انقلاب

کتاب اولم در اوج کارآیی بود و من این اثر را بسیار دوست دارم. بی‌رودرباستی، کتاب‌هایم را مانند فرزندانم می‌دانم، اما به کار آقای ابوترابی بیشتر علاقه‌مندم.

امین عباس رشید، پسر شهید سرلشکر رشید بود که شهادتش خیلی‌ها را داغدار کرد، نه از این جهت که آقازاده بود و فرزند نفر دوم نظامی مملکت، بلکه از این جهت که شیخ عباس دهه هفتادی، در دنیای رفاقت ویژه بود.

24 خرداد که مصادف با عید غدیر بود، ما خانه یکی از اقوام دعوت بودیم. آن شب و آن میهمانی آخرین باری بود که بابا را در کنار خودمان می‌دیدیم. شب که به خانه برگشتیم، دیروقت بود.

من خود از کسانی نبودم که به مرحوم بازرگان بی‌حرمتی کنم. ایشان استاد من بودند و من از او درس دینداری آموخته بودم. یا آقای دکتر سحابی هم کسی نبود که من بخواهم به ایشان بی‌حرمتی کنم.

درخت گردوی داخل باغچه خانه‌مان مریض شده بود و نیاز به معالجه داشت؛ باید وقت می‌گذاشتم و درمانش می‌کردم، اما هم فرصت نبود و هم زیر بمباران پایتخت، مغازه‌ای که داروی تقویتی برای درختان داشته باشد، نیافت

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی گفت: امروز تصویری کارتونی و تحریف‌شده از جهاد به ما ارائه داده‌اند. همین باعث شده که در ساده‌ترین مسائل کشور دچار مشکل شویم.

وقتی غلامعلی در اصفهان دستگیر شد به ما گفتند، او در درگیری با ساواک شهید شده و ما لباس سیاه پوشیدیم و بعدها من و مادر عزیز صفری و عیدی فعال به اصفهان رفتیم.

سردار رشید یک کتابخانه شخصی داشت که یادداشت‌های او در کتابخانه خودشان نگهداری می‌شد که هنوز چندان مطمئن نیستیم که اما بخش عمده اسناد به نظر می‌آید که از بین رفته است.

رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران گفت: امروز ریزپرنده‌های رسانه‌ای دشمن فکر و رح و روان مردم را هدف گرفته‌اند؛ اما مردم ما هوشمندتر این هستند که منکوب تروریسم رسانه‌ای دشمن شوند.

بچه‌های اهل نقاشی و گرافیتی و این‌ها، معطلِ حرف کسی یا سفارش نهادها نباشند. اگر کار ملی باشد، یقین کنید که اصلاً یک تحول در هنر کشور در موسیقی رخ می‌دهد، مثل همان کاری که آقای چاوشی در موسیقی کرد.