موی سفیدش نشان از سن و سال بالا دارد. پیرمردی که به جرم دزدی او را دستگیر کردهاند. شگردش با بقیه سارقان فرق دارد. همراهان بیماران را تلکه میکرد. خودش را پزشک معرفی میکرد و به بهانه پیدا کردن داروی خاص از آنها پول میگرفت.
یک تماس کافی بود تا حساب بانکیاش پر شود. مالباختگانی که در آن لحظه فقط به سلامتی عزیزشان فکر میکردند و برای به دست آوردن این سلامتی حاضر بودند هرچه پول دارند بدهند.
اینها اهداف سارق پیر پایتخت بودند. شگردش را از اخبار حادثههای خارجی یاد گرفته بود و، چون پول دستفروشی کفاف زندگیاش را نمیداد، تصمیم به دزدی و کلاهبرداری گرفت. حالا هم با چندین شاکی در پلیس آگاهی پایتخت تحت بازجویی قرار دارد.
چند سال داری؟
٧٠ سال
چرا دستگیر شدی؟
به جرم سرقت و کلاهبرداری.
جرمت را قبول داری؟
بله. بیپول بودم و باید کاری میکردم. زندگیام با دستفروشی نمیچرخید. برای همین تصمیم گرفتم سرقت کنم.
شگردت چه بود؟
خودم را پزشک معرفی میکردم و از این طریق به بهانه تهیه داروی خاص، از همراهان بیماران بد حال پول میلیونی میگرفتم.
طعمههایت را چطور پیدا میکردی؟
به بیمارستانهای مختلف میرفتم. در آنجا بیمارانی که در قسمت آیسییو بستری بودند را شناسایی میکردم. بعد با همراهانشان تماس میگرفتم و خودم را پزشک معرفی میکردم. به آنها میگفتم برای بیمارشان میتوانم داروی خاص تهیه کنم. آنها هم میگفتند حاضرند هرچه پول دارند برای سلامتی عزیزشان بدهند. من هم شماره کارت میدادم و میگفتم پس از واریز پول، دارو را به بیمارستان میفرستم.
شماره تماس آنها را چطور پیدا میکردی؟
در بیمارستان به قسمت آیسییو میرفتم. در آنجا از پرستاران میخواستم شماره تماس همراهان بیماران را در اختیارم قرار بدهند. هر بار هم بهانهای میآوردم تا این کار را برایم انجام دهند. آنها هم شماره را میدادند و من تماس میگرفتم.
فقط تلفنی این کار را انجام میدادی؟
بله. نمیخواستم شناسایی شوم. یک تماس کافی بود تا آنها هرچه پول میخواستم به من بدهند.
معمولا چقدر پول میگرفتی؟
از هرکس مبلغی میگرفتم. مثلا از یک نفر ٣ میلیون و از دیگری ١٥ میلیون تومان میگرفتم.
از چند نفر با این روش کلاهبرداری کردی؟
حدود ٥ یا ٦ نفر. البته یادم نیست شاید بیشتر هم باشند.
چطور شد که این شگرد به ذهنت رسید؟
از اخبار حادثههای خارجی این شگرد را یاد گرفتم. یک بار وقتی در یکی از شبکههای ماهوارهای اخبار حادثههای خارجی را میخواندند، از باندی گفتند که با این روش کلاهبرداری میکردند. من هم یاد گرفتم و همانجا تصمیم گرفتم که با این روش سرقت کنم.
نخستین بار بود که دست به خلاف میزنی؟
بله نخستین بار است که دست به خلاف میزنم. من زندگی سالمی داشتم. بیپولی باعث شد که این کار را انجام دهم. مشکلات مالیام آن قدر زیاد شده بود که راه حلی برایش پیدا نمیکردم. چند وقتی است که بازنشسته شدم. بعد از بازنشستگی دستفروشی کردم، اما با این درآمد خرج زندگیم تامین نمیشد. مشکلاتم هم حل نمیشد. وقتی اخبار حادثههای خارجی را دیدم، با خودم گفتم میتوانم به راحتی پول به دست بیاورم و زندگیام یک تکانی بخورد. برای همین سرقت را انتخاب کردم.
اگر آزاد شوی باز هم دست به دزدی و کلاهبرداری میزنی؟
نه. من اصلا خلافکار نیستم. ٧٠ سال دارم و در این مدت اصلا سمت خلاف نرفتم. این بار هم پشیمانم و آزاد شوم زندگی سالمی در پیش خواهم گرفت.