ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

لباس-نامرتب

از پیرمرد خواستم که دیگر به کافه رستورانم نیاید، اما او باز هم شروع به فحاشی کرد و من که از دستش عصبانی شده بودم سنگی برداشتم و به سرش زدم.
پیشخوان