این نویسنده و هنرمند موسیقی در گفتوگو با ایسنا، درباره تبِ نوشتن و نویسنده شدن گفت: این مسئله نشاندهنده بیماری فضای نشر است. کسی که مینویسد باید اهل مطالعه و تفکر باشد بهویژه اگر بخواهد رمان بنویسد.
او با بیان اینکه نوشتن رمان زیر 40 سالگی کار خطرناکی است، اظهار کرد: به ندرت پیش میآید قبل از 40 سالگی کسی به حدی از تفکر که لازمه نوشتن رمان است، برسد. برای نوشتن رمان بیشتر از کتابهای دیگر باید اهل مطالعه و تفکر باشید زیرا برای نوشتن کتاب فلسفی یا تاریخی باید فقط در فلسفه یا تاریخ تخصص داشت، اما برای نوشتن رمان باید هم در فلسفه تخصص داشت و هم در تاریخ؛ زیرا موضوع رمان انسان است و شناخت انسان منوط است به شناخت فلسفه و تاریخ و البته روانشناسی و مردمشناسی و بسیاری علوم دیگر.
زاهدی افزود: زمانی که با نویسندههای جوان که اغلب خانم هستند صحبت میکنیم، میبینیم که اصلا رمانی نخواندهاند و حتی صادق هدایت و جلال ال احمد را (که دست کم بزرگراهی به نام ایشان هست!) نمیشناسند. این یعنی اینکه این دسته از افراد مطلقا کتاب نخواندهاند. زمانی که میپرسید چطور رمان نوشتی، میگوید داستان را نوشتم، یک نفر آن را ویرایش کرد و با هزینه شخصی چاپش کردم.
او با بیان اینکه ظاهرا وزارت ارشاد با این آثار نویسندههای جوان مشکلی ندارد گفت: احتمالا وزارت ارشاد میگوید این یک دختر 15-16 ساله است و چیزکی نوشته است، حالا بیرون بیاید ضرری ندارد؛ اما اگر تورج زاهدی بنویسد فرق میکند؛ مثلا اگر بنویسد بادمجان چون بادمجان سیاه است لابد میخواهد سیاهنمایی کند! البته من اینها را از خودم میگویم زیرا به ما چیزی نمیگویند و ما مجبور هستیم به حدس و گمان متوسل شویم. کتاب را نگه میدارند بدون آنکه چیزی بگویند. مثلا یک کتاب من از دوره احمدینژاد تا کنون در وزارت ارشاد باقی مانده است و مطلقا هم پاسخ نمیدهند که مشکل چیست.
این نویسنده تأکید کرد: چاپ کتاب کسانی که مطلقا مطالعه نمیکنند یک بیماری است، چرا ارشاد اجازه چاپ چنین کتابهایی را میدهد نمیدانم. نمیگویم کتاب آنها چاپ نشود؛ اما برای کسانی که کاربلد هستند نیز مشکلی نباشد. از طرف دیگر برخی از ناشران نیز برای انتشارات خود ارزش قائل نیستند و ظاهرا برایشان مهم نیست که حیثیت نشر خود را پای کتاب این نوع نویسندگان بگذارند.
او با بیان اینکه فضای مجازی در تب نوشتن مؤثر است اظهار کرد: برخی از دوستان من مقصرند؛ فردی که نمیداند رمان چیست نوشتههایش را برای آنها میفرستد و او برای اینکه طرفداران خود را از دست ندهد این نوشتهها را تأیید میکند و میگوید شما اگر بیشتر ممارست بکنید، کارتان بهتر خواهد شد. هرچند این حرف درست است اما در عین حال اشتباه نیز هست. نویسنده باید بگوید شما اینکاره نیستید، در ابتدا چند رمان بخوانید تا بدانید ساختار رمان چیست.
زاهدی افزود: امروزه همه از تلویزیون و فضای مجازی فیلم میبینند و هرکسی داستانی به ذهنش میآید، میگوید چرا من ننویسم؟ دیگر کسی به فکر این نیست که چه چیزی را منتشر میکند. اغلب هم وضع مالی خوبی دارند، پدرشان هزینه را میدهد تا فرزند خود را راضی کند غافل از اینکه او را از کسب دانش منع میکند و به ته چاه ضلالت میفرستد.
او با بیان اینکه کاش در فضای مجازی نقدی صورت نمیگرفت، گفت: اغلب این نقدها، نقد امیدوارانه است. البته نقد به معنای ایرادگیری نیست، ولی نویسنده میتواند به کسی که نوشتههایش را فرستاده با ملایمت بگوید فورستر کتابی دارد به نام «جنبههای رمان»، این کتاب را بخوانید، و در مرحله بعد داستانهای نویسندههای قدیمی را به او معرفی کند. اگر نقد بخواهد امیدواری بدهد تا کسی که اصلا رمان نخوانده نویسنده شود بهتر است نقدی در کار نباشد.
این نویسنده همچنین درباره تأثیر کارگاههای نویسندگی بر تب نوشتن بیان کرد: اگر کسی همت داشته باشد تا به کارگاه داستاننویسی برود حتی آنهایی که در کافیشاپ برگزار و فقط در آنها داستان خوانده میشود، من به همتش نمره 20 میدهم زیرا فرد حداقل چند داستان را میشنود.
او اضافه کرد: فرد با شنیدن داستان متوجه میشود که باید برای نوشتن داستان از تجربیات زندگیاش استفاده کند، آدمها را ببیند تا بتواند شخصیتهای داستانش را بسازد. به نظر من تأثیر این کارگاهها مثبت است. اما عموما در این کارگاهها شرکت نمیکنند زیرا میخواهند زود و بدون هیچ زحمتی بنویسند.
تورج زاهدی درباره اینکه چگونه میتوان کسانی را که در کتاب اول متوقف شدهاند در مسیر درست قرار داد، بیان کرد: باید ببینیم علت آن چه بوده است. گاهی کسی بضاعتش ته میکشد و همان تجربهای را که داشته نوشته و دیگر تجربهای ندارد که بنویسد. گاهی هم مشکل فرد، نشر است مانند من.
او در ادامه اظهار کرد: بعد از آخرین کتابی که نوشتم با نام «تصرف»، دیگر دست به قلم نبردهام. تصرف در سال 93 منتشر شد، ولی تالیف آن در سال 89 به پایان رسید. یعنی الان هفت سال است که دست به قلم نبردهام و اگر اوضاع به همین منوال باشد دیگر هم نخواهم برد؛ زیرا هیچ انگیزهای برای این کار ندارم و نمیدانم چه اتفاقی برای کتابم خواهد افتاد. کوران نشر حوصله، توان و صبر را از من گرفته است بهویژه ممیزی. آقای ارشاد اگر میخواهید ما ننویسیم خب نمینویسیم، به قول محمدعلی فردین تو سی خودت و ما سی خودمان. شما نویسنده به چه دردتان میخورد؟ ما میرویم خانهمان مینشینیم. من از زمانی که خانهنشین شدهام و چیزی نمینویسم خیلی هم خوشحال هستم زیرا آن زمان به قدری تنش داشتم که مدام بیمار میشدم. حالا با خیال راحت نه مینویسم نه آهنگی میسازم و نه سازی میزنم. یک آدم معمولی و خیلی خوشحالم، یعنی ارشاد از من چنین چیزی ساخته است. خدا حفظشان کند. فقط امیدوارم این حمایت مشفقانه را بر سر بقیه نویسندگان نیاورد.
این نویسنده درباره اینکه چگونه نارضایتی از میزان مطالعه ما و چاپ بیرویه کتاب در تناسب قرار میگیرند، گفت: مثالی از سعدی میزنم؛ سیاهی لشکر نیاید به کار / یکی مرد جنگی به از صدهزار. فرمانده حاذق جنگی میتواند 40-50 تکارو تعلیمدیده را با خود به جنگ ببرد یا میتواند 30هزار نفر را که تخصص جنگ ندارند با خود همراه کند. قطعا 50 نفر که تخصص جنگ دارند اثر بیشتری دارند تا 30هزار آدم تعلیمندیده. اینگونه شده است که میگویند اگر کیفیت کارمان خوب نیست کمیت را بالا ببریم. این تقصیر کسی نیست. نمیتوانیم بگوییم ارشاد یا ناشر تصمیم گرفتهاند، بلکه این شرایط از جامعه زاییده شده است.
او با اشاره به میانگین پایین مطالعه ما گفت: پرادعاترین، منتقدترین و بلبلزبانترین آدمها در همین قشر کتابنخوان هستند. در مورد همه چیزی نق میزنند، نظر میدهند و ایراد میگیرند. هیچ مطالعهای هم نمیکنند و اصلا دنبال یاد گرفتن نیستند، به محض اینکه در اینترنت بگویند تورج زاهدی فوت کرد، فوری باورشان میشود و دلیلشان این است که در تلگرام خواندهاند.
زاهدی افزود: افراد ناآگاه از بیخ و بن ریشه همه چیز را میزنند، فقط خود را قبول دارند و نقدشان فقط سیاه است، آن هم در بیسوادی کامل. این نقد یا به زبان بهتر «نق زدن» اثر نمیکند. نداشتن مطالعه و ادعا اگر جمع شود چنین بلایی سرمان میآید. تیراژ کتابها کم شده و به جای اینکه یک کتاب در 30هزار نسخه چاپ شود، 30هزار کتاب در یک نسخه منتشر میشود. از طرف دیگر کتابخوانهای ما آجری مطالعه میکنند و فکر میکنند اگر 10 کتاب بخوانند داناتر از کسانی هستند که پنج کتاب خواندهاند.
او در پایان خاطرنشان کرد: باید اعتراف کنم برخی از کتابهای منتشرشده بسیار وزین هستند و نمیشود از حق گذشت. در هر زمینهای آدم دانا و فاضل زیاد داریم که مینویسند؛ اما اگر مشکلی برای انتشار باشد فقط برای اینهاست و با کسانی که مطالعه نمیکنند و مینویسند مشکلی ندارند.