بر اساس آموزش تلفیقی در کشور، دانشآموزان نابینا، ناشنوا و دارای معلولیت جسمی و حرکتی میتوانند همچون سایر کودکان از امتیازات نزدیکترین مدرسه به محل زندگیشان بهرهمند شوند. همچنین آنها میتوانند در کنار سایر دانشآموزان علاوه بر تحصیل، مهارتهای موردنیاز برای حضور در جامعه و تعامل با دیگران را بیاموزند. درواقع تمام کودکان حق دارند برای تحصیل به نزدیکترین مدرسه به محل زندگیشان بروند، اما برخی کودکان بهدلیل اینکه باید در شرایطویژه تحصیل کنند و این شرایط در تمام مدارس برای آنها مهیا نیست، باید به مدارس استثنائی بروند.
به گزارش ، روزنامه آرمان در ادامه نوشت: برخی از کودکان با نیازهایویژه از حضور در مدارسعادی بهرهمند نیستند که میتوان با فراهمساختن برخی امکانات اولیه این فرصت را در اختیار آنها قرار داد. کودکان نابینا، کمبینا، ناشنوا، کمشنوا و معلول جسمی و حرکتی جزو کودکانی هستند که میتوانند در کنار سایر کودکان از امکانات موجود در مدارسعادی بهرهمند شوند، اما در برخی موارد خانواده دانشآموزان عادی و برخی مسئولانمدارس مخالف این امر هستند و تاکید میکنند دانشآموزان باید از یکدیگر تفکیک شوند. آنچه در ادامه میخوانید، نظرات سهیل معینی، رئیس انجمن باور در گفتوگو با «آرمان» درباره نیازهای مدارس فراگیر است.
روند کنونی پذیرش کودکانمعلول در مدارسعادی را چگونه ارزیابی میکنید؟
حضور کودکانمعلول در مدارسعادی درخواست سازمانهای مردمنهاد و فعالان حقوقمدنی معلولان در سراسر دنیاست. اغلب این گروهها خواستار راندهنشدن کودکان از اماکن آموزشی بهدلیل محدودیتها هستند. باید دانست اغلب کودکانمعلول که امکان تحصیل در کنار کودکانعادی را دارند، میتوانند در مدارسعادی ثبتنام کنند. فقط کودکان دارای معلولیتهای ذهنی، کودکان دارای چندین معلولیت و کودکانی که بهدلیل شرایط جسمی باید در محیطهای دیگر آموزش ببینند، باید در مدارس ویژه کودکانمعلول تحصیل کنند. دیگر کودکانمعلول هم از لحاظ اخلاقی و منطبق با حقوقبشر میتوانند در سیستم نظام آموزشعادی در کنار سایر کودکان تحصیل کنند. آنها باید از ابتدای تحصیل با دانشآموزان سالم ادغام شده و به این شکل فعالیت داشته باشند. در نظام آموزشی کشور بر آموزش کودکانمعلول در کنار کودکان سالم تاکید شده است.
در برخی موارد از سوی والدین شاهد توهین و تحقیر نسبت به کودکانمعلول بهدلیل ناتواناییهایشان هستیم. در این شرایط باز هم حضور آنها را در مدارسعادی پیشنهاد میکنید؟ برایمثال وقتی والدین کودک معلول توانایی تحمل تفاوتهای فرزندشان را ندارند، چگونه میتوان از دیگر افراد توقع پذیرش این فرد را داشت؟
این کودکان در مدارسعادی با چالشهای فراوان روبهرو هستند. به همین دلیل باید بستر مناسب در مدارس ایجاد شود، به این معنا که در مدارسعادی با ایجاد بسترهای لازم و مناسبسازی محیط شرایط برای حضور و تحصیل دانشآموز دارای معلولیتهای حرکتی فراهم شود. برایمثال در این مدارس باید آسانسور، رمپ و دیگر امکانات برای تردد فرد معلول فراهم شود. همچنین برای این افراد باید سرویسهایبهداشتی بهشکل مناسبسازیشده وجود داشته باشد. معلمان هم باید تحت آموزشهای لازم برای تعامل با این کودکان قرار گرفته و با کسب آمادگی تخصصی با این دانشآموزان به تعامل بپردازند. در بخش دیگر هم باید نهاد پشتیبانی از این کودکان و نیازهایشان حمایت کند. برایمثال میتوان با ایجاد مراکز پشتیبانی در مدارسعادی از کودکانمعلول مشغولبهتحصیل حمایت کرد. یکی از وظایف واحد پشتیبانی میتواند تبدیل جزوات دانشآموز نابینا به خط بریل باشد تا به این شکل امکانات مناسب برای تحصیل آن فرد ایجاد شود. حضور کودکمعلول در مدارسعادی بدون بسترسازی امکانپذیر نیست. هماکنون شاهد بروز مشکلات عدیده برای کودکانمعلول در مدارسعادی هستیم.
در شرایط کنونی دانشآموز معلول در مدرسه عادی فقط ثبتنام شده و هیچامکانات مناسبی در اختیار او قرار نمیگیرد. این درحالی است که هرگونه اقدام در این زمینه نیازمند بسترسازیهای لازم است. نظام آموزش فراگیر، آنطور که باید، در این زمینه مناسب عمل نکرده است. این اقدام فرهنگی با پذیرش تفاوتها در آموزش تاثیرگذار است. بهعقیده فعالان حوزه معلولان، نظام آموزشوپرورش کشور تاکنون آنطور که باید نتوانسته بسترسازیهای لازم را برای حضور کودکانمعلول در مدارسعادی ایجاد کند. برایمثال در کلانشهر تهران کودکانمعلول در نقاط مختلف شهر زندگی میکنند، طبیعتا اغلب مدارس در سطح شهر هم آمادگی پذیرش کودکانمعلول را ندارند. با این وجود، وزارت آموزشوپرورش میتواند در هر یک از مناطق 22گانه شهرداری یک مدرسه را برای حضور دانشآموزان معلول مجهز و مناسبسازی کند. با این اقدام میتوان زمینه حضور دانشآموزان معلول در این مدارس را ایجاد کرد و در فصل تابستان هم کادر آموزشی را درباره چگونگی رفتار با این کودکان و نوجوانان تحت تعلیم قرار داد. در این مدارس قبل از هر اقدام باید مراکز پشتیبانی از این کودکان ایجاد شود. با این اقدام بهتدریج بر تعداد این مدارس افزوده میشود. هماکنون نظام آموزشوپرورش کشور از فقر امکانات رنج میبرد. با بررسی امکانات این وزارتخانه باید به این نکته اذعان کرد که تعداد معلمان رابط برای کودکانمعلول اندک است. با این تفاسیر کودکانمعلول فاقد رابط و پشتیبانیهای لازم هستند. این امر باعث آسیبدیدن کودکانمعلول و فقدان شرایط لازم برای کسب موفقیت تحصیلی میشود. بنابراین شعار و هدف ما زندگی کودکانمعلول در کنار کودکان سالم در مدارسعادی است، اما شرط تحقق این مهم ایجاد بستر و پشتیبانیهای لازم از طریق وزارت آموزشوپرورش است. هرچند هنوز این سازمان به وظایف خود در این زمینه عمل نکرده است.
آقای معینی بهدلیل همین فقدان امکانات تاکنون آنطور که باید و شرایط فرهنگ پذیرش فرد معلول در جامعه ایجاد نشده است. برای ترویج این فرهنگ باید چه اقداماتی انجام داد؟
درواقع یکی از اتفاقات در مدارس فراگیر این است که میتوان با تشکیل انجمن اولیا و مربیان آموزشهای لازم را در اختیار اولیای این دانشآموزان قرار داد. در مدارس فراگیر میتوان مشکلات اولیا و مربیان را مطرح کرد و شاهد تعامل کادر آموزشی بین خانواده و مدرسه بود. در این اقدام زمینه پرورش و رشد صحیح معلول ایجاد میشود. درضمن از دیگر پیامدهای این شیوهجدید آموزش میتوان به آموزش والدین از لحاظ فرهنگی اشاره کرد، اما این انجمنها در مدارس فراگیر هم ضعیف عمل میکنند. در یک کلام باید تاکید کرد وزارت آموزشوپرورش تاکنون از لحاظ ارتقای توانایی و افزایش اعتمادبهنفس افراد معلول هیچاقدام مناسبی انجام نداده است. اگر فعالیت سازمانبهزیستی و وزارت آموزشوپرورش در زمینه رسیدگی به معلولان مورد بررسی قرار گیرد، ملاحظه میشود که وضعیت دانشآموزان معلول مناسب نیست، چون با اتخاذ سیاستهایی مسائل دانشآموزان معلول به آموزشوپرورش استثنائی مربوطه میشود، در حالی که این سازمان چندان به نظام آموزشوپرورش کشور احاطه ندارد. برای بهبود وضعیت دانشآموزان باید بهجد از وزیر آموزشوپرورش، نمایندگانمجلس و دیگر مسئولان امر خواستار اقدامات بجا شد تا بستر لازم برای تحصیل این دانشآموزان مهیا شود.
دانشآموزان معلول در کنار دیگر دانشآموزان از لحاظ روانی حضور چه پیامدهایی بهدنبال دارد؟
در ابتدای امر باید دانشآموزان سالم نیز تحتتعلیم قرار گیرند. آنها باید بدانند کودکان معلول همچون دیگر کودکان از تواناییهای آموزشی مشابه برخوردار هستند و فقط از لحاظ جسمی با دیگر کودکان متفاوتند. این مقوله در دنیا موردبررسی قرار گرفته و با نتایج مطلوب همراه است. بر اساس تجربیات باید گفت کودکان پذیرای دوستان خود هستند. همچنین کودکان سالمی که توانایی تعامل با کودکانمعلول و سالم را دارند، در آینده با دامنه ارتباطات و تعاملات قوی میتوانند با دیگران ارتباط موثر برقرار کنند، چون این افراد از کودکی نحوه پذیرش تفاوتها را آموختهاند. همچنین اولیای مدرسه میتوانند با برگزاری سخنرانیها و اقداماتفرهنگی به کودکان سالم چگونگی تعامل با دانشآموزان معلول را آموزش دهند. اگر وزارت آموزشوپرورش مشکلات ناشی از پشتیبانی دانشآموزان معلول را برطرف کند و بهموقع امکانات آموزشی در اختیارشان قرار دهد و امکان رقابت با کودک سالم ایجاد شود، بیشک در این رقابتها دانشآموزان میتوانند تواناییهای خود را نشان دهند. در این شرایط دانشآموزان سالم هم به این امر که معلولیت فقط یک محدودیت در توانمندی جسمی است، آگاهی مییابند. باید دانست در بین کودکان میلبههمراهی و تعامل وجود دارد؛ مهم توجه مسئولان به این امر است.