به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری میزان، در بحبوحه تشدید جنگ در افغانستان، اشرف غنی رئیس جمهور این کشور به درخواست اقشار مختلف آتش بس یکجانبه 5 روزهای را به مناسبت عید سعید فطر در افغانستان اعلام کرد.
این آتشبس را میتوان از جنبههای مختلف بررسی و به تاثیرات آن بر روی روندهای آتی در جنگ افغانستان پرداخت، دستاوردها و تبعات اجرای این طرح ابتکاری و فهم دو طرف جنگ از این موضوعات قطعا در مورد تصمیمات این دو گروه در آینده بسیار تاثیر گذار خواهد بود.
اجرای آتشبس نشانگر شکست زود هنگام سیاست آمریکا در افغانستان
«جاوید حسینی» پژوهشگر مسائل افغانستان در موسسه مطالعات آسیای مرکزی و افغانستان (ایران شرقی) در پاسخ به اینکه چرا ایده آتشبس در وهله اول مطرح شد و چه اهدافی را دنبال میکرد، گفت: هرچند برخی منابع طالبان عنوان میکنند که این آتشبس هر ساله در زمان عید فطر از جانب رهبر این گروه مطرح میشود اما حوادث خونین روزهای عید فطر در چند سال گذشته خلاف این را ثابت میکند. بنابراین نکته اول این است که برای نخستین بار در طول یک و نیم دهه گذشته آتشبس از جانب دو طرف، اعلام و رعایت شد.
وی افزود: نکته دوم به وجود یک پارادوکس اشاره میکند؛ با توجه به استراتژی جدید آمریکا در افغانستان که بر جنگ و سرکوب طالبان تاکید میکند، اعلام این آتشبس هرچند از جانب دولت افغانستان بود اما با موافقت مقامات آمریکایی صورت گرفت، لذا شاهد نوعی پارادوکس بین سیاست اعلامی و اعمالی واشنگتن در زمینه افغانستان هستیم که میتواند نشانههایی از شکست زودهنگام استراتژی آمریکا موسوم به استراتژی ترامپ باشد.
حسینی در مورد اجرای آتش بس گفت: این که چرا چنین شد، نظرات متفاوتی میتوان بیان کرد از جمله این که آتشبس، برآیند توافقات پشت پرده بین برخی بازیگران (از نوع بازیگران دولتی) صحنه افغانستان به ویژه پاکستان، افغانستان و آمریکا است و طالبان تحت فشار، دست به آتش بس زده است.
وی خاطر نشان کرد: نظر دیگر این است که دولت افغانستان برای رهایی از فشارهای حملات انتحاری و انفجارها، دست به یک بازی دو سر بُرد زد. پذیرش آتشبس از سوی طالبان مساوی بود با برقراری چند روز آرامش در این کشور، نمایش جلوه صلحدوستانه دولت افغانستان و کسب پرستیژ برای مقامات کابل (که در عمل هم چنین شد) و اگر طالبان آن را نمیپذیرفت و دست به کشتار یک جانبه در ایام عید فطر میزد، تخریب چهره طالبان در صحنه داخلی و جهانی را در پی داشت.
دستاورد دولت افغانستان از آتشبس؛ ارائه شخصیتی صلح جو و کسب پرستیژ
این کارشناس مسائل افغانستان در مورد دستاوردهای دو طرف جنگ از آتشبس گفت: پاسخ به این سئوال بستگی به اهداف تعریف شده و دستاورهای طرفین آتش بس دارد. دستاوردهای دولت افغانستان را میتوان چنین بیان کرد: کابل توانست در روزهای مهم عید فطر از فشار روانی عملیاتهای طالبان و متحدان آن مانند شبکه حقانی رهایی یابد.
وی افزود: با توجه به پیشگام شدن دولت افغانستان در اعلام آتش بس، اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان توانست جلوه صلحدوستانه دولت خود را به نمایش بگذارد.
این کارشناس افغانستانی گفت: کسب پرستیژ در صحنه داخلی و خارجی را نیز میتوان از جمله دستاورهای کابل محسوب کرد. در مقابل این دستاوردها، آتش بس برای دولت کابل تبعاتی نیز داشت.
حسینی تصریح کرد: انتقادهای شدید برخی جناحهای داخلی با آتش بس و ورود طالبان به درون شهرها و مناطق تحت نفوذ دولت افغانستان از جمله تبعات آتشبس برای دولت افغانستان اما با توجه به این انتقاد بخشی از جامعه از سیاستهای حکومت طبیعی است، به نظر میرسد دستاوردهای دولت افغانستان بیش از تبعات آن بوده است.
اطاعت اعضا از رهبری و ایجاد یکپارچگی؛ نتایج آتشبس برای طالبان
حسینی در مورد دستاوردهای صلح برای طالبان گفت: در بررسی سود و زیان طالبان از آتشبس 3 روز عید فطر باید به نخستین دستاورد بزرگ این گروه اشاره کرد که همانا تبعیت تمام و کمال سربازان و فرماندهان این گروه از دستور ملا هیبتالله آخوندزاده رهبری این گروه است.
وی افزود: تاکنون بسیاری بر این عقیده بودند که یکپارچگی لازم در میان طالبان وجود ندارد، هرچند با استناد به یک مورد آتشبس نمیتوان خلاف دیدگاه این عده را ثابت کرد اما در جریان آتش بس، اقتدار رهبر طالبان و تبعیت ردههای مختلف از آن به نمایش گذاشته شد.
حسینی خاطرنشان کرد: آتشبس، نقش پذیرفته شده طالبان را یک بار دیگر مسجل کرد و ثابت ساخت که طرف مقابل طالبان، به جای سرکوب و جنگ متمایل به صلح است و این میتواند در ارتقاء روحیه طالبان اثر مثبتی ایجاد کند.
وی تاکید کرد: زمان آتشبس تصاویر و گزارشهای مختلفی از حضور طالبان در نقاط مختلف افغانستان منتشر شد و میتوان آن را به منزله گستردگی حضور نیروهای این گروه در نقاط مختلف افغانستان یک امتیاز تلقی کرد.
همچنین این کارشناس مسائل افغانستان در مورد تبعات آتش بس برای طالبان گفت: تبعات آتشبس اما برای طالبان حائز اهمیت بیشتری است. اعلام آتشبس طالبان به دنبال تصمیم دولت افغانستان، نوعی دنبالهروی از دولت تلقی گردیده و تلاش برای پاک کردن اذهان از این برداشت، در اعلامیههای طالبان مشهود بود.
حسینی در مورد عدم تمایل طالبان به تمدید آتشبس گفت: یکی از دلایلی که طالبان آتشبس خود را تمدید نکرد، میتواند همین نکته باشد. این دنبالهروی میتواند بر روی سطوح پایین طالبان اثرات منفی برجای بگذارد.
وی در ادامه گفت: استقبال گسترده و غیرقابل پیشبینی فرماندهان و سربازان طالبان از صلح، ورود آنان به جمع مردم و حتی دشمنان و عکسهای یادگاری اعضای این گروه با سربازان، مقامات دولتی و حتی خبرنگاران زن یک شگفتی بوده و میتواند نشان از خستگی آنان از جنگ و گرایش به صلح تلقی گردد.
حسینی تصریح کرد: این نمایش غیر منتظره برای رهبران طالبان خوشایند نبود زیرا خلاف گفتههای آنان بود و شاید به همین علت است که بعد از آتشبس دستور تنبیه آن عده از طالبان که عکسهای یادگاری گرفتهاند، صادر شد.
وی تصریح کرد: شوق و اشتیاق در زمینه ورود طالبان به میان مردم و تجمعات دولتی به قدری زیاد بود که پس از حمله انتحاری داعش به اجتماع نیروهای طالبان و دولتی در ولایت شرقی ننگرهار، به رغم دستور شورای رهبری طالبان مبنی بر عدم حضور در چنین تجمعاتی، روز سوم عید باز هم چنین اجتماعی شکل گرفت و بار دیگر هدف حمله انتحاری داعش قرار گرفت.
این کارشناس مسائل افغانستان گفت: در یک جمعبندی میتوان گفت که اگر بحث سود مطلق باشد، دو طرف از این آتشبس نفعی عاید شدهاند اما اگر بحث سود نسبی را مطرح کنیم، در این حال دولت افغانستان منفعت بیشتری را کسب کرده است.
تلقی دنباله روی از دولت افغانستان؛ دلیل عدم تمدید آتشبس از سوی طالبان
حسینی در پاسخ به عدم تمدید آتشبس از سوی طالبان گفت: نخست این که بحث دنباله روی طالبان از سیاست دولت افغانستان مطرح شده بود. بار نخست دولت افغانستان آتشبس را اعلام کرد و اعلام آتشبس از سوی طالبان این برداشت را تلقی کرد که طالبان به درخواست آتش بس دولت افغانستان پاسخ مثبت داده است.
وی تصریح کرد: حال آن که شورای رهبری طالبان نمیخواست چنین برداشتی در جامعه طالبانی القا شود. زیرا تبعات آن برای این گروه ایدئولوژیک، میتوانست به قیمت زیر سئوال رفتن رهبری کاریزما و حتی از دست دادن انگیزه برای جنگ باشد.
این کارشناس افغانستانی افزود: به همین دلیل زمانی که دولت افغانستان، آتشبس را تمدید کرد، طالبان به رغم این که تحت فشار روانی قرار داشت و بر اساس خبرهای غیر تایید شده، ساعتها مذاکره شورای رهبری طالبان به طول انجامید، از تمدید آن خودداری کرد.
حسینی خاطرنشان کرد: اگر دولت افغانستان در اعلام تمدید آتشبس، اندکی درنگ میکرد، این امکان وجود داشت که تحت فشار افکار عمومی مردم افغانستان و حتی درون طالبانی، رهبر و شورای کویته آتشبس را تمدید میکردند.
وی افزود: هرچند خاطره 3 روز آتشبس برای طالبان نیز شیرین بود اما هنوز به لحاظ عقیدتی این گروه انگیزههای زیادی برای جنگیدن دارد. طالبان به رغم آن که آتشبس را اعلام کرد اما در این آتشبس نیروهای آمریکایی و ناتو استثنا بودند و دستور تداوم حمله به آنان لغو نشده بود.
وی گفت: بنابراین، این عامل به قوت خود باقی است و جنگ به قوت قبل ادامه خواهد داشت به خصوص این که تاثیر فاکتورهای خارجی را نیز بر طالبان و جنگ افغانستان باید همواره در نظر داشت.
آتش بس؛ نقطه شروع برای برقراری صلح در افغانستان
حسینی در مورد تاثیرات آتشبس در پایان دادن به جنگ افغانستان گفت: آتشبس 3 روزه برای دولت افغانستان، طالبان، پاکستان، مردم و کشورهای اثرگذار بر صحنه افغانستان درسهایی در پی داشت. پیش از این امکان برقراری آتشبس دور از ذهن بود اما اکنون میتوان آن را نقطه شروعی دانست. هرچند که نباید نگاه خوشبینانه در این زمینه داشت زیرا متغیرهای اثرگذار دیگری هم وجود دارند که نادیده گرفتن آنها، مذاکرات صلح را عقیم خواهد ساخت.
وی افزود: بحران یا منازعه افغانستان راه حل نظامی ندارد. برخی بر این عقیده هستند که فشار نظامی بر طالبان و تضعیف این گروه همزمان با فشار بر عقبه این گروه (پاکستان) میتواند این گروه را پای میز مذاکره بکشاند.
این کارشناس مسائل افغانستان در پایان گفت: بیش از یک دهه جنگ با طالبان، زمان کافی برای ناکامی اثبات این فرضیه بوده است. به نظر من برای پایان دادن به این جنگ، اجماع سازی، قائل شدن حق مشروع به بازیگران و مقابله جمعی با زیادهخواهی میباشد.
/