ماهان شبکه ایرانیان

شعر دلتنگی عاشقانه و زیبا از شش شاعر متفاوت

مجموعه شعر دلتنگی زیبا و خاص و دلنشین ترین شعرهای عاشقانه در رابطه با دلتنگی را در این مطلب ارائه می دهیم که امیدواریم مطالعه این شعرهای دلتنگی برای شما نیز جذاب و بذت بخش باشد.

مجموعه شعر دلتنگی زیبا و خاص و دلنشین ترین شعرهای عاشقانه در رابطه با دلتنگی را در این مطلب ارائه می دهیم که امیدواریم مطالعه این شعرهای دلتنگی برای شما نیز جذاب و بذت بخش باشد.

شعر دلتنگی را می توان از جمله شعر های عاشقانه زیبا و دلنشین دانست که افراد با سلایق مختلف تمایل زیادی به آشنایی و مطالعه اینگونه اشعار دارند. شعرهای عاشقانه سروده شده در رابطه با دلتنگی حاوی متن های با احساس و زیبایی می باشند که حس دلتنگ بودن را به خوبی بیان می کنند. در این مقاله مجموعه ایی زیبا از انواع شعر دلتنگی را گردآوری نموده ایم که در ادامه می توانید این اشعار زیبا و احساسی را ملاحظه فرمایید.

سری جدید و زیبای شعر دلتنگی عاشقانه و احساسی :

مجموعه شعر دلتنگی که پیش رو دارید مربوط به اشعار عاشقانه زیبا و دلنشینی می باشد که در وصف دلتنگی برای معشوق سروده شده اند. این شعرهای عاشقانه و رمانتیک می توانند حس دلتنگی را به خوبی به نمایش بگذارند و لبریز از احساسات پاک و زیبا می باشند که خواننده را مجذوب خوب می نمایند. تا پایان با شعرهای دلتنگی زیبا ما را همراهی نمایید.



شعرهای دلتنگی

شعر دلتنگی فریدون مشیری

آخر ای دوست نخواهی پرسید
که دل از دوری رویت چه کشید
سوخت در آتش و خاکستر شد
وعده های تو به دادش نرسید
داغ ماتم شد و بر سینه نشست
اشک حسرت شد و بر خاک چکید
آن همه عهد فراموشت شد
چشم من روشن روی تو سپید
جان به لب آمده در ظلمت غم
کی به دادم رسی ای صبح امید
آخر این عشق مرا خواهد کشت
عاقبت داغ مرا خواهی دید
دل پر درد فریدون مشکن
که خدا بر تو نخواهد بخشید

اشعار عاشقانه مولانا

 بی همگان به سر شود بی‌تو به سر نمی‌شود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود
دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو
 گوش طرب به دست تو بی‌تو به سر نمی‌شود
جان ز تو جوش می‌کند دل ز تو نوش می‌کند
 عقل خروش می‌کند بی‌تو به سر نمی‌شود
خمر من و خمار من باغ من و بهار من
خواب من و قرار من بی‌تو به سر نمی‌شود
جاه و جلال من تویی ملکت و مال من تویی
آب زلال من تویی بی‌تو به سر نمی‌شود
گاه سوی وفا روی گاه سوی جفا روی
آن منی کجا روی بی‌تو به سر نمی‌شود
دل بنهند برکنی توبه کنند بشکنی
 این همه خود تو می‌کنی بی‌تو به سر نمی‌شود
بی تو اگر به سر شدی زیر جهان زبر شدی
 باغ ارم سقر شدی بی‌تو به سر نمی‌شود
گر تو سری قدم شوم ور تو کفی علم شوم
ور بروی عدم شوم بی‌تو به سر نمی‌شود
خواب مرا ببسته‌ای نقش مرا بشسته‌ای
 وز همه‌ام گسسته‌ای بی‌تو به سر نمی‌شود
گر تو نباشی یار من گشت خراب کار من
مونس و غمگسار من بی‌تو به سر نمی‌شود
بی تو نه زندگی خوشم بی‌تو نه مردگی خوشم
 سر ز غم تو چون کشم بی‌تو به سر نمی‌شود
هر چه بگویم ای سند نیست جدا ز نیک و بد
هم تو بگو به لطف خود بی‌تو به سر نمی‌شود
شعر دلتنگی

شعر دلتنگی عاشقانه حافظ

روز هجران و شب فرقت یار آخر شد

زدم‌این فال وگذشت اختروکارآخرشد

آن همه نازوتنعم که خزان می‌فرمود

عاقبت در قدم باغ بهار آخر شد

شکرایزدکه به اقبال کله گوشه گل

نخوت باد دی و شوکت خارآخر شد

صبح امید که شدمعتکف پرده غیب

گوبرون آی که کار شب تارآخرشد

بعدازاین نوربه‌آفاق دهم‌ازدل‌خویش

که به خورشیدرسیدیم وغبارآخرشد

آن پریشانی شبهای درازوغم دل

همه در سایه گیسوی نگارآخر شد

باورم نیست زبدعهدی ایام هنوز

قصه غصه که در دولت یارآخر شد

ساقیالطف نمودی قدحت پرمی باد

که به تدبیرتوتشویش خمارآخرشد

درشمارارچه نیاوردکسی حافظ را

شکرکان محنت بیرون زشمارآخرشد

شعر های دلتنگی عاشقانه

رفیق نیمه شبهایم , غــــــــم است و اشک تکراری
مدارا می کند عمـــــــریست با من , درد و بیـماری

نمی پرسی چرا چشمم, دمادم خیس و بارانی است؟
چرا رنگم شده ,مـــــــــــــانند آدم های سیگاری ؟

مرا از پای در می آورد این درد ,می دانــــــــــــم
امان از درد هجران و فغان از عمر اجـــــــباری

زلیخا تا نباشی , حُسن یوســــــــف را نمی فهمی
زمجنون می رباید قرص ماهت,عـقل وهوشیاری

بیفشان آفـــــــــــتاب مشرقی : عطر نگاهــــت را
که امشب کم کنم رونق, من از بازار عـطاری

به یک ناز تو از سر می رود هوش و قرار دل
مده پندم عسل بانو , به صبر و خویشـــتنداری

چه زود از بام چشمانت قناری , مرغ دل پر زد
یقینم شد ,زبانی گفــته بودی , دوســـــــتم داری

شعرهای دلتنگی

شعرهای دلتنگی سهراب سپهری

با تو دیشب تا کجا رفتم
تا خدا و آنسوی صحرای خدا رفتم

من نمی‌گویم ملائک بال در بالم شنا کردند

من نمی‌گویم که باران طلا آمد

پا به پای تو که می‌بردی مرا با خویش

_ همچنان کز خویش و بی‌خویشی _

در رکاب تو که می‌رفتی

هم عنان با نور

پا به پای تو تا تجرد, تا رها رفتم!

شکرها بود و شکایتها

رازها بود و تامل بود

با همه سنگینی بودن

و سبکبالی بخشودن

تا ترازوئی که یکسان بود در آفاق عدل او

عزت و عزل و عزا رفتم

چند و چونها در دلم مردند

که به سوی بی‌چرا رفتم

شکر پراشکم نثارت باد!

خانه‌ات آباد ای ویرانی سبز عزیز من

تا کجا بردی مرا دیشب؟

با تو دیشب تا کجا رفتم

شعر دلتنگی زیبای سیمین بهبهانی

دلم گرفته ای دوست هوای گریه با من

گراز قفس گریزم کجا روم، کجا من!

کجا روم که راهی به گلشنی ندارم

که دیده برگشودم به کنج تنگنا من

نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل

چو تخت پاره بر موج رها رها رها من

زمن هر آنکه او دور چو دل به سینه نزدیک

به من هر آنکه نزدیک از او جدا جدا من

نه چشم دل به سویی نه باده در سبویی

که ترکنم گلویی به یاد آشنا من

زبودنم چه افزود! نبودنم چه کاهد!

که گوید به پاسخ که زنده ام چرا من

ستاره ها نهفتم در آسمان ابری

دلم گرفته، ای دوست هوای گریه با من

شعر دلتنگی عاشقانه

خواندنی ترین و زیباترین مجموعه شعر دلتنگی عاشقانه را ملاحظه نمودید، امیدواریم از مطالعه این اشعار زیبا لذت برده باشید. همچنین از شما دوستان علاقه مند دعوت می نماییم با مراجعه به بخش شعر عاشقانه از دیگر اشعار و سروده ها از شاعران خوب کشورمان دیدن فرمایید.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان