ماهان شبکه ایرانیان

زمینه ها و روش های تفاهم در زندگی مشترک

تفاهم، محور زندگیتفاهم عبارت است از: همدیگر را فهمیدن و علت رفتارهای همدیگر را درک کردن و به دیگری در سلیقه ها و باورها و رفتارهای شخصی اش حق دادن

زمینه ها و روش های تفاهم در زندگی مشترک

تفاهم، محور زندگی

تفاهم عبارت است از: همدیگر را فهمیدن و علت رفتارهای همدیگر را درک کردن و به دیگری در سلیقه ها و باورها و رفتارهای شخصی اش حق دادن. در زندگی برای رسیدن به تفاهم باید عوامل و شرایطی مهیا باشد که قبل از ازدواج، زن و مرد با توجه و عنایت کافی به آنها تفاهم هر چه بیشتر را در زندگی فراهم آورند. زن و مرد باید به رغم تفاوت های فردی خود ( که حاصل عوامل ارثی، محیطی و رشد در طول زمان است ) یکدیگر را درک کنند، زبان یکدیگر را بفهمد، تفاوت در سلیقه ها را بشناسند و در عین تلاش برای خودسازی و تکامل، یکدیگر را همان گونه که هستند بپذیرند. از جلوه های تفاهم می توان به روحیه ی مهرورزی و گذشت، حسن خلق، بردباری، گفتگو، انتقاد دلسوزانه و مدارا اشاره کرد.

عوامل مؤثر در تفاهم

ایمان و باورهای مشترک: زن و مرد، یک عمر شریک هم در زندگی هستند و بیشتر اوقات را با هم می گذرانند. پس تحت تأثیر عقاید و افکار و اخلاق یکدیگر قرار خواهند گرفت. بدون تردید، مرد یا زن معتقد و دیندار و پایبند به اخلاق، نه تنها همسر خود را به دینداری، تقوا و پیشرفت تشویق می کند، بلکه می تواند فضای خانواده را به محیطی امن، با نشاط و دور از گناه یا درگیری و تنش، تبدیل کند.
تحصیلات: کسانی که از نظر تحصیلی، تناسب داشته باشند، یکدیگر را بهتر درک می کنند و بیشتر قادر خواهند بود با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. هر چند تحصیلات، به خودی خود نمی تواند عقل و درایت کافی در زندگی را تضمین کند، ولی به هر حال ، نزدیک بودن تحصیلات زن و مرد، عامل مؤثری در تفاهم بین آن دو به حساب می آید، هر چند اندکی بالاتر بودن تحصیلات مرد، معمولا مانعی برای تفاهم و درک متقابل، محسوب نمی شود.
سن: تناسب میان زن و مرد، آن دو را از نظر نیازها و علایق به هم نزدیکتر می کند و بهتر می توانند به نیازهای طبیعی یکدیگر پاسخ دهند و انتظاراتشان نیز تشابه بیشتری به هم دارد ( در مورد تناسب سنی ، معمولا توصیه می شود که زن، حدود دو تا چهار سال از مرد، کوچک تر باشد ).
تناسب تربیتی - فرهنگی دو خانواده: بسیاری از عادات، سلوک، رفتار و اخلاق فرد در زندگی، در بستر خانواده آموخته می شود. بنابراین تشابه در وضعیت تربیتی و فرهنگی خانواده ی دختر و پسر، از اهمیت والایی برخوردار است و عدم تشابه و یا تضاد در شیوه های تربیتی در دو خانواده، می تواند منشا بسیاری از اختلافات و درگیری های زن و مرد در زندگی باشد.
تناسب وضعیت اقتصادی - اجتماعی دو خانواده: کارشناسان خانواده، توصیه می کنند که خانواده ی دختر و پسر، از نظر طبقه و وضع اقتصادی، نزدیک به هم یا مشابه باشند تا سازگاری بیشتری را در کنار هم تجربه کنند. در برخی موارد( که البته عمومیت ندارد )؛ هستند افرادی که با وجود در طبقه ی اجتماعی و ثروت و دارایی، در کنار هم زندگی شاد و سعادتمندی را می گذرانند؛ اما در اغلب این موارد، طبقه ی اجتماعی - اقتصادی خانواده ی زن، پایین تر از مرد است.
تناسب طبیعی: روان شناسان و مشاوران خانواده، معتقدند که زنان و مردانی که از جهت عواطف، حجم فعالیت و انرژی، زشتی و زیبایی، درون گرایی و برون گرایی، سردی و گرامی مزاج و... وضعیتی معمولی دارند، هیچ گونه مشکل یا مانع خاصی برای ازدواج با یکدیگر ندارند؛ اما ازدواج فرد پر انرژی یا بیش فعال با فرد کم تحرک و سنگین، برون گرا و اجتماعی با درون گرا و منزوی، زیبا با زشت، گرم مزاج (پرهیجان) با سردمزاج و... مشکلات فراوانی (از جمله: بدبینی، غرور، تحقیر، دلزدگی، افسردگی و... ) را موجب می شود.

اصول هفتگانه ی تفاهم

تنها زمانی می توانید فرد مناسبی را برای زندگی خود پیدا کنید که خودتان فرد مناسبی شده باشید. حتی اگر فرد مناسبی نباشید، ارتباط شما ناچار به شکست منجر خواهد شد. افراد زیادی هستند که در جستجوی فرد مناسبی هستند، پیش از آن که تلاش کنند تا خود، فرد مناسبی شوند.
پروفسور اولسون، استاد دانشگاه مینه سوتا (در امریکا)، ملاک ها و معیارهای زیر را برای ازدواج موفق پیشنهاد می کند. اگر به فکر ازدواج هستید یا در آینده، قصد ازدواج دارید، این ملاک ها در انتخاب همسر ، به شما کمک خواهند کرد:
1. قبل از ازدواج، هر دو نفر باید مستقل و پخته باشند: هر چه دو نفری که می خواهند با هم ازدواج کنند پخته تر و مستقل تر باشند، ایجاد ارتباط صمیمانه، راحت تر و ساده تر خواهد بود. استقلال و پختگی اغلب در طول زمان و گذر عمر، همراه با افزایش سن به دست می آید. بهترین عامل پیش بینی کننده ی ازدواج موفق بر اساس تحقیقات، سن افراد در هنگام ازدواج است. هر چه سن آنها پایین تر باشد، احتمال طلاق افزایش می یابد. به نظر می رسد که علت امر، این باشد که افراد مسن تر، ثبات بیشتری دارند و دقیق تر می دانند که از ازدواج چه می خواهند.
2. هر دو نفر به همان اندازه که دیگری را دوست دارند، خودشان را هم دوست داشته باشند : در روابط صمیمانه، داشتن عزت نفس، بسیار مهم است. به واقع؛ اگر شما به خودتان عشق نورزید، سخت است که به دیگری عشق بورزید. پیش از این که بتوانید عشق بورزید و دریافت کننده ی عشق باشید، نیاز به احساس امنیت و عزت نفس دارید.
3. هر دو نفر بتوانند همان گونه که از با هم بودن لذت می برند، از تنها بودن نیز لذت ببرند: تعادل بین « با هم بودن » و « با هم نبودن » یا تعادل بین « همراهی » و « دوری » در یک ارتباط صمیمانه نقش مهمی دارد. یک ارتباط صمیمانه به هر دوی آنها نیاز دارد. برای ایجاد این تعادل، همسران باید بتوانند از فعالیت های جداگانه، در اوقاتی که با هم نیستند، لذت ببرند . زیاد با هم بودن، می تواند به رفتارهای مخرب و منفی مثل کنترل همسر و قدرناشناسی منجر شود.
4. هر دو نفر در شغل و حرفه ی خود، ثبات داشته باشند: شغل یا حرفه ی باثبات و رضایت آور، در عین حال که می تواند امنیت مالی به همراه داشته باشد، ایجاد امنیت هیجانی می کند. زمانی که شغل و حرفه ی فرد، به خوبی پیش می رود ، او می تواند زمان بیشتر و انرژی بالاتری را صرف ارتباط خود با دیگری کند. از طرف دیگر، هر چه دل مشغولی و استرس فرد نسبت به کار و فعالیت بیشتر باشد، انرژی کمتری برای ارتباط خواهد داشت.
5. هر دو نفر، از خود ، آگاه باشند و خود را بشناسند: یک ارتباط صمیمانه، نیاز به گشادگی، درستکاری و صداقت بین دو نفر دارد. هر فردی باید بتواند توانمندی های خود را ارزیابی کند و ضعف های خود را به طور واقع بینانه بشناسد و مشکلات را تقصیر دیگران نیندازند. در ضمن، لازم است که هر طرف بدانند که از دیگری چه می خواهد انتظاراتش از او چیست و نیز این که در این ارتباط، چه می تواند به دیگری ارائه کند و چه انتظاری را می تواند برآورده سازد. آشنایی می تواند در این راه، به افرادی که خواهان ازدواج با هم هستند، کمک زیادی بکند.
6. هر دو نفر بتوانند نظرات و خواسته های خود را قاطعانه بیان کنند: یکی از کلیدهای رشد صمیمیت، جسارت است. جسارت به این معنا که آنچه را می خواهید، به طور شفاف، مستقیم و به شیوه ی درست بیان کنید. افرادی که جسارت - به معنای بیان شده - ندارند، اغلب در روابط خود، منفعل یا پرخاشگر هستند، یا این که تلاش می کنند دیگران را فریب دهند در برقراری ارتباط، نقش بازی کنند. هر چه که همسران ، خواسته های خود را شفاف تر بیان کنند؛ احتمال این که به خواسته های خود برسند بیشتر است. جسارت را نباید با خشونت اشتباه گرفت. خشونت، تلاش برای سلطه بر دیگری است و جسارت، بیان ساده ی نیاز و میل فرد، با شفافیت و صراحت همراه با رعایت ادب و حقوق دیگران است.
7. هر دو نفر سعی کنند که خودخواه نباشند وخواسته های دیگری را برآورده کنند: وقتی که ما به نیازهای دیگران توجه می کنیم، آنها نیز به نیازهای ما توجه می کنند. این، یک قانون است و قانون « جلب توجه روشن بینانه » نام دارد. اصل بر این است که خودخواهی کمتر، بهترین صلاح فرد است؛ چرا که به روابط همکارانه و صمیمانه کمک می کند و برای همه سودمند است. مراقبت، بدون انحصار طلبی و توجه بدون حسادت، همسر را تشویق می کند تا به ظرفیت های بالقوه ی خود بپردازد و توانمندی های نهفته ی درونی خود را بشناسد و این یعنی سود بردن هر دو نفر.
منابع:
1. پیام مشاور، ماه نامه ی مشترک دفتر مرکزی مشاوره ی وزارت علوم و مرکز مشاوره ی دانشگاه تهران ، ش 40، ( فرودین 85 )
2. آموزش جوانان در آستانه ی ازدواج، شکوه نوابی نژاد و مجید رشیدپور و احمد به پژوه، تهزان: انجمن اولیا و مربیان.
3. راهنمای ازدواج، جورج اونیل، مترجم: بهزاد رحمتی، تهران: دنیای کتاب.
برگرفته از: مجله ی حدیث زندگی، شماره ی33.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان