ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

عملیات-فتح-المبین

شخصیت اصلی رمان جوانی به نام الیاس است. این رمان با کشمکش‌های درونی و درگیری‌های الیاس با اطرافیانش شروع می‌شود. مخاطب را با خود همراه می‌کند و از کمال‌آباد تا خاکریز جبهه‌های جنوب می‌کشاند.
احمد عبدی از راویان کتاب «معبد زیرزمینی» می‌گوید: وقتی شهید صیاد به داخل کانال آمد و گرمای هوا 50 درجه و گرد و خاک صورت ما را دید، روی صورت‌مان دست کشید و گفت «این تربت امام حسین (ع) است».
خودش می‌گفت: «مدتی که در ارتش نبودم سه ماه از سال رئیس اتوبوسرانی عراق بودم و سه ماه دیگه رو می‌رفتم اروپا عیاشی.» صدام همان اول به او قول‌هایی داده بود...
من سوار موتور بودم و دنبال شهید همت می‌گشتم کنار هور، یک اتاقک بود و وقتی برای جست و جویش وارد اتاقک شدم همان جا بود که پیدایش کردم. بدون اینکه متوجه حضورم بشوددیدم دارد در قنوت نمازش چیزی می‌خواهد...
مرتضی قاضی، منتقد درباره کتاب «جواهری در گونی» گفت: ما به روایت همدلی در خاطرات اسارت نیاز داریم که این طور در عراق هم افراد متفاوت پیدا می‌شد؛ یعنی در کتاب روایت انسانی هم بروز و ظهور داشته باشد...
عملیات فتح‌المبین در 2 منطقه «غرب دزفول» و «منطقه عمومی خرمشهر» (غرب کارون) نظر فرماندهان نظامی را به خود جلب کرده بود که الزاما می‌بایست یکی از آن‌ها جهت اجرای عملیات انتخاب می‌شد.
«چه کسی لباس من را پوشید» روایت رزمنده‌ای است که در فروردین سال 1361 در جریان عملیات فتح المبین به اسارت نیروهای بعثی درمی‌آید و لباس‌هایش در محل اسارت جا می‌ماند.
بابا در تمام سال‌های خدمتش مشتاقانه به دنبال شهادت بود. وقتی پدرم از بازنشستگی‌اش صحبت می‌کرد غمی در چهره‌اش نمایان می‌شد. دوست داشت این همه دویدن برای یک هدف والا باشد و اینکه آخرش ختم به خیر شود.
«چه کسی لباس من را پوشید» روایت رزمنده‌ای است که در فروردین سال 1361 در جریان عملیات فتح المبین به اسارت نیروهای بعثی درمی‌آید و لباس‌هایش در محل اسارت جا می‌ماند.
فرمانده سپاه پاسداران در سال‌های دفاع مقدس گفت: امروز جهاد ادامه دارد اما جنگ، جنگ روایت‌هاست و باید مجاهدت‌ها ادامه پیدا کند.
پیشخوان