به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری میزان،داود ختاک تحلیلگر سیاسی در یادداشتی برای اکسپرس تریبون نوشت: پس از 15 سال مداخله بینالمللی و صرف میلیاردها دلار پول، افغانستان هنوز با چالشهای عدیدهای رو به رو است که هر کدام از آنها، ابعاد داخلی و خارجی خاص خود را دارند. مسیری که زمانی گمان میرفت منجر به بازسازی و صلح پایدار میشود، به ناگاه تبدیل به یک راه تیره و ناهموار شد.
در این یادداشت آمده است: کاهش علاقه حامیان غربی و مداخلات بیمورد همسایگان و قدرتهای منطقهای، راه را برای بازیگران جدید دولتی و غیردولتی، باز کرده است تا بتوانند برنامههای خود را دنبال کنند.
یک صلح ناپایدار یعنی ادامه خونریزی در خاک افغانستان که مدتها است تبدیل به میدان بازی قدرتهای مهم و همسایگان افغانستان شده است.
سناریوی جدیدی که ظاهر شده، ریشه در ناکامیهای به وجود آمده در 3 جبهه اصلی اجتماعی ـ اقتصادی، سیاسی و امنیتی دارد، که همگی ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند.
نویسنده نوشت: دولتهای مختلفی که از سال 2001 در افغانستان روی کار آمدهاند، نتوانستهاند اقدامات ملموسی برای تقویت وضعیت اقتصادی کشور انجام دهند؛ اقتصادی که نه تنها میزان وابستگی به کمکهای خارجی را کاهش دهد بلکه بتواند برای جمعیت رو به رشد خود، به خصوص جوانان تحصیل کرده، اشتغالزایی کند.
بیکاری، فساد دولتی، سوء مدیریت و عمیقتر شدن شکاف طبقاتی، از جمله عوامل اصلی هستند که موجب افزایش ناامیدی در بین اکثریت مردم، به خصوص جوانان، شدهاند و بنابراین فضا را برای پیشبرد برنامهها و تبلیغات طالبان و داعش مساعد نمودهاند.
در جبهه سیاسی، دولت وحدت ملی به واسطه اختلافات موجود بین اردوگاه «اشرف غنی» رئیسجمهور و عبدالله عبدالله، باعث ایجاد نوعی فضای بیاعتمادی در کل کشور شده است.
جنگ سالاران، سرکردگان مافیا، مقامات فاسد و نمایندگان پارلمان هر زمان احساس خطر کرده یا تصور کنند که منافعشان تأمین نمیشود، تغییر موضع میدهند.
این فضای متزلزل همچنین باعث تعمیق اختلافات فرقهای شده است؛ اختلافاتی که در زمان جنگ داخلی پسا شوروی به وجود آمد و بعدها در دوران حکومت طالبان گسترش بیشتری پیدا کرد.
بن بست یک هفتهای به وجود آمده بین اشرف غنی و «عبدالرشید دوستم» معاون وی در ماه گذشته، باعث وخامت بیشتر فضای سیاسی از پیش پرتنش این کشور شد؛ این مشکل زمانی به وجود آمد که دوستم توسط یکی از رقبای ازبک خود، به نام «احمد ایشچی» متهم به ایراد ضرب و جرح و هتک حرمت شد.
ختاک در ادامه مینویسد: داستان ادعا شده از سوی ایشچی درباره هتک حرمت وی از سوی افراد دوستم در سال 2016، واکنشهای تندی را در رسانههای محلی و بینالمللی به دنبال داشت. رئیس جمهور غنی نیز قول داد که این موضوع را به طور کامل مورد بررسی قرار دهد.
در ولایات، مقامات امنیتی و پلیس بیش از آنکه به دولت مرکزی وفادار باشند، به جنگ سالاران، وزرا، نمایندگان پارلمان و فرمانداران وفادار هستند.
این تقسیم قدرت، فضای مساعدی برای گروههای مسلح فراهم میآورد تا همچنان به رشد خود ادامه داده و حتی بتوانند از حمایت معنوی (اگر نگوئیم مادی) بخشهایی از اجتماع یا افراد کلیدی مناطق مرتبط با خود برخوردار شوند.
گرچه وضعیت بد اجتماعی ـ اقتصادی و بیثباتی سیاسی، از جمله عوامل اصلی هستند که موجب وخیم شدن سطح تهدیدات میشوند، اما چالش اصلی در رابطه با صلح و ثبات افغانستان، برآمده از طالبان است؛ طالبانی که هم اکنون در حال گسترش جبهه جنگ، از مناطق جنوب و جنوب شرق افغانستان به مناطق به نسبت آرام شمالی میباشد.
در شرایطی که اغلب افغانها معتقدند که میتوانند از این شرایط نابسامان اقتصادی و حاکمیتی جان سالم به در ببرند، بدترین کابوس آنها این است که این تنشهای سیاسی و فرقهای تبدیل به یک جنگ مسلحانه بین جنگ سالاران، سیاستمداران و مقامات شده و در چنین وضعیتی، طالبان به سمت دروازههای کابل هجوم آورد.
این وضعیت در ولایت استراتژیک قندوز رخ داده بود: زمانی که طالبان طی 2 سال گذشته، 2 بار شهر قندوز، مرکز این ولایت، را به تصرف خود درآورد.
در مناطق جنوبی، ولایت هلمند تحت فشار مستمر طالبان قرار دارد و این در حالی است که طی ماههای اخیر، در ولایات غربی فراه و نیمروز، که هم مرز با ایران هستند، ودر ولایت تخار که هم مرز با کشور ترکمنستان در آسیای مرکزی است، شاهد حضور گسترده نیروهای طالبان و جنبش اسلامی ازبکستان هستیم.
در بخش شرقی، داعش دستکم در 4 منطقه ولایت ننگرهار حضور قدرتمندی دارد. طبق گزارش اخیر «بازرس ویژه بازسازی افغانستان» (SIGAR)، دولت افغانستان در حال حاضر بر 53 درصد مناطق، کنترل یا نفوذ دارد، و این در حالی است که این رقم در نوامبر سال 2015 حدود 72 درصد بوده است.
گرچه حضور 8 هزار و 400 سرباز آمریکایی و 3 هزار سرباز از ائتلاف ناتو در افغانستان هنوز امیدوار کننده است اما موضوع افغانستان از جمله موضوعات کم اهمیت در زمان انتخابات اخیر ریاست جمهوری آمریکا بود. این در حالی است که از زمانی که ترامپ بر مسند ریاست جمهوری آمریکا نشسته است، حتی کلمات کمتری درباره افغانستان از وی شنیدهایم.
پیش آمدن روسیه و چین و ایفای نقش فعال در افغانستان طی چند وقت اخیر، میتواند پیامدهای مثبت و منفی در آینده داشته باشد.
این 2 کشور، که جزو قدرتهای پیشتاز منطقهای و از جمله همسایگان نزدیک افغانستان به شمار میروند، میتوانند نقش موثر و سازندهای در ایجاد ثبات در این کشور جنگ زده داشته باشند.
اما اگر هدف آنها، به خصوص روسیه، از بین بردن منافع آمریکا و اروپا در افغانستان باشد، میتوان پیامدهای بدی برای آن طی روزهای آینده متصور شد.
طبق گزارش خبرگزاری اینترفکس، الکساندر گروشکو نماینده دائم روسیه در ناتو عنوان کرده است که اگر حضور کشورهای متحد (ناتو) هدفی جز ایجاد صلح و ثبات نداشته باشد، ما از اقدامات جامعه بینالمللی حمایت خواهیم کرد.
با توجه به اینکه دولت جدید آمریکا هنوز اولویتهای خارجی خود را مشخص نکرده است، باید گفت که آینده افغانستان تا حدود زیادی بستگی به ادامه تعهدات یا کمرنگ شدن علاقه متحدان غربی این کشور خواهد داشت.
/