معاینه دقیق این زنان بیشتر به تشخیص صحیح منجر میشود، بدون آنکه مشکل بزرگی پیش آید، زیرا رحم کوچک را با معاینه دو دستی میتوان لمس کرد.
بانوان درگیر مسائل و مشکلات روحی و بیماریهای اعصاب و روان بیش از دیگر گروهها زمینه و استعداد تجربه کردن «حاملگی کاذب» را دارند، به خصوص مبتلایان به اضطراب، وسواس، افسردگی و...
مصرف داروهای روانفزا، به ویژه
«فنوتیازین»ها از قبیل کلرپرومازین
(لارگاکتیل) ، تیوریدازین، پرفنازین، و ... میتواند به بزرگی پستانها، قطع خونریزی قاعدگی، خروج شیر از پستان و ظهور عوارض افزایش هورمون پرولاکتین منجر شود. واضح است که مشکل روانی زمینهای نیز در اثر دگرگونیهای جسمانی پیچیدهتر میشود. همه این عوامل دست به دست هم داده و زمینه ظهور «حاملگی کاذب» را فراهم میآورد.
با توجه به عوامل عاطفی– هیجانی درگیر در بروز این عارضه گوشزد کردن عدم حاملگی برای بیمار ناخوشایند بوده و در واقع ممکن است آزاردهنده نیز باشد. مبتلایان به سرعت در قبال تشخیص صریح فقدان بارداری جبهه گرفته، حتی ممکن است مطب پزشک یا بیمارستان را ترک کرده و موضوع را مسکوت بگذارند و تا حدودی هم پرخاشگر شوند.
پزشک معالج معمولاً درصدد کشف زمینه عاطفی – هیجانی که حاملگی را برای بیمار الزامی کرده است، برمی آید.
در برخی از موارد لازم است پزشک پیش از بازگو کردن حقیقت مسأله ، با بیمارش چند جلسه مصاحبه رو در رو داشته باشد تا بتواند آرام آرام و به ملایمت عدم آبستنی را برایش جا بیندازد. بعضی از بیماران نیز به روان درمانی حمایتی مبتنی بر واقعیت نیاز دارند.
زنان مضطرب و مبتلا به اختلالات روحی ممکن است سالها بر این باور باقی بمانند که حامله اند. احتمال عود و برگشت علائم «حاملگی کاذب» بالاست. در کمال تعجب باید گفت که گاهی حاملگی دروغین یا حتی «زایمان کاذب» (Couyade) در مردان نیز دیده میشود. در این موارد معمولاً شوهر یک خانم آبستن ادعا میکند که خود او برخی از علائم حاملگی را احساس میکند!!
این اختلال ممکن است در ماههای اول حاملگی همسر بیمار روی داده و مرد از تهوع و استفراغ صبحگاهی و نیز غالباً از دندان درد شکایت کند. این شکایات بیشترً ظرف چند هفته از بین میرود و به نظر میرسد از اضطراب و نگرانی بیش از حد در مورد حاملگی همسر ناشی میگردد.
علائم ممکن است در زمان وضع حمل همسر و نیز بیشتر به فرم انقباضهای دردناک شکمی ظاهر شده و به سرعت پس از زایمان همسر از بین برود. البته، مردهای مجرد نیز ممکن است به حاملگی یا زایمان کاذب دچار شوند؛ اما در کل، آمارها حاکی از آن است که مردان متأهلی که انتظار تولد فرزند خود را میکشند، بیشتر دچار چنین عوارضی میشوند.
یک بررسی جدید نشان میدهد کمابیش به همان میزانی که مادران جدید پس از تولد یک کودک ممکن است به افسردگی دچار شوند، پدران جدید هم در معرض ابتلاء به افسردگی هستند. این تحقیق که روی 5 هزار خانواده صورت گرفته حاکی از آن است که حدود 14 درصد مادران و 10 درصد پدران علائم شدید تا متوسط افسردگی پس از زایمان را نشان میدهند.
والدین مورد بررسی در این تحقیق پرسشنامه هایی را پر میکردند و از نظر وجود علائم افسردگی مورد مصاحبه قرار میگرفتند. «بررسی نشان داد که پدران افسرده مشکل دارند.» متخصصان اطفال در بهترین موقعیت برای شناسایی افسردگی والدین پس از تولد فرزند هستند اما در اغلب موارد این کار را انجام نمیدهند.
«پزشکان اغلب به وضع روانی مادر پس از زایمان توجه دارند؛ اما، وضعیت روانی پدر را نادیده میگیرند. پدران معمولاً پس از تولد فرزندشان احساس شادی میکنند؛ اما، این احساس شادی ممکن است بسته به وضعیت خانواده به تدریج از بین برود. این امر میتواند هنگامی رخ دهد که مادر بسیار کنترل کننده باشد و بچه را تنها برای خودش بخواهد.
همچنین ممکن است پدران در صورتی که فراموش کنند همسرشان در این دوره کمتر به روابط زناشویی علاقهمند است، به ناکامی عاطفی و جنسی دچار شوند. اگر زن احساس مادرانه بسیار شدیدی از خود بروز دهد، پدر ممکن است خود را در حاشیه و بی مصرف احساس کند.
«این افسردگی در پدر به یک الگوی رفتاری شناخته شده منتهی میشود، او خود را در کار غرق میکند و به تفریحات مردانهای مانند تماشای مسابقات ورزشی روی میآورد و منزوی میگردد.»
برای خواندن بخش اول- حاملگی کاذب- اینجا کلیک کنید.