سنت های حسنه در اندونزی
یکی از سنت های حسنه در مالزی مراسم Open house است که از روز عید فطر آغاز می شود و به مدت یک ماه ادامه می یابد. در این مراسم درب خانه مقامات عالی و بزرگان خانواده ها به روی عموم باز است و همه می توانند به دیدار آنان بروند. اهل خانه نیز از میهمانان پذیرایی می کنند. در این مراسم به دیدار رئیس جمهور رفتیم. وزیر امور خارجه نیز بدون هیچ گونه محدودیتى وارد خانهاش شدیم. اهل خانه پذیرایى مىکردند. ما با عیال رفته بودیم. یکى یکى وزرا و رئیس مجلس را دیدیم. همه وارد مىشدند و توسط اهل خانه پذیرایى مىشدند. مراسم دیگرى دارند با عنوان «حلال تو حلال» در این مراسم قبل از ماه مبارک رمضان خانوادهها گرد هم جمع مىشوند و از یکدیگر حلالیت مىطلبند. این هم سنت دیگر خوبى بود که ما اینجا دیدیم.
عید فطر در اینجا رنگ و بوى دیگرى دارد. علاوه بر در برداشتن بخشى از فرهنگ و سنت ما، چیزهایى دیگرى نیز دارد. «لِباران» اصطلاحى است در اینجا که مردم در جاکارتا کار کنند و بروند درآمدشان را در تعطیلات عید فطر در روستاى خود خرج کنند. ماه مبارک رمضان در اینجا بسیار باشکوه است. حتى رستورانها باز است، ولى کسى روزه خورى نمی کند. من مادرى را دیدم که فرزندانش را به رستوران برده است. بچهها غذا مىخوردند و مادر خانواده در حالی که روزه بود, کنار آنها نشسته بود. البته چینىها و توریست ها هم اینجا هستند که روزه نمىگیرند. من توصیه مىکنم که براى دیدن اینجا باید بیش از این فرصتى را که شما اختصاص دادهاید در نظر بگیرید تا بتوانید شناخت بهترى بیابید و براساس آن بتوانید برنامهریزى بکنید.
در سال 1994 در سفرى که به همراه آقاى هاشمى رفسنجانى به مالزى رفته بودیم، آقای ماهاتیر محمد گفت ایرانىهایى را که در دوبى سرمایهگذارى مىکنند مىتوانیم به کوالالامپور بیاوریم. براى این کار امکاناتى هم به آنها اختصاص بدهیم. با این برنامهریزى الآن توانستهاند بیش از شصت هزار ایرانى را به مالزى بکشانند. در اندونزى حدود 100 تا 150 نفر ایرانى حضور دارند. در مقابل این تعداد حدود شصت نفر زندانى ایرانى در زندانهاى اینجا داریم. قبل از ماه مبارک رمضان یک وانت لوازم خوراکى و سایر لوازم مورد نیاز را براى زندانیان فرستادیم. قبلاً صحبت شده بود که میان ایران و اندونزى پرواز مستقیم ایجاد شود که برخى گفتند ایرانىها مىآیند اینجا و به جزایر مىروند و این کار نشد. این عده به سوریه مىروند و با پروازهاى آنجا که بازرسى آسانتر است، مواد مخدر را به اینجا مىآورند. اخیراً یک نفر جانباز که پاى مصنوعى داشته است، 1600 کیلو مواد مخدر به اینجا آورده است و دستگیر شده است. این برخورد زشت در فرودگاه با جمع شما، حاصل این خرابکارى ایرانیان است. اگر پرواز مستقیم از ایران انجام شود، کنترل بهترى مىشود کرد. من فکر مىکنم مواد مخدر شیشه که تولید لابراتور آن بزرگ نیست، احتمالاً در سوریه تولید مىکنند و از آنجا مىآورند. ظاهرا مواد مخدر شیشه را براى مصرف گردشگران خارجى که به اندونزى مىآیند وارد مىکنند.
در اینجا با مواد مخدر خیلى شدید برخورد مىشود و اخیرا هم مجازات آن تشدید شده است. استعداد اعتیاد در اینجا فراوان است. به همین دلیل خیلى شدید برخورد مىکنند. برخى از ایرانىهاى زندانى مىگویند که ما را به عنوان گردشگر آوردهاند و مواد مخدر را در وسایلمان جاسازى کردهاند. ما چندین نامه نوشتهایم که این هشدار به ایرانیانی که از ایراج خارج مىشوند داده شود تا در دام این شیادان نیفتند. جانبازى را که گرفتهاند عکسش را در فرودگاه نصب کردهاند و اخیرا هم تجهیزات هشدار دهندهاشان را براى کشف مواد مخدر مجهّزتر کردهاند.
برخی از ایرانیان براى پناهندگى اینجا می آیند و به نمایندگىهاى سازمان ملل مراجعه مىکنند. بعضىها هم با کشتىهاى شکسته، بسته راهى استرالیا مىشوند که کشتىاشان در مسیر مىشکند. اینها را بر مىگردانند و ما هم برشان می گرداندیم به ایران.
موقعیت اقتصادى ما از یک جهت خوب است و از جهت دیگرى زمینههایى وجود دارد. حدود هشت صد نهصد میلیون دلار تبادل داریم. ارتباطات را از طریق شرکتهاى دبى انجام مىدهیم. دنبال این هستیم که ارتباطات بانکى مستقلاً انجام گیرد. بازار خوبى براى کشور ما هست و باید دید با مسأله تحریمها چه کار مىشود کرد. عضو اپک بودهاند ولى اخیرا به دلیل تولید محدود که صرف مصرف داخل می شود خارج شدهاند.
رواج اسلام و پایه های فکری اسلامی در جنوب شرق آسیا که در سیطره تمدن چینى قرار داشته است، را سادات یمن که به اندونزی آمده اند، بنا نهاده اند. از طریق ایران نیز ارتباطاتى بوده است، ولى ریشههاى آن خیلى قوى نیست. تأثیرگذارى فرهنگ هند و بودائیسم را حتی در رقصها و رنگها مىتوان دید. دورهاى هم تحت تأثیر فرهنگ استعمارگرى غربى قرار داشتهاند و در پرتو تسامح فرهنگ هندى، مجموعهاى محلى و بومی تولید شده است و ارتباط فکرى با مصر و الازهر دارند. الازهر در اینجا شعبه دارد. اندونزى حدود سه تا پنج میلیون سید دارد که سنى هستند. اما مهم است که تضاد زیادى با شیعه ندارند و نمىتوانند آنان را زود متقاعد کنند که شیعه رافضى است. گرایشات وهابى گرى و سلفى گرى هم در اینجا وجود دارد. دانشجویانى به مدینه مىروند و تحصیل مىکنند و به عنوان استاد به اینجا بر مىگردند. تعریف کننده سیاست در اینجا احزاب هستند. چهار پنج حزب فعال وجود دارد و اغلب گرایش مذهبى دارند و در فعالیت آزادند. وزیر و وکیل هم دارند.
در ادامه جلسه آقاى ربانى رایزن فرهنگى جمهورى اسلامى در ایران مطالبى را طرح کرد. خلاصهاى از سخنان وى چنین است: مالزى و اندونزى شباهتهایى با هم دارند. در اندونزى ریشههاى سنتى قوىتر است. در مالزی جامعه ترکیبى است از هندى، چینى و مسلمان. در اینجا جامعه یک دست مسلمان بودهاند. هلندىها بیشتر دنبال منافع اقتصادى خود بودهاند و کمتر به مسائل فرهنگى توجه داشتهاند. حدود هفت هشت میلیون طلبه دارند. در اندونزى در چند چیز اوّل هستند: یکى تحزّب اسلامى است. حزبهایى که دویست سال قدمت دارند. نگاه اخلاقى و عرفانى عمیق به دین دارند. عرفانى که از هند با بودیسم به اینجا آمد و سریع جا افتاد. سلفی گرى در اینجا هست، ولى به دلیل انعطافی که دارند به آن شدت و حدّت نیست.
در اندونزى متفکرانى داریم که در غرب تحصیل کردهاند و به کشورشان بازگشتهاند. برخى از متفکران اسلامى آنان تحت تأثیر ایران هستند. آثار سیدحسین نصر و شریعتی و مطهرى در اینجا ترجمه شده است. اینجا حوزههاى بکرى که هنوز سرک کشیده نشده زیاد است. مالزى جلوى دوربین بوده و از آنجا فراوان گزارش به ایران منتقل شده است و ایرانیان زیاد رفت و آمد داشتهاند، ولى در اندونزى چنین نبوده است: «نهصت العما»، شصت و پنج میلیون عضو دارد که براى حفظ نسبتهاى اسلامى شکل گرفته است و عقایدشان به ما نزدیک است. صد میلیون نفر در قالب دو حزب در اینجا حضور دارند: در یکى شصت میلیون و در دیگر چهل میلیون نفر که با هم خوب هستند و با تسامح با یکدیگر برخورد مىکنند.
بحث نواندیشى در اینجا بیشتر در دانشگاهها و در میان تحصیلکردگان غرب مطرح است و در میان سنتىها جایى ندارد. در اندونزى متفکر در حوزههاى گوناگون وجود ندارد. در این زمینهها بسیار سطحى هستند و بیشتر در حوزه ترجمه فعال اند. در اینجا اصلاً فلسفه رواج ندارد و عرفان بیشتر رایج است و آن هم به دلیل رواج بودیسم است. خرافات و جن و ... نیز در اینجا بسیار رواج دارد.
در ادامه جلسه سفیر نکات دیگرى را طرح کرد: مساجد و نمازجمعهها در ماه مبارک رمضان مملو از جمعیت است و شب تا صبح ذکر مىگویند. عیال ما مىگفت اینها که سنى هستند چطور این قدر عبادت مىکنند. تعجب کرده بود. بسیار معتقد و سنتى هستند. رئیس جمهور دو شب در ماه مبارک رمضان ما را دعوت کرد. در یک جلسه سیاسى صحبت کرد و در شب دیگر ذاکر و عالم آورده بودند که سخنرانى و موعظه کردند. قارى هم از قم آمده بود. همه را با خانواده دعوت کرده بودند. جوانى آمد همه را موعظه کرد. رئیس جمهور هم نشسته بود. با عیال صحبت بود که اگر ایران بود، حتما باید مقام عالى سیاسى در هر جمعى سخن بگوید.
در تصوف عام حتى مخالف خانقاه هم هستند و بیشتر با مساجد سر و کار دارند. سنت بودیسم با تفکر شیعى کمترین اختلاف را دارد. به جز مسائل توحید، در مسائل سلوکى با شیعه ارتباط بسیار قوى دارند. در این زمینه فراوان جاى کار هست. صوفىگرى در این منطقه بیشتر تحت تأثیر این مسئله است و با صوفیگرى به معناى اصطلاحى آن تفاوت دارد.
با دانشگاههاى اندونزى تفاهم نامه داریم که تبادل دانشجو داشته باشیم. ولى از طرف دولت ما استقبالى نشده است و دانشجو معرفى نمىشود. اینجا هم به تجار معرفى نشده است و هم به دانشجویان. اینها ماهاتیر محمد را ندارند که بسترهاى لازم را براى توسعه فراهم آورد.
زمینه تبادل دانشجو وجود دارد. هزینه جارى ماهانه دویست دلار و سالانه دو سه هزار دلار براى دانشگاه است. سطح دانشگاههایمان یکى است. فقط در ایران فکر برتر داریم که در اینجا نیست. و الاّ قلههاى دانشگاهى قبل از انقلاب را بعد از انقلاب پایین آوردیم و در سطح، آموزش عالى را گسترش دادیم. در ایران هوش و زکاوت بیشتر است.
پس از جلسه مشترک با سفیر و رازیزن فرهنگى که در اتاق سفیر برگزار شد، به اتاق رایزن فرهنگى در سفارت رفتیم. سفیر ایران بسیار صمیمى و گرم با همراهان برخورد کرد و به نظر آمد ضمن این که خیلى سالخورده نیست، انسان پخته و فهیمى است. مىگفت در آمریکا تحصیل کرده است و به کشورهاى مختلف سفر کرده است. از مجموع صحبتهایش بر مىآمد که از سیاستهاى کلان جمهورى اسلامى در خارج از کشور راضى نیست. مدت دو ماه است که به اندونزى آمده است و قبلاً در یکى از کشورهاى آفریقایى سفیر بوده است.
به اتاق آقاى ربانى رایزن فرهنگى جمهورى اسلامى ایران رفتیم. وى نیز انسانى بسیار خاکى و با تجربه به نظر آمد. دو سال است که در اندونزى خدمت مىکند. ضمن استقبال گرم از حضور همفسران مىگفت به جز وى دو نفر دیگر در رایزنى وى را کمک مىکنند که هر دو کارمند محلى هستند. یکى از آنها فرزند حاج آقاى حسینى است که مسئول نمایندگى مؤسسه آل البیت(ع) است؛ یعنى میزبان ما. دو اتاق در سفارت دارند. با حجم مناسبات کارى فراوانى که در اندونزى وجود دارد، گلایهمند بود که چگونه مىتوان با این امکانات کارکرد و بیشتر مشغول امور جارى و روزمرّه هستند.
وى نیز از زمینههاى کارى فراوان در این کشور و بسترهاى مناسب براى کار بخصوص کار فرهنگى تأکید داشت. آقاى ربانى نیز بر خصلتهاى اخلاقى موجود در مردم کشور اندونزى تأکید داشت که تحت تأثیر سنّت بودیسم بودهاند و انسانهایى با تسامح هستند. مىگفت در دو سالى که در اینجاست، تا به حال ندیده است کسى در خیابان با دیگرى دعوا کند و یا در خیابان کسى بوق بزند. وجود این خصلت در مردم اینجا زمینههاى رشد براى فعالیتهاى وهابیان و گروههاى تندرو و بنیادگرا را از بین مىبرد و بستر مناسبى براى فعالیت ماست و ما هم که سرمایهگذارى لازم را براى فعالیت در این کشور پهناور با وجود بسترهاى لازم نمىکنیم. وى از همراهان دعوت مىکرد به دلیل مناسب نبودن زمان سفر و مصادف بودن آن با تعطیلات عید فطر، وقت مناسب دیگرى را براى این کار اختصاص بدهیم تا بتوانیم شناخت بیشترى از این کشور بزرگ دریابیم.
پس از پایان دیدار با رایزن فرهنگى، به محل سکونت بازگشتیم. آقاى حسینى همکار محلى آقاى ربانى که با ما به نزد پدرش در مؤسسه آل البیت(ع) باز مىگشت، مىگفت ماهانه دویست دلار حقوق دریافت مىکند. وى نیز در میان صحبتهایش مىگفت در اندونزى نسبت به مالزى ظواهر شرع از سوى مسلمانان کمتر رعایت مىشود. وى مىگفت خانم هایی که در اینجا حجاب را به صورت کامل رعایت مىکنند و فقط چشمهایشان دیده مىشود، متأثر از بنیادگراها و وهابیان هستند.
شب به محل خریدى که در نزدیکى محل سکونتمان بود رفتیم. ساختمان هشت طبقه و بسیار مجلل. هر طبقه اختصاص به فروش کالاهاى خاصى داشت. یک طبقه کتاب، یک طبقه کیف و کفش، یک طبقه اسباب بازى و لباسهاى کودکان و ... . در هر طبقه فروشگاههاى بسیار بزرگى قرار داشت. ضمنا کالاها بسیار لوکس و قیمتها نیز بسیار گران بود. برخى از همراهان اندکى خرید کردند. از فروشگاه که خارج می شدیم, ماشین-های لوکس و مدل بالایی را دیدیم که در مقابل درب ورودی فروشگاه توقف می کردند. خدمتکارانی با احترام در ماشین را باز می کردند تا سرنشینان خودروها پیاده شوند و برای خرید وارد فروشگاه شوند. به نظر آمد این مرکز خرید به قشر مرفه جاکارتا اختصاص دارد.
مؤسسۀ فرهنگی اسلامی
امروز سه شنبه 30 شهریور اول صبح به دیدار آقاى حکیم الهى نماینده مقام معظم رهبرى (مد ظله العالی) در اندونزى رفتیم. وى مدت سیزده سال است که در اینجا مستقر است و فعالیت مىکند. از دیگران شنیدهایم که او تجربیات بسیارى در حوزه فعالیتهاى خود در اندونزى دارد و بسیار موفق عمل کرده است. ساعت نه در محل کار وى حضور یافتیم. مخفف «مؤسسه فرهنگ اسلامى»، ACC است. در آغاز جلسه معارفهاى از دوستان انجام گرفت. در ذیل خلاصهاى از صحبتهاى او را مىآورم:
از شیعیان اینجا گروهى هستند که براى دیدن جمکران به ایران مىروند. کسانى که از اندونزى به ایران رفتهاند و مشهد را دیدهاند، آن را بهتر از مراکز تفریحى ایران مىدانند. یکى از اساتید دانشگاه اینجا که به ایران رفته و مشهد را دیده بود، پس از بازگشت مىگفت اگر کسى به ایران برود و مشهد را نبیند، مثل کسى است که به اندونزى بیاید و جزیره «بالى» را نبیند که از مراکز مهم دیدنى اینجا است.
اندونزى کشورى است سرزمین «عجایب». برخى مىگویند هند کشور عجایب است، ولى ما مىگوییم اینجا کشور عجایب است. براى دیدن اینجا بخصوص در ماه ربیع الاول، اگر توانستید بعدا در فرصت بیشترى بیایید. اینجا فرهنگ و سنتى دارند که واقعا محل بررسى دارد. آلمانىها و اروپایىهایى به اینجا مىآیند و مدتها مىمانند و سوژههاى خاص خود را دنبال مىکنند. یکى از عجایب هفتگانه جهان در اندونزى است. معبدى در اینجا وجود دارد که هفت هزار سال سابقه دارد. «معبد بژبُود» براى بودایىهاست که از سراسر جهان در روز مشخصى جمع مىشوند و مراسم خاصى به جا مىآورند؛ مثل مراسم حج ما.
سیصد کلمه از زبان فارسى وارد زبان مالایى شده است. مالزى هفده هزار جزیره دارد. پنج هزار آن مسکونى است. جزایر دیگر چون با جزر و مد زیر آب مىروند، فصلى از آنها استفاده مىشود. حدود ده تا جزیره بسیار بزرگ است. دو تا از استانهاى مالزى در یکى از این جزایر است. یکى از این جزایر «جاوه» نام دارد که معروف است.
جنگلهاى متراکمى در اندونزى وجود دارد که محل تنفس کره زمین است که مىگویند اگر خراب شود، تنفس کره زمین مخدوش مىشود. مرکز دیگر تنفس زمین در آمازون قرار دارد.
مردم منطقه از قدیم مسلمان بودهاند. طبق روایتى، ورود اسلام به این منطقه در صدر اسلام بوده است. در زمان حضرت على (علیه السلام) اسلام به اینجا وارد شده است. روایت دیگر ورود اسلام به اینجا، هشت قرن پیش است. مسیحیت که منافع زیادى در این جا دارد، سعى کردهاند وجهه اسلام را خراب کنند. فیلیپین زمانى همهاش مسلمان بودهاند. الان نیمى از آن مسلماناند. مسیحیان سعى کردهاند در مقابل هر مسجد کلیسایى بسازند. سنگاپور که اغلب مسیحى شدهاند. کلیساى مقابل مسجد استقلال در اینجا چهار صد سال سابقه دارد. در این منطقه به هر کجا بروید، عشق مردم به اسلام زیاد است. حتى مسیحیان نیز در عید فطر جشن مىگیرند. کسانى هم که به اسلام اعتقادى ندارند، بغض به اسلام ندارند. بر عکس ایران در مراسمهایى که در ربیع الاول گرفته مىشود، گاهى صد هزار نفر جمع مىشوند.
طول اندونزى به میران هشت ساعت با هواپیما مسافت است؛ به مقدار مسافت تهران تا مالزى. جزیرهاى وجود دارد که به آدم خوارها معروف است که روى درخت متولد مىشوند و روى درخت هم زندگى مىکنند و مىمیرند. چندى بیش خبرنگارى را گرفتند و خوردند. خود دولت هم اینها را نگه داشته است براى جاذبههاى گردشگرى.
مناطقى وجود دارد که ایرانیان سیصد چهارصد سال پیش وارد آنجا شدهاند. اکنون هم نامهاى ایرانى دارند. در ایام محرم براى عاشورا مراسم دارند. در این منطقه سه میلیون سید وجود دارند که از فرزندان امام صادق (علیه السلام) هستند. سادات اندونزى شجره دارند. مؤسسهاى وجود دارد به نام «رابطة العلویة» که سیدها را پوشش مىدهند و این شجره نامهها را آنها برایشان صادر مىکند. خانمهاى سیده را «شیریفه» و آقایان سید را «حبیب» مىگویند.
قبل از انقلاب شیعه در اندونزى نبوده است و اگر بوده مخفى بوده است که آیت الله حکیم مبلغى را به این جا فرستاده است و به تعداد انگشتان دست شیعه شده بوده اند. بعد از انقلاب فعالیتهایی در اینجا آغاز شد. حدود دویست مؤلف با ما مرتبط هستند. حدود دو هزار عنوان کتاب به زبان مالایى به چاپ رسیده است. برخى از کتابها تا بیست چاپ منتشر شده است. تیراژ کتاب معمولاً در اینجا سه هزار جلد است. کتابهاى ما با تیراژ ده هزار هم چاپ شدهاند و مکرر هم چاپ شده است. همه کتابها را ما چاپ نکردهایم. مراکز دیگر هم نقش داشتهاند. برخى از کتابها تا تیراژ صد هزار هم چاپ شده است.
کتاب شبهاى پیشاور به مالایى ترجمه و چاپ شده است. خلاصهاش هم چاپ شده است. البته کتابهاى ما با ممیزى در اینجا چاپ مىشود و ما سعى مىکنیم مسائل مشکل دار آنها را حذف کنیم. دو مرکز انتشاراتى داریم «الهدى» و «چیتر». کتابهاى مهم مانند تفاسیر و ... را مرکز چاپ مىکند و کتابهاى اخلاقی و اجتماعى را بیروت چاپ مىکند. کتاب هایی که از مهد کودک تا دانشگاه و از علما تا عوام را پوشش می دهد.
سازمان سیا سال گذشته گزارشی درباره شیعیان جهان داده بود. آمار مربوط به اندونزى یک درصد بود که دو میلیون و پانصد هزار نفر مىشود. اینها شیعههاى ملتزم هستند ولى علاقمندان به تشیع خیلى بیشتر از اینهاست.
رسم الخط تا قبل از استقلال پنجاه سال پیش غربى بوده است. بعد از استقلال، «لوکارنو» زبان قبیله خودش را اجباری کرد. در اینجا بیش از بیست زبان داریم و بیش از سیصد لهجه. البته زبانهاى قوىترى هم بوده است ، ولى «لوکارنو», زبان قبیله خودش را مسلط کرده است.
من پنج دوره سفیر در اینجا دیدهام: سفرا اول با حرارت بودهاند که وضیعت را تغییر بدهند، ولى بعد به این نتیجه مىرسند که ممکن نیست. تا حالا دو ایرانى که براى تجارت آمده اند، ناموفق بوده اند. یکی از آنها سه بار تاکنون ورشکست شده است. حتى پروازهاى مستقیم به ایران ایجاد نشده است. چون اینجا مشکل اشتغال وجود دارد، ولى مسائل اینجا با مالزى تفاوت دارد. تا پانزده سال پیش از این، وضع اقتصادى خوب بود. ولى از پانزده سال پیش اوضاع اقتصادى اینجا به هم خورد.
از هزار دانشگاه برتر جهان، چهار تا از آنها اینجاست. این جا فساد ادارى زیاد است. با پنجاه دلار مىتوان مدرک دکترى گرفت. ولى اعتبارى ندارد. کارمندان محلى ما اینجا همه مدرک دکترى دارند. ایرانىها این جا را نمىپسندند. دو دانشجو بیشتر نداریم. مشکلاتى هم که ایرانىها در اینجا ایجاد مىکنند تیتر اول روزنامهها مىشود. ما گزارشهایى را منعکس کردهایم. حتى ما با پرواز مستقیم مخالفت کردهایم. همین دیروز کسى را داشتیم که آمده بود درخواست پناهندگى داشت. ما سواد فکرى و فرهنگى مان با دانشگاههاى اندونزى و مالزى قابل مقایسه نیست. در اینجا حتى مدرک خلبانى که با جان انسانها سر و کار دارد، خریدارى مىشود.
تجربه من در این سالها این است که اینجا خوب مدیریت مىکنند. ویترین خوبى درست مىکنند. ایران از هر جهت از اینها جلوتر است، ولى ویترین خوبى نداریم. در اینجا حتى بیمارستانهایشان بسیار مجهز است، ولى پزشکهاى حاذقى ندارند. ما براى معالجه حتى به ایران مىرویم. در مالزى بیمارستانى دارند مىسازند که بزرگترین بیمارستان جهان باشد، تا مثل دانشگاه هم مرکزى را ایجاد کنند تا بتواند دیگران را جذب کنند.
آقاى احمدىنژاد در سفر اول که به اینجا آمد گفت درهاى ایران باز است. تاجر فرش پاکستان هفته اول رفت ایران. در فرودگاه آنقدر اذیت کردند. هشتاد نفر بودند ویزا مىخواستند. پاسبان خواب آلوده ای به استقبال آنان رفت. گفتند رئیس جمهورتان ما را دعوت کرده است این چه برخوردى است با ما مىکنید؟
رئیس جمهور در دانشگاه سخنرانى کرد در حضور وزیر و ... . دانشجویى گفت مىخواهم به ایران بروم و درباره عاشورا تحقیق بکنم. رئیس جمهور گفت به جاى یک بورس، دو بورس مىدهیم. شش ماه من و سفیر پىگیرى کردیم، ولی به هیچ نتیجهاى نرسیدم. تا من رفتم قم و با هماهنگی کالج اسلامی زمینهاى را فراهم کردیم.
سونامى که اینجا آمد دویست هزار نفر کشته شدند. هر چه به ایران گفتیم کمکى نکردند. روزنامهها هر روز نوشتند چه کشورى چقدر کمک مىکند. بودایىها درمانگاه زدند و پنج هزار یتیم گرفتند و بردند. از اینجا کمکهایى را جمع کردیم. ما حداکثر بیست هزار دلار مىخواستیم. این وضع باعث آبروریزى در اینجا شد. بعد از دو ماه تازه گفتند ما باید چه بکنیم؟ الآن متأسفانه ایرانىها وضع خوبى در اینجا ندارند. بعضى با پاسپورت جعلى مىآیند و کارهایى که مىکنند باعث آبروریزى است.
اسلامى که مردم در اینجا دارند اسلام ساده و بسیط است. یکى از روشنفکران اینجا مىگوید نه مسلمانان مسلمان واقعىاند، نه مسیحیانمان. آمریکایىها هم سعى مىکنند که همین اسلام را الگو قرار دهند و ترویج کنند. اسلامى که با تسامح بیش از حد برخورد مىکند. و اینها به ما مىگویند شما در اسلامتان خیلى سفت هستید.
تصوف در اینجا بیشتر به معناى اخلاقى است. کتاب وصیتنامه امام (ره) به نام «وصیت صوفى» چاپ شده است؛ یعنى وصیت اخلاقى. مردم اینجا از نظر اخلاقى به اسلام نزدیکتر، صبور و خوش خو هستند و از نظر مناسکى ایران به اسلام نزدیکتر است. در اینجا دعوا و تصادف بندرت پیدا مىشود. خیلى قانعاند. با چیز جزئى زندگى مىکنند. همه چیز را ساده مىگیرند.
اینجا وزیر با دنپایى بدون جوراب بیرون مىآید و من دیدهام. رئیس جمهور را ندیدهام او نیز همین طور است. ساده مىآیند و مىروند و بدون تکلّف هستند. این ساده زیستى را فضیلت هم نمىدانند، بلکه خوى و خصلتشان این است. الان بروید مقابل کاخ، یا مجلس. راحت مىتوانید بروید داخل و مسئولان را ببینید. تعارف را جدى مىدانند، اهل تعارف نیستند. بسیار ساده و بىتکلّف زندگى مىکنند. داخل خانهها بدون تشریفات و راحت هستند.
حزب محمدیه 150 دانشگاه دارد. کسانى که در دانشگاه کار اجرایى دارند، شرطش این است که حقوق نگیرند؛ به غیر از اساتید که درس مىدهند. برخى از این دانشگاه ها چهل هزار دانشجو دارند و هر کس فعالیت سیاسى بکند اتوماتیک خارج مىشود. حقوق یک استاد دانشگاه حداکثر پانصد دلار است. با این که این حقوق کم است واقعاً راضى هستند. نرخ بىسوادى با این که خیلى فقیرتر از ایران هستند، پایینتر از ایران است.
مهریه عقدهایى که ما مىخوانیم ثروتمندانشان 000/140 تومان است. حتى با یک انگشتر یا با ده هزار تومان مهریه عقد مىشود.
در اینجا ده شبکه تلویزیونى وجود دارد. دو تا دولتى است و مابقى در دست بخش خصوصى است که بیشتر در دست مسیحیان است.
اقتصاد در اینجا در دست چینىهاست؛ مسیحى یا بودایى. حکومت در دست مسلمانان است. پر تیراژترین روزنامهها در دست مسیحیان است. پر رونقترین کتابفروشىها نیز در دست آنهاست. شبکه های تلویزیونها و رادیوها هم در دست مسیحىهاست؛ چون مسلمانان از نظر اقتصادى ضعیف هستند، این امورات در دست غیر مسلمانان است. مسلمانان بسیار از نظر اقتصادى ضعیف هستند. افتخار مىکنند که با یک خارجى ازدواج کنند و بشدت تحت تأثیر غرب هستند. کتابهاى غربىها به روز ترجمه مىشود. اصالتى که مسلمانان ما دارند، در اینجا وجود ندارد. اندونزى صد هزار مستخدمه فقط در پاکستان دارد. سیصد چهارصد هزار در خلیج فارس مستخدمه دارند که از دوازدهسالگى به کشورهاى دیگر مىروند و اینها واقعا مشکلات خاص خود را دارند. بچه ها از خانواده شان دور مىشوند و... .
کشتی شیر از استرالیا به ساحل اندونزی می آید و در آنجا تبدیل به لبنیات مىشود و داخل مىآید. اینجا مىتواند پایگاه دام دنیا شود، ولى فقط مصرف مىشود. اگر یک هفته درهاى جهان به اینجا بسته شود، واقعا بیچاره مىشوند.
در اینجا ماهواره و اینترنت هیچ گونه محدودیتى ندارد. هر CD به هر شکل تولید و توزیع مىشود. دولت هیچ کنترلى ندارد. حتى بر مواد غذایى و کیفیت غذا هیچ کنترلى نیست. بر خلاف مالزى که این مسائل را مدیریت کرده است.
روزنامه Compast بزرگترین روزنامه قبلاً چهارصد هزار تیراژ داشته است.
جلسه با آقاى حکیم الهى در فضایى بسیار صمیمى برگزار شد. وی سیزده سال است که در اینجا مستقر است. خانوادهاش به ایران بازگشته است. خود او هم در نظر دارد در آینده نزدیک به ایران برگردد. تسلط فراوانى به منطقه و فرهنگ و زمینه فعالیت خود پیدا کرده است و به گفته دیگران نیز واقعا موفق عمل کرده است. در هر صورت قصد بازگشت دارد.
هنگام خداحافظى از او پرسیدم آیا مسأله وقف و موقوفات هم در اندونزى وجود دارد. ضمن پاسخ مثبت به این پرسش گفت: در اندونزى به موضوع وقف اهمیت فراوانى داده مىشود و موقوفات بیشتر در زمینه آموزش، مساجد و بیمارستانها و... است.
پس از جلسه به مؤسسه آل البیت(ع) برگشتیم. خیابانها بسیار شلوغ و پر ترافیک است. زمان زیادى را در ترافیک بودیم. موتور سواران بسیارى در خیابانها در تردد هستند بویژه در چهار راهها پشت چراغ قرمزها چند ردیف موتور مىایستند و پس از سبز شدن چراغ دسته جمعى حرکت مىکنند. موتورها هم همه مثل هم است. ظاهرا هوندا 70 است. موتور سواران همه کلاه بر سر دارند.
ماشینهاى مدل بالا در خیابانها در ترددند. شیشه اغلب ماشینها دودى است. فقر و ندارى در کنار وجود ساختمانهاى بسیار بلند و خیابانها و پلهاى بسیار، در گوشه و کنار شهر به چشم مىخورد. شهر جاکارتا هیجده میلیون جمعیت دارد و یکى از بزرگترین و شلوغترین شهرهاى جهان به شمار مىرود. جاکارتا برخلاف تهران توسعه آن افقى است. به غیر از ساختمانهاى دولتى و مراکز تجارى که در ساختمانهاى بلند قرار دارند و بیشتر در دو طرف دو خیابان اصلى شهر جاى دارند، مابقى شهر را خانههاى ویلایى و کم سطح تشکیل مىدهند. به همین دلیل وسعت و گستردگى شهر جاکارتا بسیار بزرگتر از تهران است که ساختمانهاى بلند مرتبه و برجهاى فراوانى براى سکونت در آن وجود دارد.
حاج آقاى حسینى مسئول مؤسسه آل البیت (ع) مىگفت دختران بسیارى در اندونزى وجود دارند. مىتوان گفت در برابر هر مرد چهار خانم قرار مىگیرد. به همین دلیل است که خانمهاى زیادى از اندونزى به عنوان خادمه جهت کارکردن به کشورهاى دیگر مىروند.
اکنون که این یادداشت را مىنویسم ساعت یک بعد از ظهر است. امروز ظهر نهار را میهمان آقاى حاج آقای حسینى در مؤسسه آل البیت (ع) بودیم. خانوادهاش که در طبقه سوم مؤسسه ساکن است غذاى بسیار لذیذى پخته بود. برنج همراه با رشته و مرغ و خورشت بادمجان. حاج آقاى حسینى این چند روز پذیرایى بسیار خوبى از همراهان کرد. یکى از دوستان از خونگرمى و مهماننوازى آقاى حسینى و بخصوص نهار امروز آقاى حسینى را که دید، گفت ما باید به تشیع دوباره ایمان بیاوریم. واقعا روحیات و خلقیات کسى مىتواند وسیله جذب دیگران باشد.
پس از خوردن نهار و استراحت به فرودگاه خواهیم رفت تا به مالزى برویم. اندونزى با ایران 30/2 دقیقه اختلاف دارد. البته در نیمه دوم سال این اختلاف 5/3 ساعت مىشود. در مالزى این اختلاف ساعت در نیمه اوّل 5/3 ساعت و در نیمه دوم سال که یکى دو روز دیگر آغاز مىشود، 5/4 ساعت مىشود.
نکته جالب توجهى که امروز در محوطۀ «مؤسسه فرهنگ اسلامى» دیدم، دو خانم جوانی بودند که براى خرید کتاب از کتابفروشى مؤسسه آمده بودند. پس از بیرون آمدن از کتابفروشى سوار موتور شدند که بروند. راننده کلاه بر سرداشت و حجاب او معلوم نبود که پوشش دارد یا نه. ولى راکب آن پوشش کامل اسلامى داشت. یکى از همراهان، صحنه دو خانم موتور سوار با پوشش اسلامى را سوژه مناسبى دید. از آنان اجازه خواست تا عکس بگیرد. راننده پایین آمد و کلاه خود را برداشت. معلوم شد پوششی بر سر نداشته است. در کنار دوستش که محجبه بود با موتور عکس انداختند. دوستمان گفت خانمى که حجاب اسلامى او کامل بود گفت اگر مىخواهید من هم پوششم را بردارم تا عکس بگیرد که به او گفتم نه. مسأله حجاب و دیندارى در اندونزى واقعاً نکته قابل مطالعه است. به ظواهر شریعت، بویژه حجاب، اغلب تقیدی نیست. ولى به هنگام نماز از پوشش سر و حجاب کامل اسلامى استفاده مىکنند. در ظاهر چنین دیدیم که افراد با حجاب اسلامى در مالزى نسبت به اندونزى بیشترند.
نکته دیگرى که بدان باید اشاره کنم ظاهر ساده و بدون آلایش خانمها و آقایان و حتى جوانهاست. خودآرایى در خانم ها به چشم نمىخورد؛ حتى در خانمهاى جوان. در پسرها نیز قیافههاى نخراشیده و نتراشیده و اجق وجق ندیدیم.
بعد از ظهر ساعت چهار آماده حرکت به فرودگاه شدیم. دو سه ساعتى بود که باران شدیدى باریده بود. گفتند هنگامى که باران مىبارد ترافیک شدید مىشود. باید زودتر به سمت فرودگاه حرکت کنیم. با دو ماشین به فرودگاه آمدیم. یک ساعت در راه بودیم. پسر حاج آقاى حسینى که در سفارت ایران در اندونزى کار مىکند به نمایندگى از سفارت همراه ما آمده تا اگر مشکلى در خروج پیش بیاید کمک کند. او کارت سیاسى بر سینه زده بود و تا محل ورود به سالن انتظار پرواز ما را همراهى کرد. وى به هنگام ورود ما به جاکارتا نیز همراه بارانندهاى از طرف پدرش به فرودگاه آمده بود تا ما را به مؤسسه آل البیت (ع) ببرد. فرزند حاج آقاى حسینى نیز خوش مشربى و خونگرمى را از پدرش به ارث برده است. او در سفر به شمال جاکارتا، همراه ما بود. پدرش مىگفت از جمع شما خوشش آمده است. با وى خداحافظى کردیم و قرار گذاشتیم در ایران او را ببینیم.
اکنون که این یادداشتها را مىنویسم ساعت هشت شب است. در فرودگاه جاکارتا هستیم. تشریفات ورودى انجام گرفته است و در سالن انتظار نشستهایم که اعلام کنند سوار هواپیما شویم. ساعت 30/8 به وقت کوالالامپور پرواز داریم.
منبع:فصلنامه وقف میراث جاویدان ش 74
/ع