ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

حسن

بچه‌های دیگر که خواب عبدالحمید را مشتاقانه گوش می‌دادند ابراز خوشحالی می‌کردند و خوابش را تعبیر می‌کردند. این مسابقه عشقه و مسابقه ولایت مداریه و چه سعادتی از این بالاتر که از دست امامت جایزه بگیری.
بچه‌های دیگر که خواب عبدالحمید را مشتاقانه گوش می‌دادند ابراز خوشحالی می‌کردند و خوابش را تعبیر می‌کردند. این مسابقه عشقه و مسابقه ولایت مداریه و چه سعادتی از این بالاتر که از دست امامت جایزه بگیری.
اصلا این قدر زن وقیحی بود که حد نداشت. این طوری نبود که بگذارند با او صحبت کنم. بعد از این که پس‌گردنی را خوردم، دو سرباز پشت سرم دستشان را گذاشته بودند روی دوشم فشار می‌دادند که تکان نخورم.
حاج حسین جاوری از جانبازان قطع نخاع گردن در آسایشگاه جانبازان اصفهان است که رفاقتش با شهید زاهدی به سال 60 برمی گردد. جانبازی که نزدیک 40 سال است تنها می تواند سرش را تکان دهد.
پیش از این در تاریخ زندگانی پیامبر بزرگوار اسلام در حوادث سال سوم هجرت ذکر شد که سبط اکبر آن حضرت، امام حسن(ع)، در سال سوم به دنیا آمد، و مشهور آن است که این مولود فرخنده در شب نیمه ماه رمضان-بهترین ماههای خدا-متولد شده، و البته در این باره در کتابهای شیعه و سنت اقوال دیگری هم نقل شده که خلاف مشهور است (1).
پیکر چند شهید دیگر را هم که نسبتاً سالم بودند، به همان ترتیب آوردند آنجا اما تعداد پیکرهای سالم به عدد انگشتان دست هم نمی‌رسید. یاران عاشورایی حاج حسن قطعه‌قطعه و درهم روی خاک مدرس پرپر شد بودند.
حاجی برای خانواده حسن، رانندگی می‌کرد و بچه‌های حاج حسن را به گردش برد. رفتارش آن قدر ساده و صمیمی‌بود که بچه‌های حاج حسن فکر می‌کردند او یک راننده است!
خداوند در آیه 33 سوره احزاب به صراحت از لفظ اهل بیت پیامبر نام برده و می فرماید: انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهّرکم تطهیر
محسن رضایی در عین صمیمت و مهربانی جدی بود و ابهت خاصی داشت. فرماندهان همیشه احترامش را نگه می‌داشتند. اگر مزاحی هم می‌شد خیلی محترمانه بود و آقا محسن از لبخند فراتر نمی‌رفت. اما...
نمی‌دانم خدا چه حکمتی را مقدر کرده بود که من چند ساعت قبل از شهادت حبیب موقعی که او زیر آتش خمپاره‌ها، با تیمم آخرین نمازش را می‌خواند دلم گواهی دهد که دیگر حبیب باز نمی‌گردد.
پیشخوان