خبرگزاری تسنیم: مرور خاطرات جنگ 33 روزه رژیم صهیونیستی ضد حزب الله لبنان تنها به معنی تکرار خاطرات زیبای تاریخی نیست، بلکه زنده نگه داشتن یکی از نقاط عطف عملکرد و تاثیرگذاری مقاومت در لبنان است که همچنان پیامدهای خود را در منطقه دارد و بخشی جداییناپذیر از موازنه قدرت بازدارنده در برابر دشمن صهیونیستی است. این جنگ باعث شد اسرائیل محدودیت قدرت و توان خود برای استفاده از ابزار نظامی را بشناسد.
آنچه در این مجموعه مقالات مورد بررسی قرار میگیرد، مجموعه یادداشتهای علی شهاب تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه است که در پایگاه خبری شبکه ماهوارهای المیادین به مناسبت سالروز جنگ 33 روزه منتشر شده است.
ساعت 9 و پنج دقیقه صبح 12 جولای 2006 بود که تیمی از یگانهای ویژه حزبالله لبنان به یک گشتی اسرائیلی متشکل از دو خودروی هامر حمله کردند. این خودروها تلاش داشتند در رابطه با هشدارهای مطرح شده در خصوص عبور عناصر حزبالله از دیوار فنی رژیم صهیونیستی در منطقه عیتا الشعب واقع در جنوب لبنان تحقیق کنند. این منطقه در نقشههای نظامی رژیم صهیونیستی تحت عنوان خط تبلیغ 105 معروف است.
عناصر مقاومت حدود 200 متر از نوار مرزی فاصله گرفتند. آنها 2 نظامی اسرائیلی به نامهای «ایهود گولدفاسر» و «الداد ریگیف» را اسیر کردند. در این عملیات همچنین سه تن دیگر از نظامیان اسرائیلی به هلاکت رسیده و سه نفر نیز زخمی شدند که یکی از زخمیها موفق شد حمله عناصر حزب الله به گشتی رژیم صهیونیستی را به فرماندهان خود اطلاع دهد.
به موازات این اتفاق یگانهای دیگری از نیروهای مقاومت اقدام به موشک باران گسترده مواضع و پایگاههای نظامی رژیم صهیونیستی در طول مرزهای فلسطین اشغالی کردند. این حمله کاملاً هماهنگ و برنامهریزی شده برای پوشش عملیات اسارتگیری از نظامیان رژیم صهیونیستی انجام شده بود. همین موضوع باعث شد ارتش رژیم صهیونیستی در تلاش برای شناخت ابعاد اتفاقات ناگهانی پیرامون خود دچار تزلزل شود.
26 دقیقه بعد روند اتفاقات مشخص شد. فرماندهی ارتش رژیم صهیونیستی بلافاصله دستور اجرای عملیات موسوم به هنیبعل را صادر کرد که مبتنی بر انجام مجموعهای از عملیات نظامی برای محاصره یک منطقه و جلوگیری از انتقال اسرا به خارج آن بود، اما اجرای این عملیات نیز بعد از گذشت 26 دقیقه از عملیات حزبالله لبنان بیفایده بود.
سرتیپ گال هرش فرمانده تیپ الجلیل 91 تنها یک هدف را برای خود تعیین کرده بود که همان بازگرداندن نظامیان اسرائیلی است. هرش معتقد بود که تنها راه این مشکل هدف قرار دادن تمامی خودروهایی است که از روستای عیتا الشعب خارج میشوند. او در این رابطه اهمیتی به هشدارهای مسئول ارشد خود یعنی اودی آدام برای عدم ورود به اراضی لبنان نداد.
این افسر صهیونیستی به یک تانک مرکاوا دستور داد تا از نوار مرزی عبور کرده و به موضعی متروک از مواضع حزبالله لبنان برسد. این منطقه قبة العلم نامیده میشد. تانک در خارج از مسیر اصلی حرکت میکرد، تا از وجود مینهای ضد تانک در امان بود. مرکاوا بعد از گذراندن مسافتی کمتر از 500 متر به موقعیت قبة العلم رسید.
در این زمان بود که صدای انفجار عظیمی به هوا برخاست. گال هرش در ابتدا نمیدانست چه اتفاقی افتاده است. یک مین بزرگ در زیر تانک منفجر شده بود که مقدار مواد منفجره آن بالغ بر یک تن ارزیابی شد. این اتفاق در برابر دیدگان پیاده نظام رژیمصهیونیستی افتاد که در فاصله چندین ده متری از پشت سر تانک در حال حرکت بودند. برخی از قطعات تانک از بالای سر آنها به پرواز درآمد و برج تانک در مسافت 130 متری بر زمین افتاد.
بلافاصله اودی آدام با گال هرش تماس گرفت و به علت مخالفت با دستورات نظامی در عدم عبور از مناطق مرزی او را توبیخ کرد.
تکه تکه شدن تانک مرکاوا تأثیر عمیقی بر روحیه نیروهای رژیم صهیونیستی که در منطقه شمالی سرزمینهای اشغالی فعالیت میکردند، داشت. در آن روز یکی از عناصر مقاومت در لحظه انفجار تانک از پشت بیسیم با تمسخر فریاد زد: مرکاوا به هوا رفت!