ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

فاتحه

شهدای بلیک هم مثل شهدای بیروت داخل ساختمان‌اند و از این جهت وضعشان از شهدای ما بهتر است. چرخی بین عکس‌ها می‌زنم. فادیا شهید احسان اللقیس را معرفی می‌کنند که طهرانی مقدم لبنان بوده و...
سابق بر این با عروسک سخنگوی صمدبهرنگی در دوران نوجوانی آشنا شده بودیم و بعدها هم با خود این عروسک های حرف بزن  که وارد بازار اسباب بازی بچه ها شدند و هنوز هم دارند می شوند؛ اما این چیز سخنگویی که الآن شنیدیم درست شده، دود از کلۀ ما به هوا بلند کرد: سنگ قبر سخنگو!
بعد از بیست روز که هی سیب زمینی و تخم مرغ پخته دادند، شام برایمان مرغ آوردند. گفتم: «به قرآن مجید امشب درگیری داریم». حبیب از در آمد داخل. کلی زد و گفت: «بچو! عروسی دختر بشار اسده! دعوتمو کرده!...».
گفت: «شما همه‌اش از شهادت و مردن می‌گویید کمی هم از امید و زندگی بگویید.» گفتم: «به هر حال اینها واقعیت‌های زندگی ماست. زندگی با یک پاسدار همین است. خواستم آمادگی داشته باشید.»
سر مزار که فاتحه دادیم، مرتضی گفت: زهرا سادات! من توی قطعه 26 یه حال خاصی می‌شم. یه حس خوبی به این قطعه دارم. آدم می‌آد اینجا خیلی سبک می‌شه. از یه طرف علی آقا امرایی از یه طرف شهید ابراهیم هادی...
اینجا گلهم دورودک یا همان گَلَندُوَک خودمان است در لواسان؛ جایی که عده‌ای از مرفهان برای عزیزان خود باغی پرگل و زیبا با خانه‌های ابدی از جنس مرمر و گرانیت ساخته‌اند.
خبر شهادت مسعود و پس از آن سکته قلبی پدر که 47 روز بیشتر تاب این داغ را نداشت و منجر به مرگش شد، مادر را با شتاب به شکستگی و پیری پرتاب کرد.
بچه‌های دیگر که خواب عبدالحمید را مشتاقانه گوش می‌دادند ابراز خوشحالی می‌کردند و خوابش را تعبیر می‌کردند. این مسابقه عشقه و مسابقه ولایت مداریه و چه سعادتی از این بالاتر که از دست امامت جایزه بگیری.
بچه‌های دیگر که خواب عبدالحمید را مشتاقانه گوش می‌دادند ابراز خوشحالی می‌کردند و خوابش را تعبیر می‌کردند. این مسابقه عشقه و مسابقه ولایت مداریه و چه سعادتی از این بالاتر که از دست امامت جایزه بگیری.
سفارش کرده بود که کنار حسین خرازی دفنش کنند؛ جایی که می‌گفت: «اینجا دری از درهای بهشته» و این در برایش باز شد. قاسم سلیمانی هم به درون قبر رفت و درون گوش احمد زمزمه کرد.
پیشخوان