عامل اصلی ایجاد ریزگردها در ایران، خشکی منطقه است و خشکی منطقه در سالیان اخیر، بیش از هر چیز در اثر سدسازی گسترده در سطح کشور است.
به گزارش به نقل از همشهری، اقتصاد سودجو که امروزه در ازای تخریب شدید محیط و بیخانمان کردن میلیونها انسان صورت میگیرد، روند ناپایداری است و امروزه سد و سدسازی یکی از پرصدمهترین و ناپایدارترین روند توسعه است که خوشبختانه در سطح بینالمللی در حال افول است. سدها در مدت کوتاهی زیستبومهای بسیاری را نابود، خاک را فرسوده و رسوبات را در یک مکان تلنبار و زیستبومهای پاییندست رودخانه را از خاک قابل کشاورزی محروم میکنند. امروزه کشورهایی که دغدغه توسعه پایدار و سلامت محیط و حفاظت از بهداشت ملی را دارند برای تخریب و حذف سدهای بزرگ و کوچک قدم برمیدارند. در آمریکا تاکنون بیش از هزار سد از روی رودخانههای کوچک و بزرگ برداشته شده است.
خطرات سدسازی
سدسازی برای سلامت زیستبوم و بهداشت محیط پدیدهای خانمانبرانداز است. رودخانهها، شاهرگهای زمیناند که با حرکت خود تعادل و سلامت زیستبومها و محیط زندگی انسانها را تأمین میکنند. حبسکردن آبهای روان پشت سدها مانند آن است که شاهرگ آئورت شخصی را مسدود کنیم. مسدود کردن شاهرگ مساوی است با مرگ حتمی و دردناک آن فرد.
تجربه سدها در 200سال گذشته در سطح جهانی تجربه ویرانکنندهای هم برای زیستبومهای جهان و هم برای جوامع انسانی که در بطن این زیست بومها زندگی میکرده و میکنند، بوده است. بررسیها نشان میدهد سد و سدسازی تاکنون 400 تا 800میلیون انسان را بیخانمان کرده. سدها تعادل اکولوژیکی رودخانهها و زیستبومهای اطرافشان را برهم میزنند و باعث ازدسترفتن تنوع گونه و فروپاشی زیستبومهای محلی میشوند.
بزرگترین افسانه قرن ما این است که متولیان سدسازی این باور نادرست را ایجاد کردهاند که سدها رل مثبتی در بهبود کشاورزی و ایجاد امنیت آب برای مردم بازی میکنند؛ اما تحقیقات جدید این باور را بهشدت رد میکند. اطلاعات جدید نشان میدهند که سد و سدسازی در طولانیمدت باعث ازدسترفتن امنیت آب برای درصد بزرگی از مردم جهان شده و به کشاورزی صدمات شدیدی وارد کرده است. خانم دکتر ولدکمپ که در پژوهشکده محیطزیست دانشگاه وریجه آمستردام هلند تدریس میکند و تحقیقات او روی خشکی و کمبود آب در ابعاد محلی و جهانی متمرکز است، میگوید: «در چند دهه گذشته دنیا حدود 2تریلیون دلار صرف ساختن سد کرده است. این روند برای20 درصد از مردم جهان آب بیشتری فراهم آورده ولی 23درصد را با کمبود آب بیشتر مواجه ساخته» در نتیجه ادامه سدسازی و استفاده از سد در سطح جهانی روزبهروز آب را در دست اقلیتی متمرکز و اکثریتی را بیآب خواهد گذاشت.
سد و سدسازی در طولانیمدت مشکل بیآبی و کمآبی را نهتنها برطرف نمیکند که به آن دامن میزند، این واقعیتی است که هنوز بخشی از جامعه بینالمللی آن را نپذیرفته است. در چنین شرایطی اگر ما درصدد بهبود شرایط آبی در ایران هستیم باید این واقعیت را بهسرعت بپذیریم و از این زاویه بهدنبال یافتن راهکارهای صحیح برای حل مشکلات آب و اقلیم مملکت خود باشیم. باید بدانیم که در ایران سد و سدسازی بیش از کشورهایی مانند ترکیه، هند، چین، کانادا و آمریکا زیانآور است چون ایران در منطقه خشکتری قرار گرفته و منابع آب ایران بسیار محدودتر است.
امروز در ایران بسیاری از رودخانهها و تالابها بهدلیل مدیریت ناکارآمد و سودجو کاملا خشک شدهاند. آبهای زیرزمینی بر اثر استفاده بیش از حد یا خشک شده یا در آینده نزدیک کاملا خشک خواهند شد. استفاده بیش از حد از آبهای زیرزمینی باعث شوری و آلودگی این آبها شده است. این وقایع، مهر تأییدی است بر نتایج تحقیقات جدید دکتر ودکمپ و همکارانش.
سد و سدسازی، آبهای جاری و زیرزمینی ایران (و منافع ناشی از این منابع ملی را) در دست معدودی متمرکز کرده و عده بیشماری را در بیآبی شدیدتر رها ساخته است. همزمان براثر مدیریت نادرست آبهای کشور، خشکی هوا باعث هوازی شدن ذرات خاک و متداولتر شدن طوفانهای خاک در منطقه شده است.
خشکی شدید، باعث نابودی بسیاری از زیستبومهای مهم کشور شده ازجمله تالاب گاوخونی اصفهان اکنون کاملا خشک شده. از بین رفتن زیستبومی به این مهمی فقط بخشی از فاجعه است. بخش دیگر آن هوازیشدن آلایندههای سمی بسیاری است که در طول زمان در رسوبات این تالاب محبوس شده بودند. دفع پسماندهای صنعتی منطقه در آبهای روان و ورود این آبهای آلوده به تالاب گاوخونی رسوبات این تالاب را به آلایندههای بسیاری آغشته کرده است. امروز این مواد سمی بهدلیل خشکی تالاب همراه با ذرات خاک از آن رها شده، هوازی میشوند. این هوازی شدن سموم سلامت مردم منطقه را تهدید میکند.
مهمترین و متداولترین آلایندههای صنعتی فلزات سمی، جیوه و سرب هستند. مواجهه با خاک، گردوغبار و ریزگردهای هوازی این فلزات مصایب بهداشتی بسیاری برای شهروندان بهخصوص کودکان به همراه دارد.
ابتلا به بیماریهای تنفسی، قلب و عروق، ناهنجاریهای هنگام تولد، سرطان و بیماریهای دستگاه عصبی، ازجمله بیماریهای آلزایمر و پارکینسون، با ریزگردها ارتباط مستقیم دارد.
آب و ایرانیان باستان
ایرانیان از هزاران سال پیش در استفاده از فناوریهایی چون قنات و کاریز و آب انبار پیشگام بودهاند و در خشکترین مقاطع تاریخی مزارع سرسبز پرورش داده و از خشکسالیهای بسیاری مردم خود را در امان نگه میداشتند.
چرا امروز خشکسالی دامن چنین مردمی را گرفته است؟ دلایل متعددی در خشکسالی منطقه ازجمله روند گرمایش زمین دخیل است اما در ایران مهمترین و اسفناکترین دلایل بیتوجهی و اهمیت ندادن به حفاظت از محیطزیست بوده و هست. اولویت ندادن به منافع عمومی در مدیریت آبها و مخازن آبی کشور از مهمترین عوامل بروز وضعیت بحرانی امروز است. البته خوشبختانه بهتازگی قدمهایی برای پیشگیری از تخریب منابع آبی برداشته شده که از آن جمله توقف ساخت 50 سد در کشور است. اما این اقدامات جوابگوی زیان تخریبها در بعد وسیعی که در کشور ایجاد شده نیست و اقدامات وسیعتری برای درمان شرایط کنونی لازم است. بنا به اعلام شرکت مدیریت آب ایران، هماکنون در ایران 537سد وجود دارد. این رقم وحشتناکی است بهویژه آنکه این سدها اغلب روی رودخانههای ایران که تعدادشان اندک است احداث شده؛ رودخانههایی که اغلب فصلی و کم آب هستند. این رودخانهها فقط در بخشی از سال آب دارند و بقیه سال کم آب یا بیآب هستند. احداث بیش از 500سد روی این رودخانهها حکایت از بیتوجهی به چرخه آب و اهمیت قائلنشدن برای این چرخهها در باز تولید و زندهنگهداشتن محیطزیست منطقه دارد.
* منابع مقاله در روزنامه موجود است.
راهکارهای مقابله با ریزگرد
در شرایط فعلی تنها راه کمکردن طوفانهای ریزگرد بازکردن سدهاست. شکستن سدهای بیشماری که روی رودخانههای مهم ایران (از جمله کارون و کرخه) در 40سال گذشته احداث شده است؛ این اقدام چرخه آبهای منطقه را متعادل میکند و طوفان ریزگردها را کاهش میدهد. اما باید توجه داشت که پروژههای عظیم انتقال آب هم درمان پایدار مشکلات کنونی ما نیستند؛ این هشدار بسیار مهمی است که محققان و متفکران ایرانی بارها در نوشتههای خود متذکر شدهاند. از مهمترین این دلایل صدمات بیشمار، غیرقابل جبران و بیبرگشتی است که اجرای طرحهای انتقال آب به محیطزیست وارد میکند. برای مقابله با مشکل کمآبی و بیآبی در کشور راهکارهای مختلفی قابل اجراست. قیمتگذاری مناسب آب (بهخصوص برای صنایع)، ایجاد انگیزه بستههای تشویقی و حمایتی برای کاهش و مصرف بهینه آب، بهبود فناوریهای کشاورزی بهویژه جایگزین شدن شیوههای آبیاری نوین بهجای آبیاری غرقابی، تغییر الگوی کشت (کشت سازگار با زیستبوم هر منطقه)،ترمیم و در صورت لزوم بازسازی شبکههای فرسوده توزیع آب قدیمی، محدود کردن برداشت آبهای زیرزمینی، بازیافت فاضلاب، تفکیک آب شرب از آب بهداشتی و بستهبندی آب شرب و ایجاد تسهیلات لازم برای دسترسی آسان همه شهروندان به آب بستهبندی با قیمت ارزان، ازجمله این راهکارهاست.
*دکتر مژگان صوابی اصفهانی، متخصص سمشناسی محیطزیست و استاد پیشین دانشگاه میشیگان