طبیعی دست یابند در واقع روح کمکی شان رشد کرده است و خودشان به جایی نرسیده، از چرخة مرگ و تولد رها نشده اند و دوباره به این دنیا بازخواهند گشت. راه حقیقی نجات روش فالون دافاست، که به سانسارا (تناسخ) و تولدهای مجدد پایان می دهد. و با تزکیة ذهن هوشیار و روح اصلی فرد تقوا و گونگ لازم برای تحول بدن و گشایش مسیرهای انرژی را فراهم می آورد. لی هنگجی پس از توضیح این موضوع می گوید: «من رازی ابدی را فاش کرده ام، راز اسرارها، که مطلقاً نمی توانست گفته شود. ماجرای درون تمام روش های مختلف تزکیه در سراسر تاریخ را بر ملا کرده ام.»[19]

تزکیه باید کاملاً هوشیار و در متن زندگی تحقق یابد. در حالت خلسه، انزوا، خواب یا بی هوشی که تزکیة حقیقی اتفاق نمی افتد. باید در کش و قوس روابط اجتماعی، منازعات و برخوردها شین شینگ خود را تزکیه کنید و تقوا به دست آورید تا گونگ تان حقیقتاً افزایش پیدا کند. «مدرسة ما بدین صورت تزکیه می کند، شما را قادر می کند که خودتان به طور واقعی گونگ را به دست آورید. آن از زمان پیدایش زمین و آسمان اولین بار است. می توانید تاریخ را بررسی کنید.... اما در عین حال بسیار هم سخت است. در میان جامعة پیچیدة مردم عادی و اصطکاک شین شینگ بین افراد آن، باید بتوانید به بالا و فراتر از آن صعود کنید، این سخت ترین چیز است.»[20] تزکیة حقیقی لازم است که در دل روابط اجتماعی بود و کاملاً عادی زندگی کرد. نه اینکه به گوشه ای خزید یا در حالت نیمه هوشیار خود را به آرامش رساند. زیرا «تمام روند تزکی، روند دائمی رها کردن وابستگی های بشری است.»[21] و این در متن زندگی به دست می آید. با مردم زیستن و مثل آنها نبودن، نیاز های معمولی و بشری را برآوردن بدون اینکه در بند آنها باشی. این تزکیة واقعی شین شینگ و مربوط به روح اصلی شماست.

تزکیة جسم در فالون دافا

تزکیة جسم ادامة تزکیة ذهن است. با تزکیة ذهن یا شین شینگ کارما از بین می رود و تقوا به دست می آید اما در ادامه تزکیة جسم هم لازم است. و تبدیل تقوا به گونگ اساسی ترین مرحله است، تزکیة جسم به تزکیة ذهن افزوده می شود. در اینجا نقش استاد در فالون دافا حیاتی است در حقیقت بدون کمک او تقوا به گونگ تبدیل نشده و هیچ گونگی به دست نمی آید. «عمل تزکیه به خود شخص بستگی دارد در حالی که گونگ به استاد شخص مربوط است.»[22]

کسب گونگ و عملیات تزکیة جسم از طریق فالونی که لی هنگجی در بدن فالون دافا کاران قرار می دهد صورت می گیرد. فالون یک شیء نامرئی برای افراد عادی است که شکلی دایره ای دارد و در بدن کسانی که تمرینات فالون دافا را انجام می دهند قرار داده شده، می چرخد و انرژی جهانی را جذب می کند تا تمام کانال های انرژی یک باره باز شوند. عمل تزکیة جسم و حتی انجام تمرینات فالون دافا بدون قرار گرفتن فالون بیهوده است[23]

در سایر روش های چی گونگ معمولاً خوشه ای انرژی ذخیره شده از بُعد های دیگر که دَن نامیده می شود، مورد تزکیه قرار می گیرد. اما به نظر لی هنگجی این روند کسب گونگ بسیار ضعیف است و با وجود فالون می توان به گشودگی همزمان کانال های انرژی دست یافت. او می گوید: «در طول کلاس هایم شخصاً فالون را برای شاگردان کار می گذارم. در حالی که فالون دافا را آموزش می دهیم، فالون را در بدن همه پی درپی نصب می کنیم. بعضی از افراد می توانند آن را احساس کنند در حالی که دیگران نمی توانند؛ اما اکثریت مردم می توانند آن را احساس کنند. این بدین جهت است که مردم شرایط فیزیکی گوناگونی دارند. ما فالون را به جای دَن تزکیه می کنیم. فالون مینیاتوری از جهان است که تمام قابلیت های جهان را داراست و به طور خودکار می تواند عمل کند و بچرخد. تا ابد در قسمت زیرین شکم شما دوران خواهد داشت. همین که فالون در بدن شما جای گرفت، سالیان سال بدون توقف تا ابد به این شکل خواهد چرخید. وقتی به طرف موافق عقربه های ساعت می چرخد، می تواند به طور خودکار انرژی کیهان را جذب کند. علاوه بر این، می تواند توسط خودش انرژی را تبدیل کند و برای تبدیل هر قسمت از بدن شما انرژی لازم را در اختیار قرار می دهد. همچنین وقتی برعکس عقربه های ساعت می چرخد انرژی را به خارج می فرستد و عناصر نامطلوب را به خارج از شما می راند.»[24]

قرار دادن فالون در بدن تزکیه کنندگان توسط بدن لی هنگجی که به بعدهای دیگر تعلق دارد و بدن تقواست انجام می شود. و بعد از نصب فالون نیز از آن نگهداری کرده در صورت لزوم دوباره نصب می کند. آن بدن را فاشن نامیده و می گوید: «شخص نمی تواند بدون حفاظت فاشن من در تزکیه حقیقی موفق شود.»[25] او برای آنکه مسئولیت خود را جهانی می داند، اذعان می کند: «افرادی که خودشان شخصاً توسط خواندن کتاب ها روش را یاد می گیرند نیز فاشن مرا خواهند داشت.»[26]

به این ترتیب با ابداع فالون و قرار دادن آن در بدن تزکیه کنندگان راه تازه ای به سوی آسمان ها باز شده و فالون دافا به صورت یک روش بی نظیر برای نجات بشر و سرآمد تمام تعالیم معنوی تاریخ بشریت در روزگاری که شقاوت پلیدی به اوج خود رسیده، ظهور کرده است؛ زیرا «وقتی که چیزی به نهایت خود می رسد برعکس می شود.»[27] بنابراین با پیدایش فالون دافا در دوران بدترین شقاوت بشر برترین راه سعادت ظهور کرده است! و لی هنگجی خود را منجی بشریت در این دوران دانسته و صریحاً اعلام می کند که «ما مسئول نجات مردم هستیم.»[28]

 

ارزیابی

ویژگی های مثبت قابل توجهی در فالون دافا به چشم می خورد که ستودنی است. تأکید بر فضایل اخلاقی راستی، مهربانی و بردباری در روزگاری که اخلاق و انسانیت رنگ باخته بسیار ارزشمند است. و بدون شک مردم نیازمند به مرام ها و مربیانی هستند که این فضایل را آموزش دهد و موعظه کند تا در روح و رفتار مردمان آثار زیبای اخلاق نمودار گردد.

همچنین نفی ریاضت های سخت و دشواری که عرفان را به عدة خاصی از افراد بشر اختصاص می دهد درست و به جاست. در حقیقت معنویت باید طوری ارائه شود که همة مردم در هر جا بتوانند به آن بپردازند و در متن زندگی عادی و روزمره و در همه حال معنوی باشند. تأکید اسلام بر نفی رهبانیت و اصرار بر حضور در جمع مردم و هم دلی و دستگیری از آنها مؤیدی برای این ویژگی مثبت در آموزش های فالون دافاست.

بنابراین از جهت تزکیه ذهنی یا اخلاقی که تزکیة شین شینگ نامیده شده، روش فالون دافا آموزش های ارزشمند و لازمی را برای انسان امروزی ارائه می دهد. از جهت تزکیة جسمانی هم تا آنجا که به حرکات بدنی ورزش و نرمش مربوط می شود بسیار مفید و برای انسان امروز که با محدودیت های تمدن تکنولوژیک فرصت کمتری برای حرکت دارد، جذاب و لازم است. و به راستی در ارتقای سلامت و کاهش بیماری و ضعف جسمانی مؤثر و مفید است. اما در ابعاد نظری ابهامات و اشکالاتی وجود دارد که مواردی از آنها را بیان می کنیم.

1. در تزکیة ذهن که با سه فضیلت اخلاقی راستی، نیک خواهی و بردباری انجام می شود، به نظر نمی رسد که این ها مربوط به ذهن باشند. ذهن انسان می تواند تصور کند مثلاً راستی یعنی مطابقت یک ایده با واقعیت اما راستگویی و صداقت عمل است و به ساحت اراده و تصمیم و عمل مربوط می شود. بردباری نیز به معنای کنترل هیجانات گوناگون و نوعی خودداری است که به عمل و اراده مربوط می شود. نیک خواهی هم تا آن جا که تصور شود و خوبی و شایستگی آن مورد تصدیق قرار گیرد به ذهن مربوط است اما در عمل به عمل و اراده مربوط می شود. تزکیة ذهن یعنی چه؟ اینها اخلاق است و به عمل و رفتار و منش شخص برمی گردد نه ذهن زیرا هستند بسیاری از کسانی که در بارة این فضایل نیکو و زیبا به خوبی سخن بگویند و تصور واضح و روشنی از آن در ذهن داشته باشند و نیز در تصدیق خوبی و الزام آن تردیدی نداشته باشند ولی در عمل براساس آن فضایل و قواعد اخلاقی عمل نکنند.

2. ادعای ایشان این است: کسی که صداقت و نیک خواهی و بردباری می ورزد و تزکیة ذهن را انجام می دهد، مادة سفیدی به نام تقوا تولید می کند. و استاد این ماده را به انرژی تزکیه (گونگ) تبدیل می کند. این مادة سفید چیست؟ آیا این قانون فیزیک که میزان ماده و انرژی همواره در جهان ثابت است، مخدوش نمی شود. ما وقتی نیک خواهی می کنیم و از کار کسی با یک تلفن گره گشایی می کنیم، آیا ماده ای یا انرژی از بین رفته و به مادة سفید تقوا تبدیل شده است؟ در این صورت اگر تلفن نزینم و بدویم تا حضوراً همان کار تلفنی را انجام دهیم حتماً مادة سفید بیشتری به دست خواهیم آورد؟ این مادة سفید به راستی چیست؟ اگر با یک تلفن مشکل بزرگ ده نفر را حل کنیم بیشتر مادة سفید تقوا تولید می شود یا اینکه با دوندگی چند ساعت مشکل کوچکی از یک نفر بر طرف شود؟ اگر نیک خواهی مادة تقوا ایجاد می کند، مقدار آن تابع کیفیت نیکی است یا میزان ماده و انرژی که در عالم برای آن هزینه می شود؟

3. لی هنگجی قوانین تحقیرآمیزی را برای افزایش تقوا معرفی می کنند، که به راستی شأن انسانی را در هم می شکند. و انسان را به ستم پذیری و سکوت در برابر تعرضات و همانند بیماران روانی و عقب مانده عمل کردن تشویق می کند. البته گذشت و بخشش به ویژه در جایی که احتمال اصلاح طرف خطاکار باشد، بسیار پسندیده است؛ اما او می گوید: «در جهان ما قانونی وجود دارد: «بدون ازدست دادن، چیزی به دست نمی آید.» [وقتی مردم] شخص عقب افتاده را می بینند، او را تحقیر می کند، [مثلاً می گویند:] «تو ابله بزرگی»! وقتی دهان شان را باز می کنند تا به او توهین کنند تکه ای از تقوا پرتاب می شود. وقتی با کسی بد رفتاری کرده اید، طرفی هستید که چیزی از او گرفته اید و بنابراین مجبورید چیزی از دست بدهید. وقتی کسی جلو رفته و به او لگدی بزند، «تو ابله بزرگ»! بسیار خوب، تکه ای دیگر از تقوا به آن طرف پرتاب خواهد شد. وقتی کسی به او ناسزا گفته یا او را با لگد می زند، فقط لبخندی می زند، «ادامه بده، تو داری در این مدت به من تقوا می دهی و من تکه ای از آن را به تو برنخواهم گرداند» اگر حقایق سطوح بالاتر را به کار ببریم، دربارة این بیندیشید، چه کسی زرنگ است؟ آیا او فرد زرنگی نیست؟»[29]

از این سخنان برمی آید که برای اینکه تقوا یا مادة سفید را به دست آورید باید رنج بکشید. پس اگر به شما اهانت شد یا ظلم شد مثل احمق ها لبخند بزنید و شادی کنید؛ زیرا بهترین چیز عالم را به شما داده است. این توصیه ها با وجدان انسان سازگار نیست. ما می خواهیم حرمت و احترامان حفظ شود در برابر تعرضات از خود دفاع می کنیم البته اگر کسی از روی نادانی رفتار نادرستی انجام دهد باید کریمانه از او گذشت چنانکه قرآن کریم در توصیف بندگان خدا می فرماید: «وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَی الأرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلامًا»[30] بندگان خدا با فروتنی روی زمین راه می روند و اگر جاهلان به آنان چیزی بگویند با روی خوش سلام می کنند.

اما این برخورد در جای خود نیکوست. اگر کسی ظالم بود چه باید کرد؟ اگر ما در برابر او سکوت کنیم باز هم ظلم می کند، ظلم بزرگتر، دستش را به روی دیگران هم می گشاید. در این موارد قرآن کریم نهیب می زند که «وَمَا لَکُمْ لا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَنَا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَاجْعَل لَنَا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیرًا»[31] ؛ «لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلا مَنْ ظُلِمَ»[32]

اما لی هنگجی می گوید: «یک تمرین کننده بودن امری است فوق طبیعی، پس به عنوان فردی فوق طبیعی باید با خودتان بر طبق اصول فوق طبیعی رفتار کنید، به جای این که خود را با اصول و منطق مردم عادی بسنجید. وقتی رابطة کارمایی موضوعی را نمی دانید، احتمال آن وجود دارد که آن را به طور نادرستی اداره کنید... بعضی اشخاص می گویند: «اما من فقط می خواهم مطمئن شوم که عدالت رعایت شود.» خیلی خوب، پس همگی باید در دانشکدة پلیس ثبت نام کنیم؟... وقتی مردم دعوا می کنند و شاید یکی به دیگری لگد بزند یا یکی از آن ها ضربة محکمی به دیگری بزند، ممکن است آن شخص به فرد دیگر چیزی بده کار بوده و حالا آن ها در حال تصفیه کردن بدهی هستند. بنابراین اگر پادرمیانی کنید، نمی توانند آن را تصفیه کنند و مجبورند آن را دوباره دفعة بعد انجام دهند.... اگر حتی در مورد چیزهایی مثل قتل یا آتش سوزی کاری انجام ندهید، پس در مورد چه چیزی کاری انجام خواهید داد؟ اما یک چیز هست، این چیزها زیاد ربطی به ما تزکیه کنندگان ندارند.»[33]!

پادرمیانی در حل اختلافات مردم، برقراری صلح و آشتی و ترویج مهربانی و نیکی برترین مهرورزی و نیک خواهی است. مبارزه و جهاد با ظلم هم رنج است و بردباری می خواهد و تلاش برای برطرف کردن ستم و جور از مردم که دست دعا برداشته و راه نجاتی می جویند و از خودشان کاری برنمی آید، برترین نیکوکاری و شفقت و مهربانی ست. که معنویت اسلامی برآن تأکید دارد و فالون دافا به بی تفاوتی در برابر مردم و ستم پذیری دربارة خود و دیگران دعوت می کند و نام آن را تزکیه، حفظ تقوا و به دست آوردن گونگ می گذارد.

4. تبدیل مادة سفید تقوا به گونگ فرایند مبهم و تعریف نشده ای است توضیحی در بارة آن وجود ندارد غیر از اینکه با فالون و عمل فاشن یعنی بدن نامرئی لی هنگجی صورت می گیرد. این ادعای غریب و عجیبی است که یک شی مدوری به نام فالون در زیر شکم پیروان این فرقه کار گذاشته می شود ولی هنگجی عمل کار گذاری فالون را انجام می دهد. این عمل روی تمام کسانی که در سمینارهای او شرکت می کنند و نیز کسانی که کتب او را می خوانند و تمریناتش را یاد می گیرند، انجام می شود. البته معلوم نیست که خواندن کتب و یا حضور در سمینارهای او خصوصیتی دارد یا نه. آیا اگر مطالب او را بخوانیم ولی از روی یک ترجمة بد مثل اولین ترجمة فارسی کتاب «شوان فالون» که بعضی با خواندن آن چیز زیادی متوجه نشوند، باز هم فالون کار گذاشته می شود، یا تنها دانستن افکار و آشنایی با فالون دافا موجب کار گذاری فالون می شود؟ در این صورت خوانندگان این مقاله نیز باید احساس کنند که فاشن لی هنگجی فالونی در زیر شکم شان کار گذاشته است. عامل کارگذاری فالون شرکت در سمینار و خواندن کتاب های او باشد یا فهم تعالیمش، هر چه باشد، ظاهراً اگرچه هیچ اعتقادی به آن نداشته باشیم باز هم اگر تعالیم و تمرین هایش را یاد بگیریم، فالون زیر شکم قرار می گیرد!

5. غایات دست پایین و طبیعت گرایانة این مکتب به راستی عظمت های انسانی و استعدادهای والای او را که در عرفان اسلامی مطرح می شود ندیده می گیرد.[34] لی هنگجی نهایت دستاوردهای مکتب معنوی خود را سلامتی و طول مدت جوانی و دیر پیری معرفی می کند و در بارة نتایج بلند مدت تر و بعد از این زندگی می گوید: «اگر شخصی تقوای بسیار زیادی داشته باشد، در زندگی بعدی اش صاحب منصبی والا مقام می شود و یا این که ثروت زیادی جمع می کند. تقوایش با این چیزها مبادله می شود.»[35]

بدون شک سلامتی و ثروت و منصب چیز های خوبی است که می تواند در جهت خیرخواهی و خدمت و رحمت به انسان ها به کار گرفته شود و دنیا را نیکی و عدالت بیاراید. اما پس از آیا فراتر از این چیزی نیست که انسان بتواند به آن برسد و جان خود را شکوفاتر سازد؟ در عرفان اسلامی سرچشمة هستی و آفریدگار جهان بی نهایت حسن و رحمت و جمال و کمال است و انسان می تواند تا اوج تجلی او و درک هستی و حضورش در ماورای ماده به اوج در آید و روح غیر مادی خود را به اصل خود که هستی بی کران هستی بخش است پیوند دهد تا ابد در جلوه بی پایان او حیاتی بی پایان و سرشار از معنا و شور و تازگی داشته باشد. «إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ * فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ»[36] با این وصف رحمت به خلق و پر کردن زمین از عدالت و نیکی پرتوی از آن همه برکت و نیکی است که انسان در اوج بی نهایت تجربه می کند.

6. یک تناقض بزرگ در گفته های لی هنگجی وجود دارد؛ از یک سو می گوید: «مدرسة ما بدین صورت تزکیه می کند، شما را قادر می کند که خودتان به طور واقعی گونگ را به دست آورید. آن از زمان پیدایش زمین و آسمان اولین بار است.»[37] از سوی دیگر می گوید: «فالون دافای ما یکی از هشتاد و چهار هزار روش تزکیه در مدرسة بودا است. آن هرگز در این دورة تاریخ تمدن انسانی علنی نشده است، اما یک بار در یک دورة ماقبل تاریخ در مقیاس وسیعی انسان ها را نجات داد. امروز در این دورة نهایی آخرین ویرانی، دوباره آن را به طور گسترده ای عمومی می کنم.»[38] بنابراین این روشی که از پیدایش آسمان و زمین بی سابقه بوده و برای اولین بار ارائه می شود، پیش از تاریخ تمدن فعلی بشر که به حدود چهار هزار سال در شرق و کمتر از سه هزار سال در غرب می رسد، یک بار انسان ها را نجات داده است ولی هنگجی دوباره آن را عمومی می کند!

7. ادعاهای غیر قابل اثبات ناپذیر زیادی در گفته های ایشان وجود دارد. از جمله بدن های متعدد در عوالم دیگر، بدن انرژی، وجود فاشن یا بدنی که با تقوا و گونگ درست شده است، قرار دادن فالون در بدن دیگران، اینکه تعداد تمرین های بودا در اول 84000 مورد بوده است، اطلاعات جالب از ماقبل تاریخ و اینکه انسان ها به جهت خطا از عوالم بالا سقوط کرده اند و با اینکه صلاحیت باقی بودن را نداشتند روشن بینان شرایط این دنیا را به عنوان آخرین فرصت بازگشت به اصل خود برای آنها فراهم کرده اند. و انسان های والا خالق این جهان اند![39] بدون شک بازگشت به اصل و اینکه دنیای فعلی ما گذرگاهی است و برای شکوفایی باید از آن استفاده کرد در ادیان مختلف بیان شده و بخشی از آن را هر خردی در میابد، اما داستان هایی را که لی هنگجی تعریف می کند را نه با عقل می توان فهمید، نه با تجربه می توان اثبات کرد و نه بر وحیی مطمئن اتکا دارد.

8. خودستایی های آزار دهندة او نیز بسیار است. او تمام استادان دیگر را فریبنده و تحت تسخیر حیوانات دانسته[40] و می گوید: «در حال حاضر تنها کسی هستم که به طور علنی یک راه درست را آموزش می دهد. کاری را انجام می دهم که قبلاً توسط هیچ کس انجام نشده است... آن چه را که به شما آموزش می دهم یک حقیقت عظیم دربارة جهان است.»[41] «تا امروز هم تنها کسی هستم که به طور واقعی چی گونگ در سطوح بالا را به طور عمومی منتقل می کنم، فرد دیگری وجود ندارد.»[42] لی هنگجی داستانی را تعریف می کند که یک استاد گونگ را به مار تبدیل کرده است.[43]

دربارة کتابش می گوید: «بعضی از افراد نمی توانند کیفیت روشن بینی خود را بهبود بخشند. آن ها با بی اعتنایی چیز هایی را روی کتاب من می نویسند. تمرین کنندگان ما با چشم سوم باز، هریک می توانند ببینند که این کتاب پر از رنگ های خیره کننده است و با نور طلایی می درخشد و هر کلمه نقشی از فاشن من را در بردارد. اگر دروغ بگویم، همه را گول زده ام.... چگونه جرأت می کنید همین طور روی آن علامت بگذارید؟»[44] در جای دیگر می گوید: «هیچ کس قادر نیست مرا بفهمد یا اینکه بداند در فکر من چه می گذرد.»[45]

او ادعا می کند که برای تبرک مجسمة بودا باید از عکس او استفاده شود. «اگر یک مجسمة بودا را که تبرک را نگذرانده است، عبادت کنید بسیار خطرناک خواهد بود.[46]...اگر یک معبد این مشکل را داشته باشد حتی بیشتر خطرناک خواهد بود. وقتی یک راهب آن را عبادت می کند، مسئولیت او را به عهده خواهد گرفت. آیا مرا عبادت نمی کنی؟ مشخص است که در حال عبادت من هستی! خوب، آیا نمی خواهی تزکیه کنی؟ از تو مواظبت خواهم کرد. تزکیة تو را برنامه ریزی خواهم کرد... در بارة مجسمه های بودا در خانه چه کار باید کنیم؟ شاید تعدادی از این افراد به فکر من افتاده اند. برای این که به شاگردانم کمک کنم که تزکیه کنند، به شما خواهم گفت که می توانید این کار را انجام دهید: کتاب (زیرا عکس مرا دارد) یا عکس مرا بردارید و مجسمة بودا را در دست تان نگه دارید. حالت دست گل نیلوفر آبی بزرگ (حالتی از دست برای تبرک) را انجام دهید، گویی در حال کمک خواستن از من هستید، و از معلم تان برای تبرک در خواست کنید. تبرک در عرض نیم دقیقه انجام خواهد شد.»[47]

این ادعاها بسیار بزرگ و شگفت انگیز است و در هیچ یک از منجی های گذشته نظیر بودا، مسیح و محمد همانند آن را سراغ نداریم بلکه بر عکس آنچه از آنها شنیده ایم تواضع و اصرار براین بوده است که «ما نیز بشری همانند شما هستیم که فقط وحی الهی را دریافت می کنیم.»[48] و خداوند به پیامبر می فرماید: «تو فقط تذکر دهنده ای و هیچ سیطره ای بر مردم نداری»[49]

نتیجه اینکه در غیاب حقیقت دروغ ها و ادعاها سربرمی آورد و گرایش های معنوی مردم در لباس اخلاق و معنویت به بازی گرفته می شود. وقتی عرفان حقیقی و شریعت راستین در میان مردمی نباشد، نیاز مردم به معنویت و اعمالی که اندیشه و روح معنوی را در آنها تثبیت کند، از بین نمی رود و این گرایش فطری به عبودیت و بندگی باقی است، پس به هر خسی دست دراز می کنند تا گمشد ة خود را بیابند و کسانی که نیرنگی برتر و حیله ای کارگر دارند، هوس های خود را در قالبی مردم پسند عرضه کرده و مردمان را به سوی خود فرامی خوانند.

 

سوتیترها

لی هنگجی می گوید: «شاگردان فالون دافای ما بعد از مدتی عمل تزکیه، تغییر زیادی در صورت ظاهری شان خواهند یافت، پوست آنها نرم و سرخ و سفید خواهد شد و با سلامتی خواهد درخشید. برای مسن ترها چروک صورت کمتر شده و حتی بسیار کمتر خواهد شد،...به علاوه خانم های مسن تر عادت ماهانه شان را باز خواهند یافت.»

همة مردم یک روح اصلی و خود آگاه دارند و یک روح کمکی که در حالت نیمه هوشیار فعال می شود. خود اصلی ما همان ذهن خود آگاه و هوشیار است که باید تزکیة شود. روش ها و تمرین های دیگر که به خلسه رفتن را لازمة تمرین می دانند، در حقیقت روح کمکی را تزکیه می کنند. مدیتیش های طولانی و حتی آنها که سالها ریاضت می کشند، روح اصلی را تزکیه نمی کنند. اما روش فالون دافا با تأکید بر همین زندگی عادی و قرار گرفتن در آن و تحمل انواع رنج ها خود آگاه اصلی و روح اصلی تمرین کنندگان را تزکیه می کند.

ویژگی های مثبت قابل توجهی در فالون دافا به چشم می خورد که ستودنی است. تأکید بر فضایل اخلاقی راستی، مهربانی و بردباری در روزگاری که اخلاق و انسانیت رنگ باخته بسیار ارزشمند است. و بدون شک مردم نیازمند به مرام ها و مربیانی هستند که این فضایل را آموزش دهد و موعظه کند تا در روح و رفتار مردمان آثار زیبای اخلاق نمودار گردد. همچنین نفی ریاضت های سخت و دشواری که عرفان را به عدة خاصی از افراد بشر اختصاص می دهد درست و به جاست. در حقیقت معنویت باید طوری ارائه شود که همة مردم در هر جا بتوانند به آن بپردازند و در متن زندگی عادی و روزمره و در همه حال معنوی باشند.

لی هنگجی قوانین تحقیرآمیزی را برای افزایش تقوا معرفی می کنند، که به راستی شأن انسانی را در هم می شکند. و انسان را به ستم پذیری و سکوت در برابر تعرضات و همانند بیماران روانی و عقب مانده عمل کردن تشویق می کند. البته گذشت و بخشش به ویژه در جایی که احتمال اصلاح طرف خطاکار باشد، بسیار پسندیده است؛ اما او می گوید: «در جهان ما قانونی وجود دارد: «بدون ازدست دادن، چیزی به دست نمی آید.» [وقتی مردم] شخص عقب افتاده را می بینند، او را تحقیر می کند، [مثلاً می گویند:] «تو ابله بزرگی»! وقتی دهان شان را باز می کنند تا به او توهین کنند تکه ای از تقوا پرتاب می شود. وقتی با کسی بد رفتاری کرده اید، طرفی هستید که چیزی از او گرفته اید و بنابراین مجبورید چیزی از دست بدهید. وقتی کسی جلو رفته و به او لگدی بزند، «تو ابله بزرگ»! بسیار خوب، تکه ای دیگر از تقوا به آن طرف پرتاب خواهد شد.

غایات دست پایین و طبیعت گرایانة این مکتب به راستی عظمت های انسانی و استعدادهای والای او را که در عرفان اسلامی مطرح می شود ندیده می گیرد. لی هنگجی نهایت دستاوردهای مکتب معنوی خود را سلامتی و طول مدت جوانی و دیر پیری معرفی می کند و در بارة نتایج بلند مدت تر و بعد از این زندگی می گوید: «اگر شخصی تقوای بسیار زیادی داشته باشد، در زندگی بعدی اش صاحب منصبی والا مقام می شود و یا این که ثروت زیادی جمع می کند. تقوایش با این چیزها مبادله می شود.»

بدون شک سلامتی و ثروت و منصب چیز های خوبی است که می تواند در جهت خیرخواهی و خدمت و رحمت به انسان ها به کار گرفته شود و دنیا را نیکی و عدالت بیاراید. اما پس از آیا فراتر از این چیزی نیست که انسان بتواند به آن برسد و جان خود را شکوفاتر سازد؟

خودستایی های آزار دهندة او نیز بسیار است. او تمام استادان دیگر را فریبنده و تحت تسخیر حیوانات دانسته و می گوید: «در حال حاضر تنها کسی هستم که به طور علنی یک راه درست را آموزش می دهد. کاری را انجام می دهم که قبلاً توسط هیچ کس انجام نشده است... آن چه را که به شما آموزش می دهم یک حقیقت عظیم دربارة جهان است.» «تا امروز هم تنها کسی هستم که به طور واقعی چی گونگ در سطوح بالا را به طور عمومی منتقل می کنم، فرد دیگری وجود ندارد.» لی هنگجی داستانی را تعریف می کند که یک استاد گونگ را به مار تبدیل کرده است.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان
تبلیغات متنی