ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

فاطمه

نامزدهای بخش نهایی نهمین دوره جشنواره خاتم توسط دبیرخانه این رویداد معرفی شدند.
پرونده پزشکی مسعود را به هر دکتری که نشان می‌دهیم ناامیدمان می‌کند. در کوره‌ای از دلهره می‌سوزم و هیچ کاری از دستم برنمی‌آید. نه اشک آرامم می‌کند و نه دلداری‌ها. برعکس مسعود بریده بریده نفس می‌کشد.
گردن کج می‌کنم. پدر کمی آنطرف‌تر از ما تکیه داده به ستون. زانوها را بغل گرفته و به جایی نا معلوم خیره شده است. مادر رد نگاهم را می‌گیرد. روزی که خبر شهادت بابکم رو آوردن، باباش رفته بود استخر... ر.
کتاب «عقیق»؛ زندگی‌نامه داستانی شهید حسین خرازی به قلم نصرت‌الله محمودزاده، همزمان با سالرزو شهادت این سردار همیشه‌خندان جبهه‌ها، برای دهمین‌بار توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.
وقتی کار نویسندگی در حوزه جنگ را شروع کردم، آرزویم این بود درباره گمنام‌ترین‌ها بنویسم. دوست داشتم درباره آدم‌های معمولی جنگ بنویسم و علاقه‌ای نداشتم درباره فرماندهان، سرداران و آدم‌های شاخص بنویسم.
بابا در تمام سال‌های خدمتش مشتاقانه به دنبال شهادت بود. وقتی پدرم از بازنشستگی‌اش صحبت می‌کرد غمی در چهره‌اش نمایان می‌شد. دوست داشت این همه دویدن برای یک هدف والا باشد و اینکه آخرش ختم به خیر شود.
در نمازخانه پادگان، عکس شهدا را نصب کرده بودند. در بین عکس‌های شهدا محلی خالی و بدون عکس بوده است. محسن چندین بار به سربازی که مسئول نصب عکس‌ها بوده است می‌گوید این قسمت که خالی است عکسی نصب کن!
نمی‌دانم چه می‌شود که سر قرار نمی‌آیند. همان جا جنازه‌ها را خاک می‌کنند تا سر فرصت بتوانند تبادل کنند. بچه‌های قرارگاه هم سر فرصت عملیات می‌کنند و آنجا را طی پنج شش روز آزاد می‌کنند. یک اسیر می‌گیرند.
واقعیت این بود که برای اهتزاز این زیباترین پرچم دنیا و نشانی که روی آن بود سروهای زیادی مثل کمال به خاک افتاده بودند. قطعاً همین شهادت‌ها ابهت این پرچم را تضمین می‌کرد.
در دو ماه نامزدی مان بیشتر وقت‌ها که به خانه مان می‌آمد برایم گل می‌خرید و خوشحالم می‌کرد. شبی که صیغه موقت خوانده شد با یک دسته گل وارد اتاق شد. کمی که گذشت...
پیشخوان