مقدمه
خداوند تبارک و تعالی برای هدایت بشر، از سرآغاز خلقت انسان تا هنگامه رستاخیز او پیشوایانی قرارداده است و مردمان را ملزم به اطاعت از ایشان کرده است (نساء 64) و گاه برای جدا سازی خط ایمان و اطاعت، از تمرّد و نفاق، آزمایشهای سختی قرار می دهد. امتحان و تمحیص از سنتهای الهی هستند، یکی از این امتحانات که تکرار آن در ادیان گذشته و در اسلام می فهماند که از سنتهای الهی است؛ آزمایش مردم به لزوم اطاعت از پیامبر و یا امام کم سن و سال، است (کلینی، 1363ش: ج 1، 382) و خداوند با این آزمایش دیر باوران را به چالش می کشد به گونه ای که از پذیرش حجت خردسال سر باز زنند و تنها مؤمنان خالص نجات پیدا کنند. این سنّت الهی در مورد امام مهدی علیه السلام در دو مرحله انجام گرفته و می گیرد مرتبه نخست هنگام شهادت پدر در سال260ق و آغاز امامت آن حضرت در سن پنج سالگی رخ داد و مرحله دوم در آستانه ظهور و پدیدار شدن آن جناب در شمایل جوانی 30 – 40 ساله واقع خواهد شد؛ البته سؤال از کودکی و جوانی حجت خدا به پرسش از توانایی وی در هدایت و رهبری جامعه بازگشت می کند، پژوهش حاضر، درباره مرحله دوم این آزمایش است که در زمان ظهور به وقوع می پیوندد.
جوانی امام زمان علیه السلام هنگام ظهور
امام مهدی علیه السلام در آغاز قیام با چهره ای جوان ظاهر می شوند، روایات مربوط به توصیف چهره و شمایل ایشان هنگام ظهور سه گروه اند:
دسته اول بیان کننده اصل جوانی ایشان با واژگانی همچون شاب، شاب حدث، شاب موفق، شاب غرنوق، شاب حزور، شرخ الشباب و فتی موفق است که اگر چه سن خاصی را بیان نمی کنند اما می توان محدوده سنی آن را مشخص کرد.
گروه دوم سن آن حضرت را به صورت تقریبی بیان کرده و آن را بین سی تا چهل سال می داند.
طایفه سوم نیز به نحو دقیق سن آن حضرت را اعلان می نماید.
الف. روایات اصل جوانی در هنگام ظهور بدون تعیین سن
شاب
این واژه به صورت انفرادی در دو روایت یکی شیعی و دیگری از اهل سنت ذکر شده است؛ ماده «شبب» در لغت، دلالت بر رشد و قوت می کند و از این رو به جوانی که رشد کرده و قوی شده شابّ گفته می شود (ابن فارس، 1404ق: ج 3، 177) نیز به جوان در مقابل پیر بدون تعیین سن خاصی شاب اطلاق می گردد (جوهری، 1407ق: ج 1، 151؛ ابن منظور، 1405ق: ج 1، 480).
طبق گزارش مجمع البحرین در فرهنگ روایی به سن 30 سال شاب گفته می شود (طریحی، 1408ق: ج 2، 474). و در روایات تعیین سن امام مهدی علیه السلام نیز کلمه شاب در کنار سن چهل سال و کمتر (صدوق، 1405ق: 652؛ راوندی، 1409ق: ج 3، 1170 – 1171؛ صدوق، 1405ق: 315 – 316؛ طبرسی، 1386ق: ج 2، 9 – 10) قرارداده شده است. بنابر این می توان نتیجه گرفت که مراد از واژه شابّ در مورد امام مهدی علیه السلام محدوده سنی بین سی تا چهل سال است.
شرح الشباب
این واژه در یک روایت شیعی وارد شده (طوسی، 1411ق: 421؛ نجفی، 1420ق: 330) و از جهت لغت به معنی ابتدای جوانی (خلیل الفراهیدی، 1409ق: ج 4، 169؛جوهری، 1407ق: ج 1، 424) و یا قوّت وحِدّت جوانی است (ابن أثیر، 1364ق: ج 2، 457؛ ابن منظور، 1405ق: ج 3، 29). و بنابر معنی دوم می توان آن را بر اواسط جوانی و سن 30 – 40 سال حمل کرد.
شاب حدث
این واژه در یک روایت شیعی ذکر شده است (حمیری، 1413ق: 43)؛ اگر چه لغت شاب به جوان در مقابل پیر بدون تعیین سن خاصی اطلاق می گردد اما هنگامی که این واژه در کنار لفظ حدث قرار می گیرد سن را محدود به ابتدای جوانی می کند (خلیل الفراهیدی، 1409ق: ج 3، 177؛ ابن منظور، 1405ق: ج 2، 132).
شاب موفق
این لفظ در سه روایت شیعی آمده است. واژه موفق در بر دارنده مفهوم رشد (ابن منظور، 1405ق: ج 10، 383؛ زبیدی، 1414ق: ج 13، 487) و تناسب اعضاء (طریحی، 1408ق: ج 4، 527) است و هنگامی که همراه کلمه شاب بکار رود به معنی جوانی است که به رشد کامل و تناسب اعضاء رسیده باشد. و علامه مجلسی نیز در توضیح واژه می-گوید: شاید منظور از موفق کسی باشد که اعضائش متوافق بوده و خلقتش به اعتدال رسیده باشد و یا منظور کسی است که به میان سالی رسیده و جوانی اش رو به اتمام است زیرا در این سن است که انسان توفیق تحصیل کمالات را پیدا می کند (مجلسی، 1403ق: ج 52، 287).
شاب مربوع
این واژه تنها در یک روایت ظاهرا شیعی آمده (فتال نیشابوری، بی تا: 266؛ قاضی نعمان مغربی، بی تا: ج 3، 565؛ مفید، 1414ق: ج 2، 382؛ طوسی، 1411ق: 470)؛ مربوع، در لغت دارای دو معنی است یکی ابتدای جوانی (ابن منظور، 1405ق: ج 8، 106) و دیگری شخص مستوی الخلقة که نه کوتاه قد است و نه بلند قد (خلیل الفراهیدی، 1409ق: ج 2، 133؛ جوهری، 1407ق: ج 3، 1214). و بنابر معنی اول آن حضرت را هنگام ظهور در سنین آغازین جوانی ترسیم می کند؛ و بنابر معنای دوم علاوه بر اشاره به جوانی حضرت به قد و قامت ایشان نیز اشاره دارد.
شاب حزور
این واژه در نسخه بدل یک روایت شیعی وارد شده است (حلی، 1370ق: 182 – 178). برای شاب حزور در لغت دو معنی بیان شده است یکی حکایت از نزدیکی بلوغ دارد (ابن أثیر، 1364ق: ج 1، 380) و دیگری به معنی جوان دارای قوت بدنی (جوهری، 1407ق: ج 2، 629؛ ابن فارس، 1404ق: ج 2، 55؛ ابن منظور، 1405ق: ج 4، 186) و کمال عقلی است (ابن فارس، 1404ق: ج 2، 55؛ ابن منظور، 1405ق: ج 4، 186) و بنابر معنی دوم با روایات دیگر قابل جمع است و قابل حمل بر ابتدای جوانی نخواهد بود زیرا قوّت بدنی و فکری در سن حدود سی تا چهل سال حاصل خواهد شد.
شاب غرنوق
این کلمه در نسخه بدل یک روایت شیعی آمده است (خصیبی، 1411ق: 396 – 392) و از جهت لغت دارای دو معنی است یکی تام و تمام (فیروز آبادی، بی تا: ج 3، 272؛ زبیدی، 1414ق: ج 13، 376) و دیگری به معنی زیبا و دلنشین است (خلیل الفراهیدی، 1409ق: ج 4، 458؛ جوهری، 1407ق: ج 4، 1537؛ ابن فارس، 1404ق: ج 4، 432؛ ابن أثیر، 1364ق: ج 3، 364) و بنابر معنی تمامیت مربوط به بحث سن و بیان کننده دوران میانه جوانی و محدوده سنی سی تا چهل سال است.
لا یؤخذ له بالرکاب
این واژه نیز در دو روایت شیعی وارد شده است و کنایه از جوانی و قدرت امام مهدی علیه السلام است؛ به این معنی که نیازمند کمک جهت سوار شدن بر مرکب نیست. از این واژه نیز سن جوانی تا میان سالی برای آن حضرت متصوّر می-شود.
لیس فی رأسه ولا لحیته طاقة بیضاء
این واژه نیز در یک روایت شیعی بیان شده (قاضی نعمان مغربی، بی تا: ج 3، 380) و کنایه از جوانی آن حضرت است و با روایات تعیین کننده سن تعارضی ندارد.
مجموع روایات این قسمت یازده روایت است که با تعابیر مختلف به این واقعیت اشاره دارند که حضرت مهدی هنگام ظهور دارای شمایل جوان است.
ب. روایات تعیین تقریبی سن امام هنگام ظهور
یک روایت در منابع اهل سنت سن امام مهدی علیه السلام را در وقت ظهور بین سی تا چهل سال بیان می کند (نعیم بن حماد، 1414ق: 226) و روایت دیگر در متون حدیثی شیعه چهره آن حضرت را در محدوده چهل سال و کمتر از آن ترسیم می نماید(صدوق، 1405ق: 652؛ راوندی، 1409ق: ج 3، 1170 - 1171). سه روایت دیگر نیز امام مهدی علیه السلام را در هنگام ظهور دارای شمایل جوان کمتر از چهل سال معرفی می کند.
از این پنج روایات برداشت می شود که امام مهدی علیه السلام در وقت ظهور بین سی تا چهل ساله به نظر می رسند. و در روایت ششم نیز راوی از امام باقر علیه السلام سؤال می کند که آیا شما مهدی ای هستید که موجب غلبه دین خواهید شد؟ امام پاسخ می فرمایند چگونه من مهدی باشم در حالی که چهل و پنج سال از عمرم گذشته است (کلینی، 1363ش: ج 1، 536)؛ این روایت نیز با روایات سی تا چهل سال سازگار است. زیرا بیان می کند که سن امام مهدی علیه السلام کمتر از چهل و پنج سال است.
ج. روایت تعیین دقیق سن ظهور
سن امام مهدی علیه السلام هنگام ظهور در سه روایت به صورت دقیق بیان شده است:
روایت اول که از منابع شیعه است امام را دارای سن سی سال و روایت دوم که ظاهرا نسخه بدل همان روایت اول است امام را سی و دو ساله معرفی می کند.
دو روایت از منابع اهل سنت نیز امام را دارای شمایلی چهل ساله می دانند.
این بخش از روایات نیز با نصوص گذشته تناسب داشته و سن آن حضرت را در محدوده بین سی تا چهل سال منحصر می کند.
بنا بر این مجموع روایات مربوط به سن امام مهدی علیه السلام هنگام ظهور، بیست روایت است؛ اگر چه از جهت متن با هم متفاوتند اما دلالت همگی بر جوان بودن آن حضرت در هنگام ظهور تمام است؛ و از نظر تعداد نیز به حد استفاضه رسیده و ما را از بررسی تک تک اسناد بی نیاز می کند؛ علاوه بر این که در بین آنها روایت صحیح و موثق هم یافت می-شود و به ما اطمینان می دهد که حضرت با شمایل جوان ظهور خواهند کرد؛ و اما روایت سی سال که در نقل طبری واژه ثمانین است با توجه به نقل های دیگر این روایت در سایر منابع(طوسی، 1411ق: 420) و همچنین نسخه دیگر همین کتاب که به جای «ثمانین»، «ثلاثین» ثبت شده است، روایت مخالف محسوب نخواهد شد.
امتحان دشوار (بیان مسأله تحقیق)
جوان بودن رهبر در یک جامعه اگر چه دارای محاسن زیادی از قبیل نشاط، توانایی جسمی و امید افزایی در ملت است؛ اما در کنار آن، نا پختگی، کم تجربگی، شتاب زدگی و نیز عدم استقلال رأی می تواند از معایب چنین رهبری باشد و افراد جامعه را برآن دارد تا رهبری جوان را بر نتابند و در مقابل آن موضع گیری کنند؛ این تقابل در افراد مسنّ که از دوران جوانی فاصله گرفته اند؛ شدید تر است؛ هر چه سن فرد بالاتر رفته باشد قبول رهبری فرد جوان برای او دشوارتر خواهد بود؛ زیرا با دید خوش بینانه، این موضع گیری از روی دلسوزی و نگرانی نسبت به آینده است و با نگاه بد بینانه، فرد با یک مقایسه ذهنی بین موقعیت خود و رهبر جدید، حس حسادتش برانگیخته شده و خودش و یا بهتر از خود و این جوان را شایسته جایگاه رهبری می داند؛ این عکس العمل در بین خواصّ جامعه شدید تر است و عوام جامعه که خود را در رأس امور نمی بینند و داعیه ریاست و سیادت نیز ندارند اطاعت پذیری بهتری نشان خواهند داد و موضع گیری ایشان از روی دل سوزی و یا تحت تأثیر رفتار خواصّ خواهد بود.
در زمان ظهور نیز با بررسی روایات اثبات شد که امام زمان علیه السلام به اراده الهی دارای چهره ای جوان خواهد بود بلکه مطابق روایتی، گذر زمان تا دم مرگ هیچ اثری بر ایشان ندارد (صدوق، 1405ق: 652)
و همین ظهور امام مهدی علیه السلام با چهره جوان که برای پیش برد اهداف بلند امام در حکومت جهانی بسیار کارایی دارد زیرا مطابق فرهنگ قرآنی نیروی جسمی در کنار علم و آگاهی، یکی از اولویت های رهبر الهی است(بقره247). در راستای سنت الهی در آزمایش مردم به حجت در سنین مختلف است (کلینی، 1363ش: ج 1، 384).نوعی قدرت نمایی الهی است که نشان می دهد خداوند قدرت دارد موعود را پس از گذشت بیش از هزار سال به این صورت ظاهر کند (صدوق، 1405ق: 315 – 316؛ طبرسی، 1386ق: ج 2، 9 – 10؛ و 1417ق: ج 2، 229 – 230)
برای برخی مشکل آفرین خواهد بود تا جایی که عده زیادی آن حضرت را انکار خواهند کرد، داستان این انکار و تمرّد در چهار روایت منعکس شده است:
الف - «عن علی بن أبی حمزة، عن أبی عبد الله ( علیه السلام ) أنه قال: " لو قد قام القائم لأنکره الناس، لأنه یرجع إلیهم شابا موفقا لا یثبت علیه إلا من قد أخذ الله میثاقه فی الذر الأول» (نعمانی، 1422ق: 194 – 195)
اگر قائم خروج کند همانا مردم او را انکار می کنند زیرا وی به سوی ایشان برگشته در حالی که جوان است و کسی بر باور به وی ثابت خواهد ماند که خداوند در عالم ذر از وی پیمان گرفته باشد.
سند این روایت به خاطر وجود محمد بن علی کوفی (ابوسمینه) متهم به دروغگویی (نجاشی، 1416ق: 332) ضعیف است». اما این روایت با دو سند دیگر نیز نقل شده است:
سند شیخ طوسی (طوسی، 1411ق: 420) به دلیل وجود حسن بن علی بن ابی حمزه که متهم به دروغگویی است (طوسی، بی تا: ج2، ص827) مبتلا به ضعف است».
سند منتخب أنوار المضیئة (نجفی، 1420ق: 329) اگر چه قبل از نقل روایت این عبارت را به کار می برد: «ما صح لی روایته عن أحمد بن محمد الإیادی، یرفعه إلی أبی بصیر، عن أبی عبد الله (علیه السلام) و بر سند خود تا ایادی صحه می گذارد و ایادی و ابوبصیر هم ثقه هستند ولی باز ارسال بین ایادی و ابو بصیر را درست نمی کند.مطابق این روایت بیشتر مردم درگیر این امتحان خواهند شد و صف مؤمنان واقعی از شاکّان و منحرفان جدا خواهد شد و آن قدر این ابتلاء مهم است که تنها کسانی که در عالم ذرّ از ایشان پیمان گرفته شده باشد بر این امر ثابت قدم خواهند ماند.
ب - «عن أبی عبد الله جعفر بن محمد ( علیه السلام ) أنه قال: " القائم من ولدی. .. ویظهر فی صورة شاب موفق ابن اثنی وثلاثین سنة، حتی ترجع عنه طائفة من الناس(نعمانی، 1422ق: 194 – 195)
قائم از فرزندان من. .. و به صورت جوانی کامل سی و دو ساله ظهور خواهد کرد تا این که گروهی از مردم از وی برمی گردند.سند ضعیف است به جعفر بن محمد بن مالک که متهم به دروغگویی است. (نجاشی، 1416ق: 122) و عمر بن طرخان نیز مهمل است.».
ج - «زید الشحام، عن أبی عبد الله علیه السلام قال: إن صالحا علیه السلام غاب عن قومه زمانا، وکان یوم غاب عنهم کهلا مبدح البطن حسن الجسم، وافر اللحیة، خمیص البطن خفیف العارضین مجتمعا، ربعة من الرجال فلما رجع إلی قومه لم یعرفوه بصورته، فرجع إلیهم وهم علی ثلاث طبقات: طبقة جاحدة لا ترجع أبدا، وأخری شاکة فیه، و أخری علی یقین فبدأ علیه السلام حیث رجع بالطبقة الشاکة فقال لهم: أنا صالح فکذبوه وشتموه وزجروه، وقالوا: برئ الله منک إن صالحا کان فی غیر صورتک، قال: فأتی الجحاد فلم یسمعوا منه القول ونفروا منه أشد النفور، ثم انطلق إلی الطبقة الثالثة، وهم أهل الیقین فقال لهم: أنا صالح، فقالوا: أخبرنا خبرا لا نشک فیک معه أنک صالح، فإنا لا نمتری أن الله تبارک وتعالی الخالق ینقل ویحول فی أی صورة شاء، وقد أخبرنا وتدارسنا فیما بیننا بعلامات القائم إذا جاء، وإنما یصح عندنا إذا أتی الخبر من السماء، فقال لهم صالح: أنا صالح الذی أتیتکم بالناقة، فقالوا: صدقت و هی التی نتدارس فما علامتها؟ فقال: لها شرب ولکم شرب یوم معلوم، قالوا آمنا بالله وبما جئتنا به، فعند ذلک قال الله تبارک وتعالی: " ان صالحا مرسل من ربه ( فقال: أهل الیقین: ) إنا بما أرسل به مؤمنون * قال الذین استکبروا ( وهم الشکاک و الجحاد: ) إنا بالذی آمنتم به کافرون " قلت: هل کان فیهم ذلک الیوم عالم به؟ قال: الله أعدل من أن یترک الأرض بلا عالم یدل علی الله عز وجل، ولقد مکث القوم بعد خروج صالح سبعة أیام علی فترة لا یعرفون إماما، غیر أنهم علی ما فی أیدیهم من دین الله عز وجل، کلمتهم واحدة، فلما ظهر صالح علیه السلام اجتمعوا علیه. وإنما مثل القائم علیه السلام مثل صالح. (صدوق، 1405ق: 136 – 137؛ راوندی، 1418ق: 100)زید شحام از امام صادق علیه السلام نقل می کند که صالح علیه السلام مدتی از قوم خویش غائب گشت و هنگام غائب شدن مرد بزرگ خوش هیکل با محاسنی پر پشت و قامتی متوسط بود اما هنگام بازگشت او را از جهت چهره نشناختند و سه فرقه شدند: منکران که هیچ گاه ایمان نیاوردند، شک کنندگان و اهل یقین؛ ابتدا سراغ شاکّان رفت و گفت من صالح هستم او را تکذیب کرده و با دشنام او را راندند و گفتند: خداوند از تو بیزاری بجوید صالح هم قیافه تو نبود؛ سپس به سراغ منکران رفت آنها نیز حرف او را نپذیرفته و برخورد شدید تری کردند و بعد نزد طبقه سوم یعنی اهل یقین رفت و گفت من صالح هستم گفتند دلیلی چیزی بیاور که ما در مورد صالح بودنت شک نکنیم زیرا اعتقاد ما این است که خداوند خالق می تواند افراد را به هر صورتی تغییر دهد و در مورد علامتهای قائم خبرهایی به ما رسیده و ما نیز آن را در بین خود مورد مطالعه قرار داده ایم و تنها اخباری که از آسمان می آید نزد ما صحیح است و از راه گفتگوی با صالح و پرسش از علامات به او ایمان آوردند در ادامه امام صادق علیه السلام می فرمایند مثل قائم علیه السلام نیز مانند صالح علیه السلام است. سند این روایت نیز مانند روایت اول موثق است زیرا علی بن اسباط، سابقا فطحی بوده و رجوعش از این عقیده مورد اختلاف است(نجاشی، 1416ق: 252).
د - «وعن أبی عبد الله الحسین بن علی، علیهما السلام، انه قال: لو قام المهدی لأنکره الناس؛ لأنه یرجع إلیهم شاباً موفقاً، وإن من أعظم البلیة أن یخرج إلیهم صاحبهم شاباً، وهم یحسبونه شیخاً کبیراً» (مقدسی، 1416ق: 69) اگر قائم خروج کند همانا مردم او را انکار می کنند زیرا به سوی ایشان برگشته در حالی که جوان است و از بزرگ ترین بلاها این است که صاحب ایشان با چهره جوان به سویشان بیاید در حالی که فکر می کردند پیر کهنسالی شده است. در این روایت آزمایش مردم به رهبر جوان از دشوار ترین ابتلاءات و امتحان های زمان ظهور، شمرده شده است: این اعظم البلیة بودن به خاطر گستره وسیع این امتحان و به این جهت است که دامن گیر بیشتر مردم خواهد شد و موجب تمرّد مردم و یا برخی از ایشان خواهد شد این موضع گیری دو دلیل عمده دارد: یکی تردید در توانایی جوان سی ساله برای مدیریت جهان و دیگری که برای برخی شیعیان سؤال خواهد بود، جوان ماندن حضرت پس از عمر طولانی است. بررسی تاریخی مسأله مخالفت خواص جامعه و یا توده مردم با رهبران جوان و معرفی شواهد عینی آن از حوصله این مقاله خارج بوده و تحقیق جداگانه ای را می طلبد؛ اما بررسی سابقه تاریخی ابتلاء مردم به حجت کودک و یا جوان در عصر معصومین علیهم السلام و نگاهی اجمالی به موضع گیری ایشان در قبال اوصیاء پیامبر علیهم السلام علاوه بر این که در جهت برون رفت از این مشکل در زمان ظهور راه گشا است؛ برای ضعف سند روایات انکار امام جوان در عصر ظهور کارآیی دارد زیرا وقتی در عصر حضور ائمه علیهم السلام این موضع گیری ها و مخالفتها وجود داشته هیچ بعید نیست که در ابتدای ظهور نیز این انکار واقع شود.
بازشناسی سابقه تاریخی مسأله در دوران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمة علیهم السلام
الف. امام علی علیه السلام
جانشینی امام علی علیه السلام از همان دوران نوجوانی مطرح بوده و مخالفتهایی را در پی داشته است:
در پیمان خویشاوندان هنگامی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم امام علی علیه السلام که کوچک ترین فرد حاضر در جلسه بود را به عنوان جانشین و وزیر خود معرفی می کند عده ای با طعنه این عملکرد را به سخره گرفته و به ابوطالب علیه السلام می-گفتند بایستی از این پس از فرزند خردسال خود تبعیت کنی (مفید، 1414ق: ج 1، 50؛ طوسی، 1414ق: 583؛ طبری، 1415ق: ج 19، 149).رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در پایان عمر مبارکشان مقام فرماندهی لشگری را به اسامه 22 ساله اعطا کرده و مسلمانان را عموماً ( صدوق، 1403ق: 371 – 372) و برخی را نیز بالخصوص(مفید، 1414ق: ج 1، 180 – 181؛ صدوق، 1403ق: 371) به پیروی از فرمانده جوان و ملحق شدن به این سپاه در خارج مدینه (مفید، 1414ق: ج 1، 180 – 181؛ دیلمی، 1412ق: ج 2؛ ص337 و 339) و متمردان، و نافرمانان را مورد لعن قرار می دهد (أبو القاسم کوفی، بی تا: ج 1، 20 – 21؛ مجلسی، 1403ق: به نقل از بعض مؤلفات قدماء أصحابنا، ج 27، 323 – 324) این اقدام پیامبر مورد اعتراض برخی از منافقین قرار گرفت و بهانه معترضین نیز جوانی اسامه بود (شریف مرتضی، 1410ق: ج 4، 147؛ ذهبی، 1407ق: ج 2، 714) پیامبر این بهانه را نمی پذیرد و باز دستور خود را تکرار می فرمایند (طبرسی، 1386ق: ج 1، 90 – 91؛ عینی، بی تا: ج 18، 76؛ عبد الرزاق صنعانی، بی تا: ج 11، 234).
گر چه آن حضرت با این اقدام در نظر داشتند جامعه نو پای اسلامی را از کشمکش های سیاسی حفظ کنند؛ (صدوق، 1403ق: 372؛ دیلمی، 1412ق: ج 2؛ ص338؛ مفید، 1414ق: ج 1، 180 - 181) و یا به گفته سلمان فارسی می خواستند نافرمانان و منافقان پس از خود را به جامعه اسلامی معرفی نمایند (طبرسی، 1386ق: ج 1، 99 – 100) اما شاید یکی دیگر از حکمت های این فرمان، تمرین پذیرش رهبری امام جوان، و به اصطلاح امروزی مانور نظامی اطاعت از رهبری بود؛ گر چه بر اثر تمرّد عده ای، به شکست انجامید و موجبات ناراحتی پیامبر را نیز فراهم آورد (دیلمی، 1412ق: ج 2، 339؛ قاضی نعمان مغربی، بی تا: ج 1، 320). و توبیخ عاصیان را در پی داشت. (مفید، 1414ق: ج 1، 183)پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، نیز جانشینی و امامت حضرت علی علیه السلام با وجود تصریح پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مورد پذیرش واقع نشد و به گواه تاریخ یکی از بهانه های مخالفت با این دستور، جوانی آن حضرت بود؛ ابو عبیدة پس از داستان سقیفه، در پاسخ اعتراض امام علی علیه السلام سی و سه ساله، می گوید: ای ابا الحسن تو جوانی و اینان بزرگان قوم تو هستند و تجربه و دانش تو به پای ایشان نمی رسد. .. امر را به ایشان تسلیم کرده و راضی باش اگر زنده بمانی و عمرت طولانی شود با فضل و سابقه و جهاد و خویشاوندی ای که دارا هستی شایسته حکومت خواهی بود (ابن أبی الحدید، 1378ق: ج 6، 5؛ طبرسی، 1386ق: ج 1، 89).
ب. امام موسی بن جعفر علیه السلام
پس از شهادت امام صادق علیه السلام انشعاباتی در شیعه پدیدار شد و فرزند بزرگ نبودن امام کاظم علیه السلام و سن کم ایشان _ حدود بیست سال_ (رک جدول سن ائمة علیهم السلام )) را می توان از دلائل این ارتداد برشمرد.این امتحان، باعث انحراف عده ای و باور به زنده بودن اسماعیل به عنوان فرزند بزرگ امام صادق علیه السلام و درست شدن فرقه اسماعیلیه (نوبختی،1388ق: 79؛ زرکلی، 1410ق: ج 1، 311؛ سیوطی، بی تا: 14) و سوق گروهی دیگر به سوی امامت عبد الله افطح، فرزند بزرگتر پس از اسماعیل و تشکیل فرقه فطحیه (نوبختی،1388ق: 88؛ طوسی، بی تا: ج 2، 524) شد. حتی گروهی از بزرگان شیعه در مواجهه با این امتحان، سربلند بیرون نیامدند (طوسی، بی تا: ج 2، 525)، اما عده ای از ایشان پس از سنجش علمی عبد الله افطح و پی بردن به جهل وی (نوبختی،1388ق: 88؛ طوسی، بی تا: ج 2، 525) و عده بیشتری پس از مرگ عبدالله در هفتمین (نوبختی،1388ق: 89) و یا نهمین (طوسی، بی تا: ج 2، 525) روز شهادت امام صادق علیه السلام و یاد آوری حدیثی که می فرماید امامت در غیر امام حسن و امام حسین علیهما السلام در دو برادر دیگر جمع نخواهد شد (کلینی، 1363ش: ج 1، 285 – 286؛ ابن بابویه؛ 1404ق: 56، طوسی، بی تا: ج 2، 525) از این اعتقاد برگشته و به امامت امام کاظم علیه السلام معتقد شدند (نوبختی،1388ق: 89؛ طوسی، بی تا: ج 2، 525).
ج. امام جواد علیه السلام
امام محمد بن علی (جواد الائمة) اولین امامی است که در سن طفولیت به امامت می رسند (رک جدول سن ائمة علیهم السلام ) از این رو پرداختن به حوادث این دوره از اهمیت ویژه ای برخوردار است.امام رضا علیه السلام در پاسخ صفوان بن یحیی که از ایشان سؤال می کند اگر خدا آن روز را نیاورد اتفاقی برای شما افتاد به چه کسی پناه ببریم؟ با دستانشان به امام جواد علیه السلام که در مقابلشان ایستاده بود اشاره کردند عرض کردم ایشان کودکی سه ساله است فرمودند: این اشکالی ندارد عیسی بن مریم دو ساله بود که مقام نبوت به او اعطاء شد (کلینی، 1363ش: ج 1، 321 و 383؛ فتال نیشابوری، بی تا: 237)شخصی در خراسان همین سؤال را از امام رضا علیه السلام می پرسد، حضرت می فرماید به ابی جعفر فرزندم (امام جواد علیه السلام ) مراجعه کنید، سؤال کننده به سن کم امام جواد اشاره می کند، امام رضا پاسخ می دهند خداوند عیسی بن مریم را به رسالت مبعوث کرد و او را صاحب شریعت قرار داد در حالی که سنش از سن ابو جعفر کمتر بود (کلینی، 1363ش: ج 1، 322 و 384؛ فتال نیشابوری، بی تا: 237)راوی می گوید نزد امام رضا علیه السلام نشسته بودیم زمان برخاستن فرمودند با ابا جعفر ملاقاتی داشته باشید و بر او سلام کرده و تجدید بیعت کنید پس از آن که همه متفرق شدند حضرت رو به من کرد و فرمود خداوند مفضل را رحمت کند او به کمتر از این کارها نیز قانع می شد (کلینی، 1363ش: ج 1، 320؛ فتال نیشابوری، بی تا: 237)پس از شهادت امام رضا علیه السلام شیعه با امامت امام خردسال به صورت واقعی و ملموس، مواجه می شود، در بغداد، اصحاب خاص امام رضا علیه السلام در خانه عبد الرحمان بن حجاج تجمّع کرده برای شهادت امام رضا علیه السلام عزاداری می-کنند یونس بن عبد الرحمن می گوید گریه را رها کنید بگویید تا این بچه بزرگ می شود رهبری شیعه را چه کسی عهده دار می شود و پرسشهای خود را از چه کسی بپرسیم؟ ریّان بن صلت با خشم برمی خیزد و با یونس درگیر می شود و می گوید تو شکّ و نفاق درونی خود را از ما مخفی کرده ای؛ اگر این کودک از جانب خداوند به عنوان امام انتخاب شده حتی اگر نوزاد یک روزه باشد به منزله پیر دانا است و اگر از جانب خداوند نباشد حتی اگر هزارساله باشد باز یکی از مردم عادی به شمار می آید پس از این برخورد تمامی حاضران در مجلس یونس را توبیخ و شماتت می کنند؛ بعد از این قضیه هشتاد فقیه از شیعیان عراق در موسم حج به قصد زیارت امام جواد علیه السلام به مدینه سفر کرده و با آزمایش علمی به حقانیت ایشان پی می برند. (حسین بن عبد الوهاب، 1369ق: 108 – 109). علی بن جعفر که از بزرگان بنی هاشم و عموی پدر امام جواد علیهما السلام است در مقابل امام جواد علیه السلام خردسال به خاطر مقام امامت ایشان کرنش می کند وقتی با اعتراض اطرافیان روبرو می شود پاسخ دندان شکنی به آنها می دهد و می فرماید ساکت باشید وقتی خداوند مرا با این محاسن سفید لایق امامت ندیده و این کودک را شایسته دیده است چرا (کلینی، 1363ش: ج 1، 322) یکی از شیعیان به امام جواد علیه السلام عرض می کند که مردم نسبت به سن کم شما اعتراض دارند حضرت می فرمایند: خداوند به داوود فرمان داد که سلیمان را به عنوان جانشین خود معرفی کن و این در زمانی بود که سلیمان کودکی بود که گوسفندان را چوپانی می کرد این امر بر عابدان و علمای بنی اسرائیل گران آمد خداوند به داود وحی کرد که عصای بزرگان معترض، و عصای سلیمان را در خانه ای قرار دهید و درب آن خانه را با مهر و موم مخالفین، ببندید فردا چوب هر کسی که سبز شده و برگ درآورد خلیفه است داود نیز پیام را رساند و با این امتحان معترضین ساکت شدند و جانشینی سلیمان تثبیت شد. (کلینی، 1363ش: ج 1، 383).علی بن حسان نیز همین اعتراض مردم را به امام جواد علیه السلام منتقل می کند امام می فرماید جای اعتراض نیست وقتی خداوند در آیه قُلْ هذِهِ سَبِیلی أَدْعُوا إِلَی اللَّهِ عَلَی بَصِیرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی. .. (یوسف108) به پیامبر دستور می دهد بگو این راه من است به سوی خدا با بصیرت دعوت می کنیم من و کسانی که از من تبعیت می کنند؛ به خدا قسم کسی غیر از علی نه ساله او را تبعیت نکرد و من نیز نه سال دارم. (کلینی، 1363ش: ج 1، 384)
مسأله امامت در کودکی در دوران امام جواد علیه السلام به صورت کامل برای جامعه شیعی حل شد و تأثیرش این بود که نسبت به امامت امام هادی علیه السلام در هفت سالگی و یا امامت امام زمان علیه السلام در پنج سالگی مخالفتی گزارش نشده است.
تقسیم بندی مردم در مواجهه با ابتلاء
در اخباری که موضع گیری مردم در مقابل امام مهدی علیه السلام جوان در عصر ظهور مطرح شد در نقل نعمانی تعابیر «الناس» و «طائفة من الناس» و در نقل طوسی و مقدسی «الناس» و در نقل نجفی و مجلسی «کثیر من الناس» است شاید با توجه به کاربست واژه «الناس» در فرهنگ روایی شیعه بتوان ادعا کرد که این انکار در جامعه غیر شیعی و یا گروهی از ایشان مشاهده خواهد شد و در میان شیعیان نمود کمتری خواهد داشت. امّا در روایت دیگری که امام، این آزمایش را از دشوار ترین ابتلاء و امتحان های عصر ظهور می داند (مقدسی، 1416ق: 69) در کنار واژه «الناس» تعبیر «یخرج إلیهم صاحبهم» و «وهم یحسبونه شیخاً کبیراً» دارد که با توجه به واژه «صاحب الزمان» در فرهنگ شیعه و همچنین باور به تولد در قرن سوم و غیبت و طول عمر آن حضرت، شاید با جامعه شیعی تناسب بیشتری داشته باشد؛ پس می توان به طور کلی گفت که پذیرش این امام به ظاهر جوان برای عده ای چه شیعه چه سنی و چه صاحب هر مسلک دیگر، مشکل خواهد بود زیرا موعود باوران به چند دسته قابل تقسیم هستند:
گروه اول مردمی که مسلمان نیستند اما بر اساس باورهای دینی و یا مکتبی خود یک رهایی بخش الهی را انتظار می کشند
دسته دوم مسلمانان اهل سنت که به خاطر وعده های قرآن و بشارتهای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم منتظر مهدی موعود علیه السلام هستند و عالمان آنها نیز چند روایت در منابع دینی خود مبنی بر پدیدار شدن مهدی علیه السلام با شمایلی چهل ساله از نظر گذرانده اند.
طایفه سوم عوام شیعه که می دانند امام زمانشان در قرن سوم متولد شده و اکنون در غیبت است و روزی ظهور خواهد کرد.
گروه چهارم شیعیانی هستند که به همراه باور به تولد و غیبت امام زمان علیه السلام آگاهی دارند که حضرت پس از عمر طولانی با چهره جوان پدیدار خواهند شد
باز شناسی انگیزه ها و دلائل انکار امام جوان
مردم در مواجهه با این آزمون دو پرسش اساسی دارند؛ یکی عمومی، و دیگری مختص به جامعه شیعی؛
رهبری که قرار است حکومت جهانی تشکیل داده و هدف انبیاء را محقق کند؛ و زورمداران را نابود کرده و یا مطیع خود کند، آیا ممکن است یک جوان 30 – 40 ساله باشد؛ حکومتی که بزرگان سیاست و قدرت، بلکه بزرگان دین از تشکیل آن عاجز بودند آیا از عهده یک جوان سی چهل ساله بر می آید و آیا چهره پخته تری برای این کار لازم نیست؟ این سؤال هنگام دیدن منجی جوان برای هر کسی پیش می آید چه شیعه باشد و یا اهل سنت و چه مسلمان باشد و یا به واسطه آموزه های غیر اسلامی، اعتقاد به آمدن منجی پیدا کرده باشد.
و نیز مطابق باور شیعه که امام زمان علیه السلام متولد شده و بیش از هزار و سیصد و هشتاد سال از غیبتشان می گذرد؛ چگونه با چهره ای 30 – 40 ساله ظهور خواهند کرد و چطور است که گذر زمان بر جسم ایشان تأثیر نگذاشته است؟ پس انکار و موضع گیری غیر شیعیان اگر به جهت غرض ورزی، دشمنی و مقابله با آن حضرت نباشد؛ به تردید در توانایی ایشان در اداره جامعه جهانی برگشت می کند و موضع گیری در برابر منجی جوان در خصوص شیعیان نیز که بارها به امام خردسال و جوان آزمایش شده اند به این گونه توجیه می شود که به دلیل فاصله گرفتن از عصر ائمة تصوّر مردم از چهره و شمایل امام دگرگون شده و دیدن ظاهری اسطوره ای را انتظار دارند و پذیرش چهره ای آشنا و جوان برایشان دشوار است؛ امامی هم در جامعه حضور نداشته تا مانند عصر ائمه علیهم السلام زمینه را برای پذیرش امام بعد از خود فراهم کند و او را به مردم بشناساند؛ و با گذشت زمان طولانی از تولد امام مهدی علیه السلام علیرغم وجود روایات مبنی بر جوان بودن چهره حضرت و هم چنین تأثیر نپذیرفتن چهره و بدن ایشان از گذر زمان باز ناخود آگاه جامعه شیعی منتظر شخص مسن تری برای تصدّی این منصب خواهند بود. البته این درباره عموم شیعه است اما برای تعداد کمی از شیعیان نیز امکان دارد جوانی حضرت بهانه ای بیش نبوده و چون قصد فرار از بار مسئولیت دارند و یا منافع خود را در خطر می بینند با این توجیه از پذیرش رهبری امام مهدی علیه السلام امتناع می کنند. و اما این که در برخی روایات سخن از اطاعت عمومی در زمان ظهور به میان آمده (قندوزی، 1416ق: ج 3، 337 – 338؛ طبرسی، 1386ق: ج 2، 10- 11؛ نعیم بن حماد، 1414ق: 216) اگر از ضعف سند آنها و نیز تعارض با روایات جنگ هشت ماهه آن حضرت(ابن بابویه؛ 1404ق: 115؛ صدوق، 1405ق: 318 و 329؛ نعمانی، 1422ق: 167 – 168 و 319 – 321) صرف نظر کنیم، بدین گونه قابل توجیه است که روایت تمرّد و انکار را مربوط به ابتدای رویارویی با امام جوان و در سرآغاز ظهور بدانیم و بگوئیم روایت اطاعت عمومی پس از تثبیت قیام و تشکیل حکومت است.
راه نجات از امتحان
حال راه برون رفت از این مشکل چیست؟ و برای به حد اقل رساندن آسیب این بلیة چه باید کرد؟
راهکار پرسش عمومی (توانایی جوان در اداره جامعه جهانی)
برای پرسش عمومی نسبت به توانایی جوان زیر چهل سال برای تشکیل حکومت جهانی و اداره و رهبری آن توجه به موارد زیر راهگشا خواهد بود:
1 – اعتقاد به وعده الهی
منجی باوران اعم از مسلمان و غیر مسلمان که به خاطر وعده الهی و بشارت انبیاء به آمدن منجی امید دارند؛ منتظر یک شخص الهیی هستند تا بیاید و حکومت مورد نظر خداوند را بر پا کند و چنین شخصی که تأیید رب العالمین را به همراه دارد، حجت خداوند بر روی زمین است و ولی خدا در هر سنی می تواند ظاهر شود (کلینی، 1363ش: ج 1، 384) و وعده او را محقق کند و تردید در توانایی منجی جوان برای اداره چنین حکومتی، شک در وعده حتمی الهی خواهد بود.
2 – توجه به سنت الهی امتحان به حجت در سنین مختلف و وجود موارد مشابه
خداوند حجت خود را در سنین مختلف برای مردم فرستاده است (کلینی، 1363ش: ج 1، 382) و به نوعی مردم را به اطاعت از ایشان آزمایش می کند تکرار این آزمون در ادیان گذشته و در اسلام می فهماند که از سنتهای الهی است؛ قبل از اسلام حکومت حضرت سلیمان علیه السلام در سن 9 سالگی (کلینی، 1363ش: ج 1، 383؛ مازندرانی، 1421ق: ج 6، 373) و نبوت حضرت عیسی علیه السلام و حضرت یحیی علیه السلام در کودکی و در اسلام امامت ائمه معصومین در سنین مختلف انجام شده است و توجه به این سنت الهی و نمونه های عینی پذیرش رهبر جوان را در عصر ظهور برای همگان آسان خواهد کرد.
3 – توجه به شأن و عظمت امام مهدی علیه السلام
و امّا برای جامعه شیعی و برخی از اهل سنت که معتقد به مقام خلافت و امامت در حضرت مهدی علیه السلام هستند با وجود این اعتقاد و توجه به توصیف مقام امام و خلیفه در روایات و شأن والای ایشان؛ جایی برای تردید در توانایی امام مهدی علیه السلام در اداره جهان نخواهد بود.
توجّه به عملکرد علی بن جعفر (کلینی، 1363ش: ج 1، 322) و ریّان بن سلت (حسین بن عبد الوهاب، 1369ق: 108 – 109) در زمان آغاز امامت امام جواد علیه السلام راه گشا خواهد بود.
4 - توجه به ظاهری بودن موضوع
همچنین شیعیان که معتقد به تولد امام مهدی علیه السلام هستند بایستی متوجّه باشند که این جوانی امام زمان علیه السلام در چهره و جسم ایشان است و در واقع امام علیه السلام انسانی هزار ساله است، با تجربه و پختگی ای به مقدار عمر مبارکشان.
راهکار پرسش اختصاصی (جوان ماندن امام پس از عمر طولانی)
و امّا جامعه شیعی که معتقد به تولد امام در قرن سوم هستند و به طور طبیعی منتظر شخص مسنّی هستند برای نجات از این آزمون، علاوه بر اعتقاد به وعده الهی و در نظر داشتن سنت خداوند در آوردن حجج در سنین مختلف بایسته است به موارد زیر نیز توجه داشته باشند:
1 – توجه به اطلاع رسانیها و روایات هشدار دهنده
تأکید معصومین علیهم السلام بر اطلاع رسانی نسبت به جوان بودن امام علیه السلام در هنگامه ظهور که در بیست روایت منعکس شده، و در یک روایت این مسأله، به عنوان علامت شناسایی امام زمان رحمه الله، قرار داده شده (صدوق، 1405ق: 652؛ راوندی، 1409ق: ج 3، 1170 – 1171) و روایتی دیگر نیز تصریح می کند که مهدی موعود علیه السلام علامتش این است که گذر زمان تأثیری بر وی ندارد (صدوق، 1405ق: 652). و همچنین روایات هشدار در خصوص تمرّد عمومی؛ همه وارد شده تا از بروز چنین مشکلی لااقل در جامعه شیعی و اسلامی حتی الامکان جلوگیری نمایند و موجبات سربلندی از این امتحان و نجات از این گرفتاری را فراهم آورند.
رسالت اصلی پژوهش حاضر نیز برجسته کردن همین هشدار و رسانه ای کردن آن است؛ تا علاوه بر دانشمندان حدیثی که این روایات را از نظر گذرانده اند؛ عموم جامعه نیز از آن مطلع شوند.
2 – باور به قدرت الهی
همین روایات هشدار دهنده؛ برای پیروان مکتب اهل بیت که معتقد به ولادت امام مهدی علیه السلام در سال 255 هجری قمری هستند و با ظهور امام جوان، تعجب کرده و این سؤال برایشان مطرح می شود که چگونه مرور ایام و قرون بر آن حضرت تأثیری نداشته است، توجه به قدرت الهی را پیشنهاد می کنند: در روایتی مفضل بن عمر از جوان ماندن امام مهدی علیه السلام هنگام ظهور تعجب می کند، امام صادق علیه السلام برای از بین بردن حالت تعجب وی، اشاره به قدرت خداوند می نماید (خصیبی، 1411ق: 396 – 392؛ حلی، 1370ق: 182 – 178). ابی سعید عقیصا نقل می کند هنگام صلح امام حسن مجتبی علیه السلام مردم به حضور ایشان رسیده و آن حضرت را ملامت کردند ایشان فرمودند:. .. هر کدام از ما از طرف طاغوت زمانش بیعتی بر گردن دارد مگر قائمی که عیسی بن مریم علیهما السلام پشت سرش نماز می خواند خداوند ولادتش را مخفی می کند و شخصش را غایب می نماید تا هنگام خروج بیعت طاغوتی بر گردنش نباشد او نهمین از نسل برادرم حسین علیه السلام است فرزند بانوی کنیزان خداوند عمرش را در غیبتش طولانی می کند سپس با قدرتش او را در صورت جوانی زیر چهل سال ظاهر می نماید تا دانسته شود که خداوند بر هر چیزی قدرت دارد. (صدوق، 1405ق: 315 – 316؛ خزاز، 1401ق: 224 – 226؛ طبرسی، 1386ق: ج 2، 9 – 10؛ و 1417ق: ج 2، 229 – 230؛ إربلی، بی تا: ج 3، 328 – 329)در روایتی که امام سجاد علیه السلام جریان سنت انبیاء علیهم السلام در امام مهدی علیه السلام را بیان می کنند جریان سنت طول عمر آدم و نوح علیهما السلام را بیان کرده سپس می فرمایند: خداوند عمرش را در زمان غیبتش طولانی می کند و سپس به قدرت خودش او را در صورت جوان زیر چهل سال ظاهر می نماید. (حائری، 1385ق: ج 2، 397 – 398). این قدرت نمایی الهی در جوان نگه داشتن حجت به امام مهدی علیه السلام اختصاص نداشته و در حضرت یونس و صالح نیز انجام گرفته است: محمد بن مسلم ثقفی می گوید خدمت امام باقر رسیدم و خواستم در مورد قائم از ایشان سؤال بپرسم ایشان قبل از پرسش من فرمودند ای محمد بن مسلم در قائم آل محمد صلی الله علیه وآله شباهت پنج پیامبر است یونس بن متی و. .. و اما شباهت به یونس بازگشت از غیبت به صورت جوان پس از گذشت عمر طولانی است... (صدوق، 1405ق: 327 – 328 ؛ طوسی، 1411ق: 421؛ نجفی، 1420ق: 330). روایت زید شحام از امام صادق علیه السلام در مورد ماجرای حضرت صالح علیه السلام و غیبت از قوم و بازگشت به صورت جوان و تمرّد قوم و سه دستگی ایشان در ابتدای مقاله گذشت و امام در این روایت می فرمایند: مثل قائم علیه السلام نیز مانند صالح علیه السلام است (صدوق، 1405ق: 136 – 137؛ راوندی، 1418ق: 100)
3 - توجه به ظاهری بودن موضوع
در روایات مربوط به جوانی امام مهدی علیه السلام واژه های «یظهر فی صورة شاب»(صدوق، 1405ق: 315 – 316؛ خزاز،1401ق: 224 – 226؛ طبرسی، 1386ق: ج 2، 9 – 10؛ و 1417ق: ج 2، 229 – 230؛ إربلی، بی تا: ج 3، 328 - 329 )، «لیحسبه ابن أربعین سنة» (صدوق، 1405ق: 652؛ راوندی، 1409ق: ج 3، 1170 – 1171)، «کان فی سن الشیوخ ومنظر الشبان» (صدوق، 1405ق: 376؛ طبرسی، 1417ق: ج 2، 240 – 241؛ إربلی، بی تا: ج 3، 331)، همگی به نوعی اشاره به ظاهری و صوری بودن دارد و شیعیان بایستی از خاطر نبرند که این جوانی امام زمان علیه السلام تنها در چهره و جسم ایشان و به صورت ظاهری است.
4 – یادآوری عهد میثاق
میثاق اطاعت از ائمه علیهم السلام و جان فشانی در راه ایشان، را یادآور شوند(طوسی، 1411ق: 420؛ نعمانی، 1422ق: 194 – 195)؛ می توانند در این آزمون سربلند باشند
نتیجه گیری
ظهور امام زمان علیه السلام با چهره ای جوان حدود سی تا چهل سال، از آزمایشهای سخت عصر ظهور است و موجب انکار و تمرّد برخی از افراد خواهد شد؛ با بررسی و تحلیل روایات و تبیین چگونگی آزمایش مردم؛ راه کارهای ایمان و پایبندی به میثاق اطاعت از امام و توجه به ظاهری بودن چهره، برای شیعه و آگاهی و باور به قدرت الهی، وجود موارد مشابه در کم سن بودن حجت و همچنین در جوانی و تغییر چهره پس از غیبت برای عموم مردم، جهت برون رفت از این مشکل و سر بلندی در این امتحان، پیش نهاد می شود.
منابع
ابن أبی الحدید، (1378ق-1959م) شرح نهج البلاغة (ج 6)، تحقیق: محمد أبو الفضل إبراهیم، دار إحیاء الکتب العربیة، اول.
احمد بن حنبل، (بی تا)، مسند احمد، دار صادر، بیروت.
ابن ماجة، محمد بن یزید قزوینی، (بی تا)، سنن ابن ماجة، تحقیق وترقیم وتعلیق: محمد فؤاد عبد الباقی، دار الفکر.
ترمذی، (1403ق - 1983 م)، سنن الترمذی وهو جامع الصحیح، تحقیق وتصحیح: عبد الرحمن محمد عثمان، دار الفکر، بیروت، دوم.
بیهقی، (بی تا)، السنن الکبری، دار الفکر.
ابن أثیر، (1364ق)، النهایة فی غریب الحدیث، تحقیق: طاهر أحمد الزاوی، محمود محمد الطناحی، إسماعیلیان، قم، چهارم.
ابن أثیر، (بی تا)، أسد الغابة، دار الکتاب العربی - انتشارات إسماعیلیان، بیروت – تهران.
ابن بابویه، أبی الحسن علی بن حسین بن بابویه قمی والد شیخ صدوق، (1404ق - 1363 ش)، الإمامة والتبصرة، مدرسة الإمام المهدی (ع)، قم، اول..
ابن حجر، شهاب الدین أبی الفضل أحمد بن علی بن حجر العسقلانی، (1971م1390ق)، لسان المیزان، منشورات مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، دوم.
ابن فارس، أبو الحسین أحمد بن فارس زکریا، (1404ق)، معجم مقاییس اللغة، تحقیق: عبد السلام محمد هارون، مکتبة الإعلام الإسلامی.
ابن منظور، (1405ق)، لسان العرب، نشر أدب حوزة، قم، محرم.
أبو القاسم کوفی، (بی تا)، الاستغاثة، بی نا، بی جا.
أبی نُعیم أصبهانی، (بی تا)، الأربعون حدیثاً فی المهدی، تحقیق:علی جلال باقر.
إربلی، ابن أبی الفتح، (بی تا)، کشف الغمة، دار الأضواء، بیروت.
بستوی، دکتر عبد العلیم عبد العظیم، (1420 - 1999م) موسوعة فی أحادیث الإمام المهدی، الضعیفة والموضوعة، المکتبة المکیة - دار ابن حزم، مکة المکرمة- بیروت.
جوهری، (1407-1987م)، الصحاح، تحقیق: أحمد عبد الغفور العطار، دار العلم للملایین، بیروت، چهارم.
حائری، محمد مهدی، (محرم الحرام 1385ق)، شجرة طوبی، مکتبة حیدریة، نجف أشرف، پنجم.
حسین بن عبد الوهاب، (1369ق)، عیون المعجزات، تحقیق: محمد کاظم الشیخ صادق الکتبی، حیدریة، نجف.
حلی، حسن بن سلیمان، (1370-1950م)، مختصر بصائر الدرجات، المطبعة الحیدریة - نجف اشرف، انتشارات الرسول المصطفی صلی الله علیه و آله و سلم – قم، اول.
حمیری، قمی، (1413ق)، قرب الاسناد، مؤسسة آل البیت علیهم السلام، قم، اول.
خزاز، قمی، (1401ق)، کفایة الأثر، سید عبد اللطیف حسینی کوهکمری خوئی، انتشارات بیدار، قم.
خصیبی، حسین بن حمدان، (1411 - 1991م)، الهدایة الکبری، مؤسسة البلاغ، بیروت، چهارم.
خلیل الفراهیدی، (1409ق)، کتاب العین، تحقیق: مهدی مخزومی، إبراهیم سامرائی، مؤسسة دار الهجرة، دوم.
خوئی، سید أبو القاسم موسوی، (1413ق - 1992م)، معجم رجال الحدیث وتفصیل طبقات الرواة، بی نا، بی جا، پنجم.
الدانی، ابو عمرو عثمان بن سعید المقرئ، (1416ق)، السنن الواردة فی الفتن وغوائلها والساعة وأشراطها، تحقیق: د. ضاء الله بن محمد إدریس المبارکفوری، دار العاصمة، ریاض، اول.
دیلمی، حسن بن محمد، (1412ق)، إرشاد القلوب إلی الصواب (للدیلمی)، الشریف الرضی، قم، اول.
ذهبی، (1407ق- 1987م)، تاریخ الإسلام، تحقیق: عمر عبد السلام تدمری، دار الکتاب العربی، بیروت، أول.
راوندی، قطب الدین، (1418ق-1376ش)، قصص الأنبیاء، میرزا غلام رضا عرفانیان یزدی خراسانی، مؤسسة الهادی، اول.
راوندی، قطب الدین، (ذی الحجة 1409ق)، الخرائج والجرائح، مؤسسة الإمام المهدی (ع)، قم، اول.
زبیدی، (1414ق-1994م)، تاج العروس، تحقیق: علی شیری، دار الفکر، بیروت.
زرکلی، (1410ق-1980م)، خیر الدین، الأعلام، دار العلم للملایین، بیروت، پنجم.
سیوطی، جلال الدین، لب اللباب فی تحریر الأنساب، دار صادر، بیروت، بی تا.
شریف مرتضی، (1410ق) الشافی فی الإمامة، تحقیق و تعلیق از سید عبد الزهراء حسینی، مؤسسة الصادق(ع)، تهران، دوم،
صدوق، أبی جعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی، (ذی القعدة الحرام 1403 - 1362ش) الخصال، تصحیح وتعلیق: علی أکبر غفاری، جامعه مدرسین، قم.
صدوق، أبی جعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی، (محرم الحرام 1405 - 1363ش) کمال الدین وتمام النعمة، تصحیح وتعلیق: علی أکبر غفاری، مؤسسة نشر إسلامی (جامعة مدرسین)، قم.
صفار، محمد بن حسن، (1404ق - 1362ش)، بصائر الدرجات، تصحیح وتعلیق وتقدیم: حاج میرزا حسن کوچه باغی، منشورات أعلمی، تهران.
طبرانی، (1405-1985م)، المعجم الکبیر، تحقیق وتخریج: حمدی عبد المجید السلفی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، دوم.
طبرسی، أبی منصور أحمد بن علی بن أبی طالب الطبرسی، (1386 - 1966 م)، الاحتجاج، تعلیق وملاحظات: السید محمد باقر الخرسان، دار النعمان، نجف أشرف.
طبرسی، أبی منصور أحمد بن علی بن أبی طالب الطبرسی، (ربیع الأول 1417ق)، إعلام الوری بأعلام الهدی، مؤسسة آل البیت علیهم السلام، قم، اول.
طبری، إبن جریر، (1415ق- 1995م)، جامع البیان، تقدیم: الشیخ خلیل المیس / ضبط وتوثیق وتخریج: صدقی جمیل العطار، دار الفکر، بیروت.
طبری، محمد بن جریر( شیعی)، (1413ق)، دلائل الامامة، مؤسسة بعثة، قم، اول.
طریحی، (1408 - 1367ش)، مجمع البحرین، تحقیق: سید أحمد حسینی، مکتب النشر الثقافة الإسلامیة، دوم.
طوسی، شیخ الطائفة أبی جعفر محمد بن الحسن الطوسی، (بی تا)، اختیار معرفة الرجال، المعروف برجال الکشی، تصحیح وتعلیق: میر داماد الأسترابادی / تحقیق: السید مهدی الرجائی، مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث.
طوسی، شیخ الطائفة أبی جعفر محمد بن الحسن الطوسی، (رمضان المبارک 1415ق)، رجال الطوسی، تحقیق جواد قیومی اصفهانی، مؤسسة نشر اسلامی، قم.
طوسی، شیخ الطائفة أبی جعفر محمد بن الحسن الطوسی، (شعبان 1411ق) الغیبة، تحقیق: عباد الله تهرانی، علی أحمد ناصح، مؤسسة معارف إسلامی، قم، اول.
عبد الرزاق صنعانی، (بی تا)، المصنف، تحقیق وتخریج وتعلیق: حبیب الرحمن أعظمی، منشورات المجلس العلمی، بی جا.
عینی، (بی تا)، عمدة القاری، دار إحیاء التراث العربی، بیروت.
فتال نیشابوری، (بی تا) روضة الواعظین، تقدیم: سید محمد مهدی حسن الخرسان، منشورات شریف رضی، قم.
فیروز آبادی، (بی تا) القاموس المحیط، بی جا.
قاضی نعمان مغربی، (بی تا) شرح الأخبار، تحقیق: سید محمد حسینی جلالی، مؤسسة نشر إسلامی جامعة مدرسین، قم.
قندوزی، (1416ق)، ینابیع المودة لذوی القربی، سید علی جمال أشرف حسینی، أسوه، اول.
کلینی، ثقة الاسلام أبی جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق الکلینی الرازی، (1363ش)، الکافی، تصحیح وتعلیق: علی أکبر غفاری، دار الکتب الإسلامیة، تهران، پنجم.
کورانی، علی کورانی عاملی، (1411ق)، معجم أحادیث الإمام المهدی، مؤسسة المعارف الإسلامیة، قم، اول.
مازندرانی، مولی محمد صالح، (1421ق- 2000م)، شرح أصول کافی، ضبط وتصحیح: سید علی عاشور، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، اول.
مجلسی، محمد باقر، (1403 - 1983م) بحار الأنوار (مجلدات 27 - 51 -52 – 53)، تحقیق: محمد باقر بهبودی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، سوم.
مفید، أبی عبد الله محمد بن محمد بن النعمان العکبری البغدادی، (1414ق - 1993م)، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، مؤسسة آل البیت علیهم السلام - دار المفید، بیروت، دوم.
مقدسی، مرغی بن یوسف مقدسی حنبلی، (1424ق) فرائد فوائد الفکر فی الامام المهدی المنتظر رحمه الله، دار الکتب الاسلامی، قم، اول.
مقدسی، یوسف بن یحیی شافعی سلمی، (1416ق) عقد الدرر فی أخبار المنتظر رحمه الله، تحقیق: عبد الفتاح محمد الحلو، انتشارات مسجد مقدس جمکران (نصایح)، قم، اول.
نجاشی، أبو العباس أحمد بن علی بن أحمد بن العباس النجاشی الأسدی الکوفی، (1416ق)، فهرست أسماء مصنفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، تحقیق: سید موسی شبیری زنجانی، مؤسسة نشر اسلامی، قم، پنجم.
نجفی، سید بهاء الدین، (ذیقعدة 1420ق - 1378ش)، منتخب الأنوار المضیئة، مؤسسة إمام هادی (ع)، قم، اول.
نعمانی، محمد بن إبراهیم، (1422ق)، کتاب الغیبة، تحقیق: فارس حسون کریم، أنوار الهدی، قم، اول.
نعیم بن حماد، مروزی، (1414ق- 1993م)، کتاب الفتن، تحقیق وتقدیم: الدکتور سهیل زکار، دار الفکر، بیروت.
نوبختی، حسن بن موسی، (1388ق-1969م)، فرق الشیعة، تعلیق: سید صادق بحر العلوم، حیدریة، نجف اشرف.
نوری، میرزا حسین، (ربیع الثانی1416ق)، خاتمة المستدرک، مؤسسة آل البیت، قم، اول.
هیثمی، (1408ق-1988م)، مجمع الزوائد، دار الکتب العلمیة، بیروت.