محمد رسلان که سر پسر بچه سوریهای را بریده بود، همان کسی است که در مستند اسکاری و ضدسوری کلاه سفیدها بازی کرده است. این رسوایی تازه ای برای اسکار محسوب می شود هر چند معمولا نظام رسانه ای غرب در بایکوت اخباری از این دست که رسوایی بزرگی است مهارت قابل توجهی از خود نشان می دهد، با این حال این رسوایی بیش از پیش پشت پرده فعالیت گروه موسوم به کلاه سفیدها در منازعه سوریه را برملا میکند؛ گروهی که با پوشش فعالیتهای صلح دوستانه یا شعار حقوق بشر در سوریه حضور دارد ولی دیگر برای خیلیها ارتباط و همکاری آنها با گروههای تروریستی از روز هم روشن تر است. اینکه اعضای کلاه سفیدها را افرادی تشکیل می دهند که در سوریه سر کودکان را از بدن جدا می کنند و با آن عکس سلفی می گیرند و برای وارونه نمایی از این گروه فیلم ساخته و به آن اسکار هم میدهند از آن طنزهای تلخ روزگار است.
چندی پیش بشار اسد در یک مصاحبهای گفته بود: سازمان «کلاه سفیدها» که مدعی حمایت از افراد غیر نظامی سوری هستند، بخشی از گروه تروریستی القاعده به شمار میروند. اسکار امسال در بخش فیلم مستند کوتاه جایزه خود را به فیلمی با یک گرایش سیاسی پررنگ و به نفع سیاستهای فرامنطقهای امریکا اعطا کرد. مستند «کلاهسفیدها» به ظاهر درباره امدادگران داوطلبی است که پس از بمباران در مناطق تحت کنترل شورشیان سوریه به محل اصابت بمب میروند و شهروندان را نجات میدهند. اما مأموریت «کلاهسفیدها» در سوریه چیست؟ چندی پیش روزنامه لبنانی «النشره» به نقل از پایگاه کانادایی «گلوبالریسرچ» درباره مأموریت آنها در سوریه نوشت: «بشار اسد رئیسجمهور سوریه در گلولهباران شهر حلب هیچ نقشی ندارد. این شهر در روزهای گذشته شاهد گلولهباران سنگین بوده است که در جریان آن صدها نفر کشته و زخمی شدهاند. گروههای مسلح صدها خمپاره را به حلب ارسال کردهاند و این موضوع موجب واکنش ارتش سوریه شده است، اما رسانههای امریکایی تصویری اشتباه از این اقدام ارتش سوریه برای رفع تهدید از شهروندان حلب را منعکس میکنند. از جمله بارزترین سازمانهای غیردولتی که امریکا برای وارونه جلوه دادن واقعیت آنچه در حلب و سوریه جریان دارد، بهکار گرفته است، سازمان «کلاهسفیدها» در سوریه است که منبع اصلی برای انعکاس تصویری است که مدعی است جنگندههای روسیه و سوریه به شکل دائمی بیمارستانها را هدف قرار میدهند. مرکز «کلاهسفیدها» در اصل یک تشکیلات امریکایی است که «جیمز لو»، سرباز سابق انگلیس آن را مدیریت میکند و امریکا و جبهه النصره به طور مشترک در آن سرمایهگذاری میکنند. این سازمان تمامی حملات به مراکز جبهه النصره را به گونهای نشان میدهد که مخاطب تصور میکند شهروندان و بیمارستانها یا کارمندان بخشهای پزشکی و اورژانسی مورد هدف قرار گرفتهاند.»
غرب هجمه رسانهای شدیدی را برای تحریف حقیقت آنچه در شهر حلب سوریه میان ارتش سوریه و متحدانش در مبارزه با گروههای تروریستی مانند داعش، جبهه النصره، جیشالاسلام و احرارالشام که از سوی عربستان، ترکیه و ناتو حمایت میشوند، در پیش گرفته است.
مستند کوتاهی که آکادمی اسکار به آن جایزه داد روایتی بود که کلاه سفیدها از نبرد حلب ارائه کردهاند؛ نبردی که در آن گروههای تروریستی به عنوان قهرمان فیلم و ارتش سوریه نقش «بد من» را بازی میکند. هنگامی که شرق حلب از اشغال تروریستها آزاد شد، روشن شد که مقر کلاهسفیدها چیزی جز پایگاه نظامی القاعده نبوده است. آنها پس از خروج از حلب اقدام بعدی خود را در اطراف دمشق کلید زدند. آنان با همکاری نیروهای القاعده در منطقه وادی بردی، هفتهها 5 میلیون شهروند دمشق و حومه آن را از آب آشامیدنی محروم کردند. اصلیترین کارکرد کلاهسفیدها تهیه فیلمهای ساختگی و تبلیغاتی برای وارونهنمایی شرایط جنگ در سوریه است. آنها در این راه از هیچ ترفند و تقلبی دریغ نمیکنند. از این جهت اعطای جایزه اسکار به عنوان نماد داستانپردازی تصویری هالیوودی به این گروه را باید کاملاً بجا دانست! امروز تروریستها در میدان نبرد سوریه درماندهتر و از هم پاشیدهتر از همیشه هستند. اعطای اسکار به کلاهسفیدها را میتوان تزریق امید به بازوی تبلیغاتی و جنگ روانی القاعده در جنگ سوریه دانست.
* جوان