بر اساس آمار هر ماه یک زلزله بیش از چهار ریشتر، هر سه سال یک زلزله بیش از شش ریشتر و هر 10 سال یک زلزله بالای هفت ریشتر در کشور اتفاق میافتد. تاکنون 76درصد کشتهشدگان حوادث طبیعی در کشور بر اثر زلزله جان خود را از دست دادهاند.
به گزارش ، آرمان نوشت: بر اساس آمار بهدستآمده در 15 سال آینده میتوان انتظار وقوع زلزله هفت ریشتری در تهران را داشت. البته هیچفردی نمیداند که زلزله چه زمانی اتفاق میافتد. ممکن است یک ساعت آینده یا فردا زلزله رخ دهد. آنچه در این میان حائز اهمیت است توجه به مدیریت بحران در مواقع بروز سوانح طبیعی و چگونگی اسکان زلزلهزدههاست.
این در حالی است که با بررسی عملکرد مردم و مسئولان در زلزلههای رودبار، بم و ورزقان باید گفت که بعد از گذشت مدتی دیگر از توجه به زلزلهزدگان خبری نیست و آنها میمانند با زندگی ویران شده و داغ از دست دادن عزیزانشان.
در زلزله کرمانشاه نیز همچون موارد دیگر از جمله زلزله بم شاهد راه افتادن موجی برای کمکرسانی به زلزلهزدگان بودیم، اما این نگرانی وجود دارد که موج ایجاد شده بعد از مدتی فروکش کند و چند روز دیگر زلزلهزدگان بمانند و مشکلاتشان. چگونه میتوان از ظرفیتهای ایجاد شده استفاده کرد؟
مدیریت بحران بعد از زلزله بم تاکنون تقویت نشده است. با این تفاسیر در هر یک از سوانح با مشکلات متعدد روبهرو میشویم. برخی از افراد زلزله و خرابههای ناشی از آن را وسیلهای برای فخر فروشی، گرفتن سلفی و خودنمایی در شبکههای اجتماعی میپندارند. با این تفاسیر افراد حادثه دیده در زلزله وسیلهای برای دستیابی به اهداف افراد سودجویی میشوند. این رفتار نوعی استثمار افراد آسیب دیده نیز محسوب میشود. به عبارت دیگر در این شرایط عقدههای پنهان سرکوب شده هم بروز میکند. باید دانست که بعد از گذشت مدتی تب زلزله و کمکرسانی به مردم زلزلهزده فروکش میکند.
افراد زلزلهزده از سوی مردم و مسئولان فراموشی میشوند. هنوز در کشور ما خسارتهای ناشی از زلزله رودبار و بم جبران نشده و کمکرسانیها چندان مناسب نبوده است، طبیعتا این نارساییها شامل زلزلهزدگان غرب کشور هم میشود. با این تفاسیر باید گفت که بعد از گذشت مدتی مساله زلزله غرب کشور، وضعیت مدیریت بحران و قرار گرفتن کشور روی گسل زلزله نیز فراموش میشود تا سوانح طبیعی دیگر رخ دهد. در این وضعیت مردم هم مصیبت وارده را فراموش میکنند. این در حالی است که مسئولان و مردم میتوانند با استفاده از فرهنگ شفاهی تجربیاتشان را در اختیار یکدیگر قرار دهند. همچنین آنها میتوانند درباره کم و کیف خدماترسانی، مدیریت مطلوب در بحرانها و تدوین برنامههای کوتاهمدت و بلندمدت در مناطق زلزلهزده، اقدامات مناسب برای افراد آن منطقه انجام دهند. برای مثال در این اقدامات میتوان برای کودکان که هم اکنون والدین خود را از دست دادهاند پروتکل (برنامه بلندمدت) تنظیم کرد و با ارزیابی کارشناسان مسائل را پیش و پس از زلزله مورد بررسی قرار داد و به این شکل برای افراد در غرب کشور برنامهریزی کرد.
هم اکنون با ارزیابی تعداد حاشیه نشینهای کلانشهرها باید گفت که برخی از این افراد به دلیل زلزله و دیگر سوانح طبیعی و از دست دادن داراییهایشان به حاشیه شهرها مهاجرت کردهاند. آنها با مشکلات و آسیبهای این مناطق مواجه هستند.
فعالیت سازمانهای مردم نهاد برای ساماندهی شرایط بحرانی از اهمیت بسزایی برخوردار است. در واقع دولت و حاکمیت بدون فعالیت سازمانهای مردم نهاد نمیتواند فعالیتهای موثر انجام دهد. در اصل انجمنهای غیر دولتی میتوانند با تشکیل انجمن در مناطق زلزلهزده با آداب و رسوم آن خطه آشنا شده و بر اساس سلیقه آنها خدماترسانی کنند. در واقع نمیتوان از بیرون برای فرهنگ و آداب و رسوم مردم کردستان نسخه پیچید، بلکه هرگونه اقدام نیازمند هماهنگی با فرهنگ مردم بومی آن خطه است، چون کردها لباس، فرهنگ و موسیقی ویژه خود را دارند. در این شرایط باید متناسب با نیاز و فرهنگ کردها خدمات رسانی کرد. همگان میتوانند بر اساس شعار «یاری برای یاری» به یکدیگر کمک کنند. برای تحقق این مهم نیز باید یک زبان مشترک بین مسئولان دولتی، سازمانهای مردمنهاد و مسئولان بومی آن منطقه ایجاد شود. در هرگونه کمکرسانی نباید سلیقه و فرهنگ جدید را به افراد آن خطه تزریق کرد.
باید در فاز نخست کمکرسانی به مناطق زلزلهزده اقداماتی برای ایجاد سیستم گرمایش در فصل زمستان انجام شود و در فازهای دیگر نیز با توجه به اهداف اولویتها را مشخص کرد. اگر هرگونه خدماترسانی به شکل هدفمند باشد، میتوان به نیازهای افراد در ابعاد زیستی( ایجاد شرایط زیست مطلوب برای افراد در ابعاد مختلف)، نیاز روانی (در قالب ایجاد امکان تحصیل برای کودکان و نوجوانان) و اجتماعی پاسخ داد. با بهرهگیری از تجربه زلزله بم میتوان اقدامات را به شکل مناسب و به موقع انجام داد. در این وضعیت دولت باید امکانات در اختیار سازمانها قرار دهد و با همکاری و نظارت به فعالیت بپردازد. بی شک با این وضعیت مردم با مسئولان همکاری میکنند. بر اساس همکاری و همفکری افراد و مسئولان بومی منطقه میتوان با تدوین پروتکل رسانهها را از اقدامات و برنامههای خود آگاه کنند. همگان باید از روند برنامهها و اقدامات در مناطق زلزلهزده مطلع شده و با نظارت و کنترل از سوی مسئولان امر و مردم خدمات رسانیها به شکل مناسب انجام شود. به این شکل میتوان مصیبت وارد شده و ضعف اجتماعی در کمکرسانی را به شکل مطلوب ترمیم کرد تا در آینده در صورت بروز سوانح طبیعی از شدت خسارتها و آسیبها کاسته شود.
در روزهای اخیر برخی از دفاتر مسافربری و گردشگری تور سیاه برای بازدید از مناطق زلزلهزده برگزار کردند. این مساله با واکنش میراث فرهنگی و گردشگری روبهرو شد. ارزیابی شما چیست؟
به قول یک اندیشمند «میتوان بدبختی را برای افراد بیدرد و بیفکر صحنهآرایی کرد». در زمان فئودالیته افرادی با لباسهای ژولیده را به بیمارستانهای روانی خارج از شهر منتقل میکردند، اما در دوره رنسانس جامعه برای این افراد احترام قائل شد و به این ترتیب جامعه پیشرفت کرد. در تاریخ انسانیزدایی در ارتباطات به شدت رخ داده است. اینکه عدهای در پی راهاندازی تور گردشگری برای نمایش افراد زلزلهزده هستند، چندان مناسب نیست. بنده مخالف نمایش تصاویر این سانحه هستم. هم اکنون باید راه حل برای کاهش آسیبهای ناشی از زلزله ارائه داد. مسئولان در این شرایط باید با به کارگیری تجربیات زلزله بم اقدامات مناسب انجام دهند. قاطعانه میگویم که مدیریت بحران بعد از زلزله بم تاکنون هیچتفاوتی نداشته است. با بررسی اتفاقات روزهای اخیر ایجاد ترافیک در راهها را میتوان نشانه نبود نظم و برنامه منسجم از سوی مسئولان امر دانست. برای مثال در ژاپن نیز زلزلههای متعدد به وقوع میپیوندد، اما آنها با نظم توانستند از بلایای طبیعی مصون باشند. دولت میتواند با نمایندههای سازمانهای مردم نهاد پروتکل نوشته و اقدامات را به شکل کارشناسی شده و تحت برنامههای کوتاه و بلنده مدت پیگیری کند.